او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

راه رسیدن به امام زمان چیست؟ (مقاله ی ویژه!)

بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگی از یکی از دوستان امام زمان پرسید:

چگونه میتوان به امام زمان نزدیک شد؟

قبل از اینکه پاسخ را تقدیم کنم ذکر مقدمه ی کوچکی لازم است


رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ ﴿۱۹۳- آل عمران﴾

پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهاى ما را بزداى و ما را همراه با ابرار بمیران (۱۹۳)

خوب اول ببینیم که این منادیان دعوت گر به ایمان که همان ابرار هستند و ما آرزو داریم با آنها باشیم و در رکابشان بمیریم چه کسانی هستند!


جواب
فرازی از زیارت جامعه ی کبیره

السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ ...
سلام بر پیشوایان خلق که داعوتگران بسوى خدا و رهنماىان به سوی رضای خدا...


پس تا اینجا فهمیدیم که ابرار 14 معصوم هستند که آرزوی ما بودن با آنها و شهادت در رکابشان است
حال چگونه این بودن با ابرار نصیب ما میشود؟!


پاسخ را خود خداوند در قرآن کریم به داده است


لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ ...﴿۹۲- آل عمران﴾
هرگز به بِرّ نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید ...(۹۲)




اما ذکر نکاتی چند

نکته 1
لن در اول آیه شریف یعنی امکان ندارد و محال است و راه دیگری جز این نیست!
وقتی که بعد از آن حتی می آید می خواهد بفهماند که یگانه راه رسیدن به بِرّ (امام زمان علیه السلام) این هست که اون چیزایی رو که خیلی دوست داری بدی بره برای رضای خدا !!!!!!!!!!!!!!!


نکته 2

انفاق فقط مالی نیست و چیزهای مادی که ما دوست داریم رو شامل نمیشه ،بسیار بسیار گسترده تر است
مهم اینه که این چیزی که بهش انس و علاقه داری رو برای خدا بدی بره

مثل حضرت ابراهیم که اسماعیلش رو داد
مثل امام حسین که محبوب ترین هاشون (آقا علی اکبر) رو تقدیم خدا کردند
مثل....


نکته ی 3

برای گاگولهایی مثل من و در مرحله ی ممکنه حتی این محبوب من یک چیز مذموم هم باشه در نظر خدا اون رو باید بدیم بره
مثلاً خدایی نکرده ما انس گرفتیم و علاقه داریم به بعضی از گناهان
مثلاً چشممون انس گرفته به بعضی نگاه های حرام باید بدیم بره برای رضای خدا اگه امام زمان رو میخوایم بهش برسیم
مثلاً گوشمون انس گرفته به بعضی آهنگها و اصوات حرام که باید بدیم بره برای رضای خدا اگه امام مزمان رو میخوایم بهش برسیم
مثلاً زبانمان انس گرفته با مجالس شب نشینی ای که توش غیبت عالم و آدم رو میکنیم و باید بدیم بره برای رضای خدا و امام زمان


مثلاً از کربلا که اومدم یک کیف خریده بودم خیلی سبک و خوب و کوچیک بود، خیلی خوشم میومد، مادر بزرگوار تا دیدن گفتن چه کیف خوبی کاش برای من هم میگرفتی
ما هم که تحت جو بودیم (یعنی جوگیر شده بودیم) و یاد این آیه افتادیم و دادیم رفت اون کیفی رو که خیلی خوشمون میومد برای رضای خدا و نزدیک شدن به امام زمان


یا مثلاً پوریای ولی چه چیزش را داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله آبرویش را!!!!!!!!!!! و اعتبارش را!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اما یه نکته ی لطیف
آقا ابالفضل بالاترین ویژگیشون چی بود؟

بله سلحشوری و شجاعتشان!!!!!!!!!!!!!

و آقا امام حسین همین را از ابالفضلش گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!! و نگذاشت در روز عاشورا بروز و ظهور کند!!!!!!

ابالفضل لحظه شماری میکرد برای تکه تکه کردن سپاه عمر سعد و نشان دادن صولت حیدری اش و انتقام عزیزانش اما امام حسین به عنوان امام وظیفه دارد تا مأموم خود را به بالاترین مرتبه ای که در ظرفیت شخص هست برساند
و به چنان مقامی رساند ابالفضلش را که تمام شهدای عالم از حبوط آدم تا قیام قیامت به مقامش غبطه میخورند


امام حسین علیه السلام نگذاشتند که این شجاعت و سلحشوری عباسش بروز کند و همین را از عباسش گرفت تا به نهایت مرتبه ای که لیاقتش را داشت برساند عباسش را
وقتی عباس اذن نبرد طلبید
فرمودند عباس جان آب بیاور!!!!!!!!!!!!!!

و با اینکه این برای عباس بن حیدر کرار بسیار بسیار گران بود و سخت به گوش جان پذیرفت و با هدف آوردن آب و نه نبرد و تکه تکه کردن لشگر کفر به سمت شریعه ی فرات رفت و تمام همتش را صرف سالم نگاه داشتن مشک کرد و نه تکه تکه کردن آن حرام زادگان و حرام خواراران و نبرد با ایشان.





برویم ببینیم مما تحبون ما چیست و چه چیز محبوبمان است
بدهیمش برای رضای خدا

آنقدر این تعلقات را باید داد تا دیگر متعلقی باقی نماند و منی باقی نماند و همه یکسر در قلبمان حضرت دوست بماند و محبوبین حضرت دوست





منتظر واقعی به قول آن دوست امام زمان کسی است که راضی باشد به این که امام به او بگوید اگر تو نباشی ما می آییم و باید حاضر باشد که از هر چه در نظرش محبوب است و حتی عزیزانش و حتی جان شیرینش را در راه محبوب بدهد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




اگه راه داشت پدر و مادر حقیر را دعا بفرماید!

ما که گلوله ی آتشین حس نکردیم! شما چه طور؟؟؟؟

گویند
بر طبق روایات
حفظ ایمان و دین در آخرالزمان از نگه داشتند گلوله ی آتشین بر کف دست سخت تر است
شما گاز آشپزخونه رو روشن کن
چند لحظه کف دستتو نزدیک کن
گاز چیه
یه شمع روشن کن
چند لحظه کف دستتو بگیر روش
گلوله ی آتشین بر کف دست پیشکش
چه قدر سخت است نگهداشتن دست روی شعله ی شمع!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!

خوب بنده که به اصطلاح دیندارم
ولی به هیچ وجه احساس نمیکنم الان دارم گلوله ی آتشین دینداری رو بر کف دست نگه میدارم

به قول یکی از دوستان با صفا
به خاطر اینه که اصلاً گلوله دستم نیست انداختمش زمینBig Grin (شکلکش های های گریستن نداشتیم اینو به جاش گذاشتم!)
هر جا سفره ی گناه پهن میشه
میشنیم و یه لقمه میزنیم
چشم و زبان و گوش.....

از این فاجعه بار تر
خیلی کارها رو انجام میدیم و فکر میکنیم خوب دینداری هم داریم میکنیم دیگه
دین داری مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


از اینجا میفهمیم که دیداری گویا با خیلی چیزا قابل جمع نیست که ما جمع کردیم اونها رو و به خیال خودمون خیلی هم بچه مثبت و دینداریم نسبت به خیلی ها که گناهان علنی رو انجام میدن

خلاصه بنده که گلوله ای آتشین بر کف دست حس نکردم
شما چه طور؟///////////////////////////////////////////////!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



ده اگه دیندار بودیم که آقامون الان اومده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!AngryAngryAngryAngryAngryAngry

پس ما دیندار نیستیم دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!



حداقل اقرار کنیم که خیلی از کارهایی که ما میکنیم مخالف دین هست و با دینداری قابل جمع نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بگذریم
بگذریم

ما دینداران خوبی هستیم
همه چیز خوبه
همه جا آرومه
من چه قدر خوشحالم


پناه بر خدا

راستی دوستان در کمال صحت عقلی هستم

باشد کمی بیاندیشیم
شاید چیزهایی را که فکر میکنیم درست است
درست نباشد

ما که دینداری میکنیم و گلوله ی آتشین هم حس نمیکنیم!!!!!!!!!!

یا الله

آیا شما جزو ابلهان و بی عقلها هستید؟ ای کاش می بودیم...

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض شد
حدیثی با سند معتبر از معتبرترین کتاب شیعه اصول کافی
با چشمان باز و به دقت بخوانیم

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه:
مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْشِ
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
خَالِطُوا الْأَبْرَارَ سِرّاً وَ خَالِطُوا الْفُجَّارَ جِهَاراً وَ لَا تَمِیلُوا عَلَیْهِمْ فَیَظْلِمُوکُمْ

فَإِنَّهُ
سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ [لَهُ‏] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ‏


امام صادق علیه السّلام فرمود رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود:
سازگارى با مردم نصف ایمانست و نرمى با آنها نصف زندگى است.
سپس امام صادق علیه السّلام فرمود:
با نیکان در پنهان آمیزش کنید و با بدکاران در آشکار، و بر آنها حمله نکنید که بر شما ستم کنند، زیرا بدون شک
زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله و بی عقل است.

اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 180ح5-

یک دنیا حرف برای گفتن در مورد این حدیث دارم
یک دنیا حرف

روی سخنم هم با مردمی که دینداران را ابله میدانند نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روی سخنم با خودمان است که خدایی نا کرده فکر میکنیم جزو دینداران هستیم!!!!!!!!!!!!!!

ارتباط مستقیمی دارد این حدیث با این دو تاپیک:


ما که گلوله ی آتشین حس نکردیم! شما چه طور؟





بزرگترین فاجعه ی آخر الزمان چیست؟؟؟(فراخوان برای گفتگو!!)
بگذارید کمی ملموس ترش کنم



به این دو حدیث کاملاً موثق از کتاب بسیار موثق منتهی الامال مرحوم ثقة المحدثین شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان بسیار بیاندیشید!



وقـتى پیغمبر خدا صلى اللّه علیه وآله وسلّم به فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود چه چیز بـهـتر است از براى زن؟



فاطمه علیهاالسّلام گفت:



آنکه نبیند مردى را ونبیند مردى اورا؛ پـس حـضـرت نـور دیـده خـود را بـه سـیـنـه چـسـبـانـیـد وفـرمـود: (ذُرِّیَّهً بـَعـْضـُه ا مـِنـْ بَعْضٍ(۱۵)).(۱۶)




ونیز حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله وسلم از اصحاب خود فرمود، در چه حالى زن به خدا نـزدیـکـتـر اسـت؟



اصـحـاب جـواب نـتوانستند،



چون فاطمه علیهاالسّلام این مطلب را شنید عـرض کرد که:



نزدیکترین حالات زن به خدا آن است که ملازم خانه خود باشد وبیرون از خانه نشود. حضرت فرمود: فاطمه پاره تن من است.(۲۰)



۱۵ـ سوره آل عمران (۳)، آیه ۳۴.
۱۶ـ (بحارالانوار) ۴۳/۸۴.
۲۰- (نوادر راوندى) ص ۱۹، حدیث ۱۲۶و۱۲۷


خود ما که فکر میکنیم تا حدی دینداریم"
فرسنگها در اعتقادات و اعمال با سنت و سیره ی اسلام ناب فاصله ی نجومی داریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چه بسیار چیزهایی که با دینداری قابل جمع نیست را با دینداری جمع کرده ایم
دلمان هم خوش است که دینداریم

این حدیث به این تاپیک هم بسیار مربوط است:

از ما نیست! (مقاله ی فوق ویژه) (طاقت ندارید نخوانید!)هر 40 مورد اضافه شد$#




و ارتباط بسیار بسیار بسیار مستقیمی دارد با این عبارات:

(۲۷/فروردین/۹۱ ۲۱:۱۴)علی 110 نوشته است:  من مرده شما زنده
این توصیه حضرت استاد به بنده است
بنده هم به شما میکنم
که صد البته توصیه اهل بیت است !

قبل از اینکه هر کاری بخواهید انجام بدهید از خود 3 سوال بپرسید:
1- این کار را به توصیه و دستور چه کسی انجام میدهید
2- این کار را برای چه کسی انجام میدهی؟
3- این کار را که انجام میدهید برای آن شخص برای چی آنجام می دهید؟


یکی از بچه های تالار در مورد موسقی و نواختن ساز از من پرسید
با همین معیار
1- به توصیه ی چه کسی و دستور چه کسی میخوای موسقی یادبگیری و بنوازی؟!
چه کسی بهت گفته برو موسقی یاد بگیر ؟
آیا خدا توصیه کرده؟
بر اساس کدام آیه و روایت؟


2-
حالا که میخوای موسقی یاد بگیری و بنوازی و گوش بدی برای چه کسی میخوای این کار رو انجام بدی؟
برای خدا؟


3-
برای چی میخوای برای خدا موسقی یاد بگیری و بنوازی و گوش بدی آیا برای رضای خدا میخوای اینکار رو انجام بدی؟


چند نفر از ما صادقانه قبل از انجام هر کاری این 3 سوال رو از خودمون میپرسیم
این توصیه را هم باید تازه مستند کنیم به یک آیه ی قرآن یا روایت از معصوم یا سیره معصومین!





و این حدیث ارتباط مستقیم هم دارد با این تاپیک:


اندر حکایت رژیم لاغری و دین داری ما!!!!(مقاله ویژه)#


قسمتی از تاپیک اندر حکایت رژیم لاغری:

(۲۶/بهمن/۸۹ ۱۷:۴۹)علی 110 نوشته است:  ما نمیفهمیم که دین یه کلِّ به هم پیوسته و یه مجموعه ی هماهنگ هست و به قول خود خدا در قرآن
أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا... (85) البقره

.
آیا شما به پاره‏اى از کتاب ایمان مى‏آورید، و به پاره‏اى کفر مى‏ورزید؟ پس جزاى هر کس از شما که چنین کند، جز خوارى در زندگى دنیا چیزى نخواهد بود...(85)

خود خدا میگه اگه به تمام دستورات قرآن و دین انجام ندین توی خود دنیا (حالا آخرت پیشکش) خوار میشید
حالا هی بیاید بگید که چرا ممالک اسلامی وضعشون اینجوری هست و ....
دین اسلام یه مجموعه مرکب و هماهنگ هست و برای نیل به هدفش یعنی رساندن انسان به کمال مطلوبش باید به کلِّش عمل کرد.
شما فرض کن میل لنگ رو از توی موتور حذف کنیم آیا دیگه موتور کار میکنه؟
به این مجموعه میشه گفت موتور؟!!!!!
آیا برای ما (زنا) بد تر هست یا غیبت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رسول خدا میگه در دین خدا، غیبت بدتر هست حالا خدا وکیلی قبح این عمل برای ما بیشتر هست یا اون بالایی؟؟؟
این یه نمونه بود و مخاطب این نوشتار در درجه اول خود من هستم
اما این یه واقعیت تلخ در زندگی ماست
ما در زندگیمون یادمون میره که به یه چیزایی خیلی باید اهمیت بدیم و از یه چیزهایی خیلی راحت باید رد بشیم
همه چی برعکس شده

دین داری بسیاریمون هم سلیقه ای هست ، میایم جلوی درختِ احکام دین، با یه سبد و میگیم این حکم خوبه عمل میکنیم ، این خیلی به نظرم مهم نیست ، بیخیال ، اینم که به نظر شخص شخیص بنده اصلاً حکم درستی نیست خلاصه شدیم مصداق عمل به پاره ای از کتاب و وانهادن پاره ای دیگه که طبق آیات قرآن نتیجه اش میشه خواری در دنیا و خسران در آخرت



در اصول دین تقلیدی در فروع دین هم که ماشالله هر کدام مجتهدی هستیم برای خود
دقیقاً عکس آن چیزی که باید باشیم!



میخواستم بیش از این بگویم
اما فکر میکنم کفایت میکنم

بار دیگر این حدیث را به دقت بخوانیم و تفکر کنیم:
زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله و بی عقل است.


گام اول این است که بفهمیم کمیت دینداری ما حتی از نظر اعتقادی بسیار بسیار بسیار میلنگد
و آنچه را که دین و دینداری میپنداریم ای بسا فرسنگ ها با دینداری حقیقی فاصله دارد


منتظر خواندن نظرات شما هستم
خدا نگهدار و هادی همه ی ما
خدا به همه ی ما رحم کند

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض شد
حدیثی با سند معتبر از معتبرترین کتاب شیعه اصول کافی
با چشمان باز و به دقت بخوانیم

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه:
مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْشِ
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
خَالِطُوا الْأَبْرَارَ سِرّاً وَ خَالِطُوا الْفُجَّارَ جِهَاراً وَ لَا تَمِیلُوا عَلَیْهِمْ فَیَظْلِمُوکُمْ

فَإِنَّهُ
سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ [لَهُ‏] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ‏


امام صادق علیه السّلام فرمود رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود:
سازگارى با مردم نصف ایمانست و نرمى با آنها نصف زندگى است.
سپس امام صادق علیه السّلام فرمود:
با نیکان در پنهان آمیزش کنید و با بدکاران در آشکار، و بر آنها حمله نکنید که بر شما ستم کنند، زیرا بدون شک
زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله و بی عقل است.

اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 180ح5-

یک دنیا حرف برای گفتن در مورد این حدیث دارم
یک دنیا حرف

روی سخنم هم با مردمی که دینداران را ابله میدانند نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روی سخنم با خودمان است که خدایی نا کرده فکر میکنیم جزو دینداران هستیم!!!!!!!!!!!!!!

ارتباط مستقیمی دارد این حدیث با این دو تاپیک:


ما که گلوله ی آتشین حس نکردیم! شما چه طور؟





بزرگترین فاجعه ی آخر الزمان چیست؟؟؟(فراخوان برای گفتگو!!)
بگذارید کمی ملموس ترش کنم



به این دو حدیث کاملاً موثق از کتاب بسیار موثق منتهی الامال مرحوم ثقة المحدثین شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان بسیار بیاندیشید!



وقـتى پیغمبر خدا صلى اللّه علیه وآله وسلّم به فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود چه چیز بـهـتر است از براى زن؟



فاطمه علیهاالسّلام گفت:



آنکه نبیند مردى را ونبیند مردى اورا؛ پـس حـضـرت نـور دیـده خـود را بـه سـیـنـه چـسـبـانـیـد وفـرمـود: (ذُرِّیَّهً بـَعـْضـُه ا مـِنـْ بَعْضٍ(۱۵)).(۱۶)




ونیز حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله وسلم از اصحاب خود فرمود، در چه حالى زن به خدا نـزدیـکـتـر اسـت؟



اصـحـاب جـواب نـتوانستند،



چون فاطمه علیهاالسّلام این مطلب را شنید عـرض کرد که:



نزدیکترین حالات زن به خدا آن است که ملازم خانه خود باشد وبیرون از خانه نشود. حضرت فرمود: فاطمه پاره تن من است.(۲۰)



۱۵ـ سوره آل عمران (۳)، آیه ۳۴.
۱۶ـ (بحارالانوار) ۴۳/۸۴.
۲۰- (نوادر راوندى) ص ۱۹، حدیث ۱۲۶و۱۲۷


خود ما که فکر میکنیم تا حدی دینداریم"
فرسنگها در اعتقادات و اعمال با سنت و سیره ی اسلام ناب فاصله ی نجومی داریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چه بسیار چیزهایی که با دینداری قابل جمع نیست را با دینداری جمع کرده ایم
دلمان هم خوش است که دینداریم

این حدیث به این تاپیک هم بسیار مربوط است:

از ما نیست! (مقاله ی فوق ویژه) (طاقت ندارید نخوانید!)هر 40 مورد اضافه شد$#




و ارتباط بسیار بسیار بسیار مستقیمی دارد با این عبارات:

(۲۷/فروردین/۹۱ ۲۱:۱۴)علی 110 نوشته است:  من مرده شما زنده
این توصیه حضرت استاد به بنده است
بنده هم به شما میکنم
که صد البته توصیه اهل بیت است !

قبل از اینکه هر کاری بخواهید انجام بدهید از خود 3 سوال بپرسید:
1- این کار را به توصیه و دستور چه کسی انجام میدهید
2- این کار را برای چه کسی انجام میدهی؟
3- این کار را که انجام میدهید برای آن شخص برای چی آنجام می دهید؟


یکی از بچه های تالار در مورد موسقی و نواختن ساز از من پرسید
با همین معیار
1- به توصیه ی چه کسی و دستور چه کسی میخوای موسقی یادبگیری و بنوازی؟!
چه کسی بهت گفته برو موسقی یاد بگیر ؟
آیا خدا توصیه کرده؟
بر اساس کدام آیه و روایت؟


2-
حالا که میخوای موسقی یاد بگیری و بنوازی و گوش بدی برای چه کسی میخوای این کار رو انجام بدی؟
برای خدا؟


3-
برای چی میخوای برای خدا موسقی یاد بگیری و بنوازی و گوش بدی آیا برای رضای خدا میخوای اینکار رو انجام بدی؟


چند نفر از ما صادقانه قبل از انجام هر کاری این 3 سوال رو از خودمون میپرسیم
این توصیه را هم باید تازه مستند کنیم به یک آیه ی قرآن یا روایت از معصوم یا سیره معصومین!





و این حدیث ارتباط مستقیم هم دارد با این تاپیک:


اندر حکایت رژیم لاغری و دین داری ما!!!!(مقاله ویژه)#


قسمتی از تاپیک اندر حکایت رژیم لاغری:

(۲۶/بهمن/۸۹ ۱۷:۴۹)علی 110 نوشته است:  ما نمیفهمیم که دین یه کلِّ به هم پیوسته و یه مجموعه ی هماهنگ هست و به قول خود خدا در قرآن
أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا... (85) البقره

.
آیا شما به پاره‏اى از کتاب ایمان مى‏آورید، و به پاره‏اى کفر مى‏ورزید؟ پس جزاى هر کس از شما که چنین کند، جز خوارى در زندگى دنیا چیزى نخواهد بود...(85)

خود خدا میگه اگه به تمام دستورات قرآن و دین انجام ندین توی خود دنیا (حالا آخرت پیشکش) خوار میشید
حالا هی بیاید بگید که چرا ممالک اسلامی وضعشون اینجوری هست و ....
دین اسلام یه مجموعه مرکب و هماهنگ هست و برای نیل به هدفش یعنی رساندن انسان به کمال مطلوبش باید به کلِّش عمل کرد.
شما فرض کن میل لنگ رو از توی موتور حذف کنیم آیا دیگه موتور کار میکنه؟
به این مجموعه میشه گفت موتور؟!!!!!
آیا برای ما (زنا) بد تر هست یا غیبت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رسول خدا میگه در دین خدا، غیبت بدتر هست حالا خدا وکیلی قبح این عمل برای ما بیشتر هست یا اون بالایی؟؟؟
این یه نمونه بود و مخاطب این نوشتار در درجه اول خود من هستم
اما این یه واقعیت تلخ در زندگی ماست
ما در زندگیمون یادمون میره که به یه چیزایی خیلی باید اهمیت بدیم و از یه چیزهایی خیلی راحت باید رد بشیم
همه چی برعکس شده

دین داری بسیاریمون هم سلیقه ای هست ، میایم جلوی درختِ احکام دین، با یه سبد و میگیم این حکم خوبه عمل میکنیم ، این خیلی به نظرم مهم نیست ، بیخیال ، اینم که به نظر شخص شخیص بنده اصلاً حکم درستی نیست خلاصه شدیم مصداق عمل به پاره ای از کتاب و وانهادن پاره ای دیگه که طبق آیات قرآن نتیجه اش میشه خواری در دنیا و خسران در آخرت



در اصول دین تقلیدی در فروع دین هم که ماشالله هر کدام مجتهدی هستیم برای خود
دقیقاً عکس آن چیزی که باید باشیم!



میخواستم بیش از این بگویم
اما فکر میکنم کفایت میکنم

بار دیگر این حدیث را به دقت بخوانیم و تفکر کنیم:
زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله و بی عقل است.


گام اول این است که بفهمیم کمیت دینداری ما حتی از نظر اعتقادی بسیار بسیار بسیار میلنگد
و آنچه را که دین و دینداری میپنداریم ای بسا فرسنگ ها با دینداری حقیقی فاصله دارد


منتظر خواندن نظرات شما هستم
خدا نگهدار و هادی همه ی ما
خدا به همه ی ما رحم کند

 

یک نکته ی اعتقادی بسیار مهم (ملاکی که ببینییم چند چندیم)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

حیفم آمد این را نگویم و بروم
زکاتش را گفتم بدهم
دیروز داشتم برای چندمین بار نامه ی مولا علی به مالک رو میخوندم در نهج البلاغه
نمیدانم حکمتش چیست که یک متن را ممکن است 50 بار بخوانی اما بار 51 نکته ای از آن تو را مثل برق میگیرد!

بروم سر اصل مطلب
مولا علی در توصیه های گوهر بارشان به مالک میفرمایند
با سه نفر مشورت نکن!
با بخیل
با ترسو
و با طمع کار
بعد توضیح میدهند که اگر با آدم بخیل مشورت کنی این بلاها سرت میاد به این علت
با ترسو اگر مشورت کنی این بلاها سرت میاد به این علت
با طمع کار هم اگه مشورت کنی این بلاها سرت میاد به این علت

اما
اما
اون نکته ی فوق طلایی که میخوام تقدیم کنم این نیست!
نکته ای که بسیار بسیار مهم و کاربردی است در مسائل اعتقادی و آدم میتونه خودش رو با اون بسنجه و ببینه در عرصه ی بندگی خدا چند چند است را در ادامه ی این سخنان گوهر بارشان مولا می آورند

مولا در ادامه می فرمایند
ریشه بخل و ترس و طمع فقط و فقط یک چیز است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی اگه دست و دلت لرزید برای خرج کردن
یا در موقعیتی دچار ترس و اضطراب شدی
یا بالا پایین پریدی و طمع کردی که یه راهی پیدا کنی که بیشتر گیرت بیاد
ریشه اش در یک چیز است

مولا علی میفرمایند:

ریشه ی بخل و ترس و طمع، بدگمانی به خداست!!!!!!!

الله اکبر
چه قدر زیباست و دقیق است این نکته
یعنی امکان نداره کسی اطمینانش به خدا باشه و به خدا خوشگمان باشه و گرفتار بخل و ترس و طمع بشه توی زندگیش

با این معیار در هر برهه و شرایط در زندگیش متناسب با احوالش میتونه آدم بفهمه که نسبت به خدای خودش چگونه است!


اگه به دردتون خورد پدر و مادر حقیر رو هم دعا بفرماید

درانتها هم مطلب رو مزین میکنم به عین کلام نورانی حضرت امیر در نامه ی 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر نخعی
مولا علی میفرمایند:

نقل قول:
وَ لاتُدْخِلَنَّ فى مَشُورَتِکَ بَخیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ; در امور خود بخیل را وارد مشورت مکن که تو را از بخشش مانع گردد، و از تهیدستى مى ترساند;
وَ لا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الاْمُورِ;
و همچنین با بزدل و ترسو که تو را در اجراى برنامه هایت سست مى نماید;
وَ لا حَریصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ،
و نه با طمعکار که حرص براندوختن و ستمگرى را در نظرت مى آراید،
فَاِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرائِزُ شَـتّى یَجْمَعُها سُـوءُ الظَّـنِّ بِاللّـهِ.
همانا بخل و ترس و حرص خصلت هایى جداى از هم اند که جمع کننده آنها در انسان سوءظن به خداوند است.



خدا را شکر که مولایم علی شد

باشد که به خدای خویش حسن ظن داشته باشیم و به او اطمینان کنیم

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ (36-زمر)

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست

و

وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ﴿۲-طلاق﴾

و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند براى او راه بیرون‏شدنى (از هر گرفتاری) قرار مى‏دهد (۲)

وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ﴿۳﴾

و از جایى که حسابش را نمى‏کند به او روزى مى‏رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند خداوند براى وى بس است‏ خدا فرمانش را به انجام‏رساننده است به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‏اى مقرر کرده است (۳)





آن کس که خدا نداشت چه داشت؟

و

آن کس که خدا داشت چه نداشت؟

یا علی

التماس دعا!!!!!!!!!!!!!

من برای دینم وقت ندارم!!!!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان
خیلی خوب هست که در تالار جوی پیش آمده که دوستان سعی میکنند که با مفاهیم دین خود عمیق تر و از روی تحقیق آشنا بشن
با زیر بنای مباحث توحیدی و اعتقادی
با چرا های بسیار

در تالار با سوالات اعتقادی بسیار زیادی در مورد مسائل مختلف روبه رو شدم
که بسیار ارزشمند است
مناظرات زیادی هم انجام شده در تالار
در این بین به نظر میرسه که عده ی کمی تصمیم گرفتند که خودشان هم دست به کار شوند
و به جای اینکه بشینن و مرتب سوال بپرسند و نهایتاً دست به دامن حضرت گوگل شوند بروند سراغ مطالعه و تحقیق و پژوهش
اما به نظر میرسه که بسیار بسیار ناچیز است
و دوستان غالباً ماهی میخواهند
در حالی که تک تک اعضای تالار بیداری اندیشه نه تنها باید ماهی گیری یاد بگیرند بلکه باید بروند و تور بافی یاد بگیرند
حقیر و سایر رففا در تاپیکهایی نظیر :

فراخوان هسته ی پژوهشی تالار: فقط طالبان حقیقی بیداری اندیشه

و


نقشه راه پیشنهادی


سعی کردیم تا حدی این مسیر رو ترسیم کنیم

اما به قدر کفایت و به قدر لازم حرکت مشاهده نشد

همانطور که قبلاً هم گفتم، بیداری اندیشه بدون مطالعه بیشتر شبیه یه لطیفه است

ما برای دینمان خیلی خیلی بیش از این حرفها باید هزینه کنیم
برای تعمیق اعتقادات
دین ما باید تحقیقی باشد
چرا هر کدام از ما نباید خودش یک مبلغ تشیع باشد
پاسخ گو به خیل عظیم جوانان پرسشگری که به علت عدم آگاهی گرفتار فرقه ها و مکاتب میشوند و این روح تشنه را با لجن میخواهند سیراب کنند


بزرگترین مزیت تشیع منطق و عقلانیت بی مانند آن است که میتواند بر هر فرقه ای در عالم بچربد

جاء الحق و زهق الباطل
خدا میفرماید حق آمد و باطل نابود شد!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیفرماید حق آمد و باطل رفت!!!!!!!!
چون اساساً باطل چیزی نیست که در برابر حق بخواهد هستی داشته باشد
وجود و ظهور باطل به واسطه ی نبود و غیبت حق است


بنده ی حقیر خدا نعمات بیشماری به من داده
که بدون شک متناسب با همین ها از حقیر انتظار داره
به طور مثال من را معتاد به مطالعه کرده
و یا اعتیاد دارم به مطالعه ی حدیث و احادیث را با یکبار خواندن حفظ میشوم معمولاً
و یا مرا با دوستان حقیقی اش آشنا کرده که موحد و مومن و متقی و عالم حقیقی اند
خوب همه ی اینها بدون استحقاق به من بخشیده شده اما حقیر هم وظیفه دارم شکر این نعمات را به جای آورم

اما نمیدانم به نظرم میل به مطالعه رو باید بیشتر از پیش در خود تقویت کنیم
برای دین خدا باید هزینه کرد
باید بیشتر به زیارت ائمه ی معصومین و امام زادگان برویم که برکاتی که این سفرها میتواند داشته باشد بر طبق آموزه های دین شاید با مطالعه ی صدها کتاب هم حاصله نشود
چرا که ما در زیارت مورد عنایت ویژه ی زیارت شوندگان قرار میگیریم و یک نگاه آنها ما را هدایت تکوینی میکند و نه هدایت تشریعی یعنی قلب ما را جابه جا میکند که حقیقت ایمان در آن جای میگرید
یقین در قلب حاصل میشود و معارفی را در زیارت به انسان طالب معرفت میچشانند که......

خلاصه این دین باید خیلی بیشتر از این مقداری که داریم براش هزینه میکنیم به نظرم براش هزینه بشه


این همه 90 دقیقه حروم کردیم
این همه فیلم سینمایی و سریال... دیدیم
این همه دور هم جمع شدیم و بیهوده بافتیم
این همه نعمات خدا را در معصیت خدا حروم کردیم


آن قدر زیباست این بی بازگشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اساساً هر لحظه ای که ما در زندگی نتونیم بهش وجهه ی الهی بدیم روز قیامت وبال ما هست و مایه خسران و حسرت ماست

کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶-الرحمن﴾

هر چه بر [زمین] است فانى‏شونده است (۲۶)

وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾

و تنها وجه باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)

هر چه را رنگ و بوی خدایی ندهیم باخته ایم و تلف کرده ایم در این زندگی دو روزه ی دنیا


لپ کلام اینکه
بیایید بیشتر وقت و هزینه برای دینمان بگذاریم که مقدمه ی رسیدن به هدف خلقتمان همین است

یا علی
التماس دعا

خدانگهدارتان



راستی!

یکبار با شخصی صحبت میکردم
میگفت
خوب مگه دینداری چیه؟
نماز و روزه و خمس زکاتمون رو که میدیم
زیارتم که میریم
قرآن هم میخونیم
مگه دین داری چه چیز خاصی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دین داری اونقدر چیز خاص داره که شخص اول عالم امکان حضرت رسول اکرم، در تمام عمر دینداری کرد
اما در نهایت گفت
آنچنان که باید نه بندگی کردم و نه شناختم تو را!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


ما عبدناک حق عبادتک و ما عرفناک حق معرفتک

مهم نیست امام زمان کی تشریف می آوردن!

بسیار مهم هست که ایشان کی می آیند

اما به فرض که دانستیم

خوب که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آیا آماده ایم که در رکاب ایشان باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آماده بودن ما نشانه هایی دارد یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آیا در حال ادای حق الناس و حق الله هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای بودن در رکاب امام زمان بیش از هر چیز تقوا نیاز هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!

تقوا یعنی مقدم کردن خواست خدا بر خواست نفس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


رفقای منتظر عزیزم


باید کمربندها را محکم ببندیم


دوستان اگر ایشان الان ظهور کنند از ما چه میخواهند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میخواهند ما به اوامر الهی تن در دهیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هر کس عزمش جزم تر بود در اطاعت و بندگی خدا در امروز و این لحظه و ترک حرام
انشالله حرف امام زمانش را هم گوش خواهد داد



امام زمان موحد و متقی میخواهد


خدایا من بنده ی فقیر و حقیر و ناتوانی هستم


به من توفیق بده تا اهل تقوا شوم


خدایا رحم کن به ضعفم در برابر هوای نفسم


خدایا مرا آنگونه کن که شایسته ی خرج شدن در دستگاه ولی اعظمت آقا صاحب الزمان را داشته باشم به حق 14 معصوم

خدایا نکند او بیاید و من جا بمانم!!!!!!!!!!!!!!!!!






ما بیشتر منتظر ظهور امام زمان هستیم، یا ایشان بیشتر منتظر آماده شدن ما هستند؟


نشانه ی آماده شدن ما چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟​؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ما غایب هستیم یا ایشان غایب هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
غیبت در جایگاهی که باید در آن قرار داشته باشیم



استاد ما میگن
کسی که امروز به حرف خدا گوش نمیده
چه طور فکر میکنه فردای ظهور به حرف ولیِ خدا گوش میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کسی که امروز حال نماز رو نداره و زود سر ته نماز رو هم میاره بدون اذان و اقامه و بدون تعقیبات و نماز که تموم میشه احساس خلاصی میکنه یعنی در حقیقت حوصله ی خدا رو نداره
مطمئن باشه اگه امام زمان حقیقی (و نه امام زمان زاده ی تخیل خودش رو ببینه) حوصله ی ایشون رو هم نداره!!!

اگه گناهی مرتکب بشم معمولاً سعی میکنم این کارها رو انجام بدم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
در اولین فرصت آدرس دقیق آیات و روایات استفاده شده در متن رو هم تقدیم میکنم!
سلام
جقیر وقتی خدایی نکرده گرفتار انجام گناهی میشم
اینکارها رو میکنم
شاید به درد شما هم بخورد:

اول زیاد صلوات میفرستم
در روایات داریم به این مضمون که اگه اونقدر زیاد گناه کردید که حال توبه و استغفار ندارید یا روتون نمیشه زیاد صلوات بفرستید که حیات معنوی قلبتون از بین نره
در اولین فرصت غسل توبه میکنم و یه خلوتی پیدا میکنم و سجده ای در مکانی پنهان میکنم
در زیر دوش زیاد میگم: صد بار اگر توبه شکستی باز آی
و در سجده ی در خلوت زیاد میگم استغفرالله ربی و اتوب للیه و خدایا غلط کردم
که در روایت داریم که یکی از چیزهایی که باعث جلوگیری نزول غضب خدا میشه سجده در جای خلوت است

بعد سعی میکنم یه بد بخت بیچاره ای پیدا کنم و یه صدقه ای بدهم
بعد با خودم این کلام مولا رو تکرار میکنم که : خدا رحم میکند به کسی که رحم کند!!!!!!!!!!!!!!
و از دیگر چیزهایی که در روایات وارد شده که خشم خدا رو دور میکنه همین صدقه به مستحق و فقیر و بیچاره است!!!!

بعد سعی میکنم در خونه زیاد کمک والدین کنم و بهشون خیر برسونم که تحصیل رضایت والدین و کار کردن مرد در خانه هر دو گناهان بزرگ مرد را از بین میبرد بر طبق روایات و باعث دور شدن غضب خدا میشه!!!!!!!!!!!!!!!

خدا رو زیاد با این دو اسمش صدا میزنم:
یا سریع الرضا
و
یا حنّان
معنی حنان هم که خدمت دوستان قبلاً عرض کردم:
(۱۴/بهمن/۹۰ ۱۳:۰۷)علی 110 نوشته است:  حنان یعنی بسیار بازگشت کننده به سوی کسی که از او دوری میگزیند
الله اکبر
چقدر این نام خدا زیبا است
از وقتی معنی این نام خدا را فهمیدم مرتب با این نام خدا را صدا میزنم
چون خودم را میشناسم که با اعمال و رفتار و گفتارم در عمل کسی هستم که از خدا دوری میگزیند
اما وقتی خدا را با این اسم صدا میزنم معنایش این است که :
اوست کریم خودت گفتی بسیار بازگشت کننده ای به سوی منی که عملم در حال دوری گزیدن از تو هستم در پیچ و خم های امتحانات زندگی
اما معتقدم که تو خدایی هستی که بسیار بازگشت کننده ای



این دو ذکر هم زیاد سعی میکنم بگم:
اَشهَدُ اَنَّ لا اِلهَ اِلّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَه اِلهاً واحِداً اَحَداً صَمَداً لم یَتَّخِذ صاحِبَة وَلا وَلَدا. "وسائل شیعه6/473 و حاشیه ی مفاتیح، تعقیبات مشترکه دوازدهم/61"
گواهی میدهم خدایی جز خدای یگانه نیست ، شریکی برایش نیست و خدای یگانه و یکتایی است بی نیاز که مصاحب و فرزندی اختیار نکرده است
امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که بعد از نماز واجب قبل از اینکه پای خود را حرکت دهد ده مرتبه این ذکر را بگوید، خداوند 40 هزار هزار گناه محو و نابود میکند و برای او چهل هزار حسنه می نویسد و پاداش او مثل کسی می باشد که دوازده مرتبه قرآن را ختم کرده باشد
آنگاه فرمودند: من صد مرتبه میخوانم اما برای شما ده مرتبه کافی است!

و همچنین این ذکر را
اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ
ما شاءَاللَّهُ وَ لِکُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِکُلِّ رَخآءٍ
اَلشُّکْرُ لِلَّهِ وَ لِکُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ وَ لِکُلِّ
ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ لِکُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ
راجِعُونَ وَ لِکُلِّ ضیقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ وَ لِکُلِّ قَضآءٍ وَ
قَدَرٍ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ
لِکُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ
الْعَلِىِّ الْعَظیمِ .
مهیا کردم براى هر هراسى«لا اله الا اللّه»را و
براى هر اندوه و غمى،«ما شاء اللّه»را،و براى
هر نعمتى‏ «الحمد للّه»،و براى هر
راحتى«الشکر للّه»،و براى هر شگفتى«سبحان
اللّه»،و براى هر گناهى«استغفر للّه» و براى
هر مصیبت«انا للّه و انا الیه راجعون»را،و براى
هر تنگى«حسبى اللّه»و براى هر قضا و
قدر«توکلت على اللّه»را،و براى هر
دشمن«اعتصمت باللّه »را و براى هر طاعت و
معصیت«لا حول‏ و لا قوّة الاّ باللّه العلى
العظیم»را.

و فضیلت آن :


در کتاب«بلد الأمین»از حضرت رسول صلى اللّه
علیه و آله روایت کرده:
هرکه هر روز ده بار این دعا را بخواند،حق تعالى‏
چهار هزار گناه کبیره او را بیامرزد،
و وى را از سکرات مرگ و فشار قبر،
و صدهزار هراس قیامت نجات دهد،
و از شرّ شیطان و سپاهیان او محفوظ گردد،
و قرضش ادا شود،
و اندوه و غمش برطرف گردد
"حاشیه مفاتیح /196"


و زیاد میگم خدایا غلط کردم
نفهمی کردم ولی دوسِت دارم
از قصد نبود
نوکرتم
ببخش خدای من
التماس دعا برای پدر و مادرم

زیارت مجازی

سلام دوستان گرامی از این لینکها میتوانید به صورت مستقیم و زنده اماکن متبرکه را ببینید و زیارت نمایید .و پیشنهاد میکنم علاو ه بر قرار دادن این لینکها در بخش ویژه ای از وبسایت وزین بیداری اندیشه ...انها را در وبلاگهای شخصی خود نیز قرار داده تا همگان بتوانند از انها استفاده نمایند.
[تصویر: 9_1.png]
[*][تصویر: 9_2.png]
[*][تصویر: 9_3.png]
[*][تصویر: 9_4.png]
[*][تصویر: 9_5.png]
[*][تصویر: 9_6.png]
[*][تصویر: 9_7.png]
[*][تصویر: 9_8.png]
[*][تصویر: 9_9.png]
[*][تصویر: 9_10.png]
[*][تصویر: 9_11.png]
[*][تصویر: 9_12.png]
[*][تصویر: 9_13.png]
[*][تصویر: 9_14.png]

فصل الخطابی بر اختلاف شیعه و سنی(مقاله ی ویژه)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقاله ی بسیار ارزشمندی که تقدیم میشود برگرفته از مقاله ی ارزشمند جناب استاد سید محمد حسینی قزوینی است که با اندکی دخل و تصرف تقدیم میگردد

حقیر توصیه اکید دارم که با دقت تمام این مقاله را با حوصله مطالعه فرماید

مطمئنا دوستانی که با حقیر آشنا هستند میدانند که من بی علت تأکید بر خواند مطلبی نمیکنم

 بارها به دوستانمان توصیه کرده ایم که اگر بخواهیم فرهنگ شیعه را در سطح بین الملل و در میان جوانان اهل سنت و وهابی منتشر کنیم، راه خشونت، نه تنها پاسخ نمی دهد، بلکه نتیجه معکوس دارد. باید خودمان را ملتزم به ادبیات قرآنی بکنیم. خداوند در قرآن درباره أعدّ اعداء توحید، یعنی فرعون - که تنها کسی است که برای اولین بار گفته است «أنا ربکم الأعلی» - وقتی می خواهد حضرت موسی و هارون (علیهم السلام) را سراغ او بفرستد، دستور می دهد و امر می کند که:

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى                                                       (سوره طه/آیه44)

با او با نرمی سخن بگویید.

در خانه اگر کس است              یک حرف بس است

مادامی که ما نتوانیم فرهنگ «قول لین» (کلام نرم) را در خودمان زنده کنیم، این را بدانیم که در راه نشر فرهنگ شیعه، قطعا موفق نخواهیم بود. وقتی درباره خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می خواهید بحث کنید، اگر 4 تا فحش به خلفاء و صحابه یا به اهل سنت بدهید، قطعا نه تنها آنها به سخنان شما ارزش قائل نمی شوند، حتی حاضر نمی شوند یک ثانیه هم پای بحث شما بنشینند. شما این بحث را فقط برای بچه شیعه که نمی خواهید مطرح کنید. کلام امام رضا (علیه السلام) است که می‌گوید:

فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا

وسائل الشیعة، ج27، ص92  - عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص275

مراد از «الناس» اهل سنت است. در تمام روایتی که واژه «الناس» بکار رفته است، مراد، اهل سنت است.

اگر این اهل سنت زیبائی های کلام ما را بشنوند، بی اختیار به طرف ما کشیده می شوند.

در طول تاریخ هم، ورود به عرصه تبلیغ فرهنگ شیعه، با خشونت و سب و شتم و اهانت، موفقیت نداشته است. ما نه تنها باید در برابر مخالفان با نرمش حرف بزنیم، بلکه باید بزرگان آنها را با لفظ آقا و جناب هم خطاب کنیم، مثلا آقای ابوبکر، جناب عمر و ... . این، نشانگر ادب شماست. در مباحث علمی که جنگ و جدال نداریم. ما عقیده خودمان را داریم و آنها هم عقیده خودشان را. به تعبیر علامه شهید مطهری:

ضمن اینکه وحدت را از ضروریات مذهب خود و منطق قرآن می دانیم، ولی حاضر نیستیم بخاطر وحدت‌، از یک مستحب یا مکروه کوچکمان هم دست برداریم.

اینها را قابل معامله نمی دانیم. از طرف دیگر هم، بحث تبرّی و تولّی ما، سر جای خودش است. معتقدیم که بدون تبرّی، تولّی محقق نمی شود. بدون «لا إله»، «إلا الله» معنا پیدا نمی کند. تمام اینها سر جای خودش است. ولی فرهنگ گفتگو و ادبیات مناظره و حوار، باید در عرصه تعاملات حفظ شود. ما نه تنها در عرصه گفتگو، باید از ادبیات ویژه قرآنی استفاده کنیم:

و قولوا للناس حسنا                                                                                (سوره بقره/آیه 83)

بلکه باید در برابر اهانت های حریف هم، خودمان را مزین به ادبیات قرآنی کنیم:

و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما                                                             (سوره لقمان/آیه 63)

 

نظرمان بر این است که باید در حوزه های علمیه و دانشگاه هایمان، فرهنگ و ادبیاتی که اهل بیت (علیهم السلام) با مخالفین خود داشتند را نهادینه کنیم. مادامی که این فرهنگ و ادبیات اهل بیت (علیهم السلام) در تعامل با مخالفین در حوزه های علمیه ما نهادنیه نشده باشد و در نهادهای فرهنگی ما لباس عمل نپوشد،‌ بدانیم که کارهای ما نتیجه بخش نخواهد بود. شما وقتی عکس‌العمل تند نشان بدهید، او هم عکس‌العمل تند نشان خواهد داد.

روایتی در بحار الانوار و تفسیر صافی و ... آمده است که:

قیل له: إنا نرى فی المسجد رجلا یعلن بسب أعدائکم و یسبهم، فقال: ما له؟ لعنه الله، تعرض بنا، قال الله: «و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم ...(سوره انعام/آیه108)».

به امام صادق (علیه السلام) آمدند گفتند که یا بن رسول الله! یکی از دوستان شما در مسجد نشسته و علنا نسبت به دشمنان شما ناسزا می‌گوید. امام صادق (علیه السلام) گفت: او را چه شده است؟ خداوند لعنت کند او را که ما را در معرض ناسزای مخالفین قرار داد و سپس این آیه را خواند: «به کسانی که غیر از خدا را می پرستند، ناسزا نگویید، چون آنها هم خدای شما را ناسزا می گویند».

بحار الأنوار، ج71، ص217 - تفسیر صافی فیض کاشانی، ج2، ص148

وقتی شما به مقدسات آنها اهانت یا جسارت می کنید، آنها هم برمی گردند اهانتی تند تر از اهانت شما می گویند.

گاهی وقت ها، کسانی که می خواهند از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کنند، بلد نیستند و ضربه می زنند.

ما مصداقی از این قضیه را گفتیم و در تجربیاتی که در طول این 25 سال داشته ام، مشابه این قضایا زیاد دیدم. وقتی یک جوان یا روحانی شیعه کتابی می نویسد و اول کتابش را با فحش های رکیک به خلفاء و صحابه و اهل سنت شروع می کند، آنها هم از آن طرف عکس‌العمل نشان می دهند.

یکی اساتید بزرگوار حوزه علمیه می خواست کتابی بنویسد در جواب کتاب آقای گنجی که در مورد معاویه نوشته بود و با من هم مشورت کرد و من هم گفتم که به صلاح نیست این کتاب منتشر شود. این استاد، در مورد معاویه نوشته بود که مثلا او زنازاده بود و چندین پدر داشت و ... . همه را بدون مدرک گفته بود. در چاپ هفتم همان کتابِ آقای گنجی، نوشته است که مراجع عظام شیعه، صیغه زاده و زنا زاده هستند.

آیا این درست است؟!

بالاترین جمله را امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه، در خطبه 16 در مورد معاویه دارد و می‌گوید:

فوالذی فلق الحبة و برأ النسمة ما أسلموا و لکن استسلموا و أسروا الکفر، فلما وجدوا أعوانا علیه أظهروه.

معاویه و یارانش که در فتح مکه ظاهرا اسلام آوردند، مسلمان نشدند و کفر را در سینه خود پنهان کرده بودند تا در فرصت مناسب، کفر خود را اظهار کنند (در جنگ صفین هم این فرصت را یافتند).

آیا از این بهتر می‌شود؟

با آن نوشته های شما، جز اینکه آنها موضع بگیرند و به مقدسات و علمای شما جسارت کنند، نتیجه ای ندارد؛ ولی کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) فصل الخطاب است و چیزی نمی توانند بگویند.

وقتی تندی کنیم، عکس‌العمل تندی هم می بینیم.

لذا، من می بوسم دست کسانی را که در این وادی می آیند و به این بوسه هم افتخار می کنم. یا در این وادی دفاع از اهل بیت (علیهم السلام) و ولایت و پاسخگوئی به شبهات نیفتند و یا اگر وارد شدند، تلاش کنند که آداب مناظره و ادبیات حواری را رعایت کنند.

یا نام سکندری تو بردار            یا رسم سکندری نگهدار

هر مسیری، ادبیات ویژه خودش را می طلبد.

 

اما در رابطه با حرف های آقای قرضاوی:

ایشان در طول این مدت، سه چهار بار مصاحبه کرده است. چون اولین مصاحبه ایشان علیه شیعه، هشتم ماه رمضان بود. در آنجا گفت:

اما الشیعة مسلمون و لکن مبتدعون و یکمن فی محاولتهم غزو المجتمع السنی و هم یستطیعون بما لدیهم من ثروات بالمیلیاردات و کوادر مجربة علی التبشیر بالمنهج الشیعی.

شیعیان مسلمان هستند، ولی ما آنان را بدعت گذار می دانیم. تمام تلاش شیعیان این است که تمام جوامع اهل سنت را قبضه و فتح کنند. اینها، ثروت های میلیاردی و نیروهای آموزش دیده و ورزیده ای برای تبلیغ فرهنگ شیعه در اختیار دارند.

تعبیر زشتی که از ایشان انتظار نبود، این بود که تبلیغ شیعه را به «تبشیر» تعبیر می کند.

تبشیر، یک واژه مسیحی است و آنها برای تبلیغات دینی خود، واژه تبشیر را بکار می بردند و به روحانیون خود، «مبشر» می گویند.

من معتقدم که این یک فرصت طلائی برای شیعه بود تا بتوانیم در عرصه های بین المللی و ماهواره و ...، هم از شیعه دفاع کنیم و هم فرهنگ شیعه را مطرح کنیم و هم زمینه حمله به زمین آنها را فراهم کنیم. ایشان که آمده شیعه را بدعت گذار نشان داده، ما هم بیائیم فرهنگ شیعه را در یک کفه و فرهنگ اهل سنت را در کفه دیگر بگذاریم و ببینیم که آیا شیعه بدعت گذار است یا اهل سنت؟

در شب جمعه گذشته، در شبکه سلام، حدود یک ساعت و نیم مقایسه کردم فرهنگ شیعه را با فرهنگ اهل سنت. اهل سنت، یکی از مصادیق بدعت را خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می داند و ما هم ادله ای را که شیعه آورده برای خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آوردیم. یکی از بهترین تفضل إلهی این بود که یک شخصیت اهل سنت اینچنین حرفی را بزند تا میدان برای ما باز شود. وقتی ما در میدان خالی حرف می زنیم و در یک جایی که حریفی در برابر نیست یا حریف در گوشه ای نشسته است، فایده ای ندارد. اما وقتی حریف به میدان بیاید، فرصت خوبی است.

من ادله خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را مطرح کردم که ببینیم آیا شیعه بدعت گذار است که می‌گوید حضرت علی (علیه السلام) خلیفه است؟ یا آقایان اهل سنت بدعت گذارند که می گویند ابوبکر خلیفه بوده است؟ بیایند با هم مقایسه کنیم و مردم خالی از ذهن و آزاد اندیش را هم به قضاوت فرا بخوانیم.

از آیه ولایت و تطهیر و اطاعت و مباهله گرفته تا حدیث الدار و حدیث منزلت و حدیث غدیر و ... که زیربنای اعتقادی شیعه است در اثبات خلافت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام).

شما چه دارید که بگویید؟ بنده مثال زدم که نهایت تلاش شما دراثبات خلافت ابوبکر این است که:

وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مریض بودند، در آخرین لحظه حیاتش، به عایشه فرمودند:

مروا ابا بکر فلیصل بالناس.

به ابوبکر بگویید که برای مردم نماز بخواند.

صحیح بخاری، ج1، ص162 - صحیح مسلم، ج2، ص22

شما کتاب های اهل سنت را ببینید. کتاب مواقف قاضی عضدالدین ایجی که از قوی ترین و مفصل ترین کتاب کلامی اهل سنت است و امروز، هر چه اهل سنت دلیل دارند، یا مدیون قاضی عضدالدین ایجی هستند یا شرح مواقف سید جرجانی یا کتاب مغنی قاضی عبدالجبار معتزلی. تمام مذاهب چهارگانه، هر چه در کتب کلامی خود دلیل دارند، برگرفته است حرف های قاضی عبدالجبار معتزلی و قاضی عضدالدین ایجی.

بنابراین،‌ قوی ترین و مفصل ترین و محکم ترین دلیل اینها برای اثبات خلافت ابوبکر این است که:

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که ابابکر را در آخرین لحظات بجای خودش فرستاد نماز بخواند، ابوبکری که لیاقت دارد بجای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز بخواند، قطعا لیاقت دارد که بجای ایشان هم خلافت کند. آیا دلیلی بهتر از این می خواهید؟

حالا ما از شما - آقای قرضاوی - چند سؤال داریم که جواب می خواهیم:

 

سؤال اول:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در همان بیماری که می فرماید ابوبکر برود بجای او نماز بخواند تا تثبیت شود خلافت ابوبکر، در آن بیماری، غیر از «مروا ابا بکر» چیزهای دیگری هم فرمودند. فرمود:

ائتونی بکتف و دواة اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدی

صحیح بخاری، ج1، ص37 - صحیح مسلم، ج5، ص76

یا:

هلم اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدی

صحیح بخاری، ج5، ص137 - صحیح مسلم، ج5، ص76

و همه گفتند که:

إن الرجل لیهجر

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هذیان می‌گوید.

چطور شد که اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بگوید:

ائتونی بکتف و دواة اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدی

می خواهم چیزی برای شما بنویسم که شما را برای همیشه از گمراهی بیمه کنید.

شما در آنجا گفتید که:

إن الرجل لیهجر

ولی وقتی می‌گوید:

مروا ابا بکر فلیصل بالناس.

آن جمله را به کار نمی برید؟؟؟ قضیه چیست؟ چرا یک بام و دو هوا؟ این را جواب بدهید.

فرصت خوبی است که ما سنگ هایمان را باز کنیم. جوانان شیعه هم ببینند که اگر ادله شما قوی است، ما هم ابائی نداریم و بیایند سنی شوند و ناراحت هم نمی شویم. ولی اگر جوانان شما، خصوصا آقازاده شما، اگر دیدند که ادله فرهنگ شیعه محکم است و آمدند شیعه شدند، نباید اینگونه خروش کنید و از کوره در بروید و حرف های بی اساس بزنید. قرآن می‌گوید:

فبشر عباد * الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه                                        (سوره زمر/آیه17 – 18)

 

سؤال دوم:

آیا نماز خواندن ابوبکر بجای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که به نظر شما دلیل بر خلافت است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به افراد دیگر هم دستور داده بود که بجای او نماز بخوانند. حداقل در طول 10 سال حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه، 25 نفر را تاریخ ثبت کرده است که بجای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خوانده اند. اگر بنا باشد که بجای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خواندن، دلیل بر خلافت باشد، چرا افراد دیگر را ملاک قرار نمی دهید؟!!!

آقای ابن عبد البر در کتاب تمهید خود دارد که:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، عبد الرحمان بن عوف را گفت که بجای او نماز بخواند و خودش هم پشت سر او اقتداء کرد.

آیا دلیل از این بهتر؟ پس آقای عبد الرحمن بن عوف، خلیفه بلا فصل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. چون، هم بجای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خوانده و هم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پشت سر او نماز خوانده است.

 

سوال سوم:

از یک طرف می‌فرماید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه معین نکرد و شما طبق آیه شریفه:

و أمرهم شورى بینهم                                                                           (سوره شوری/آیه38)

آقایان آمدند سقیفه جمع شدند و خلیفه معین کردند و تثبیت کردند که انتخاب خلافت به عهده شورا است.

ما کدام حرف شما را بپذیریم؟ شما می گویید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با نصب ابوبکر بر اینکه بجای خود نماز بخواند، خواست تثبیت کند که خلیفه من ابوبکر است و از آن طرف هم می گویید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) احدی را برای خلافت معین نکرد و انتخاب خلیفه را به عهده مردم گذاشت، ما این دو را چگونه با هم جمع کنیم؟

قطعا این جواب را خواهند داد که نماز ابوبکر، دلیل جلیّ (آشکار) نیست و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست که زمینه سازی کند که اگر ریش سفیدان و خبرگان خواستند در همایش سقیفه یکی را به عنوان خلیفه انتخاب کنند، شایسته ترین را انتخاب کنند. ما هم قبول می کنیم که نماز ابوبکر، دلیل خفیّ بود نه جلیّ؛ بلکه دلیل جلیّ، انتخاب خبرگان و ریش سفیدان در سقیفه است که ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند و با این عملشان، صحابه، ثابت کردند که خلافت انتصابی نیست و انتخابی است. آقای قرضاوی به ما جواب بدهید که پس چرا در رابطه با خلافت آقای عمر، نگذاشتند انتخابات صورت بگیرد؟ کدام انتخاب و کدام شورای حل و عقد؟ چه کسی آمد برای آقای عمر رأی داد؟ به چه مجوز شرعی از قرآن و سنت، آقای ابوبکر نوشت که ای مسلمانان‌، بعد از من، آقای عمر خلیفه است؟ عمر هم نامه ابوبکر را آورد در مسجد خواند که:

ایها الناس اسمعوا کلام خلیفة رسول الله

گوش بکنید که خلیفه رسول الله چه می‌گوید

جعلت علیکم یا ولیت عمر خلیفة لکم

قرآن می‌گوید:

لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة                                                          (سوره احزاب/آیه21)

شما که می گویید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه معین نکرد. اگر بنا بود ابوبکر از روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تبعیت کند، نباید خلیفه معین می کرد. پس چرا خلیفه معین کرد؟

با اینکه اکثریت صحابه اعتراض کردند. حتی خود ابن‌تیمیه حرانی صراحت دارد که صحابه و مهاجرین و انصار آمدند به ابوبکر گفتند:

ولیت علینا رجلا فظا غلیظا ما ذا تقول لربک اذا لاقیت.

یک آدم خشن و بد اخلاق و تندی به نام عمر را برای ما خلیفه کردی. جواب خدا را چه خواهی داد؟

ملل و نحل شهرستانی، ج1، ص25 - شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج1، ص164 - مصنف ابن أبی شیبة، ج7، ص485 - تاریخ دمشق ابن عساکر، ج30، ص413

امیرالمؤمنین (علیه السلام)، طلحه، زبیر، مهاجرین، انصار و ... و توده مردم اعتراض کردند. ولی جناب ابوبکر به حرف هیچکس اهمیت نداد و گفت من می دانم جواب خدا را چه بدهم. می گویم که به نظر من، عمر، ساده ترین و متدین ترین و پاک ترین و ... است.

شما از آن طرف صحابه را برای ما چماق کرده اید و می کوبید که هرگونه مخالفت با صحابه، کفر و شرک است. بن جبرین شما فتوا می دهد که شیعیان کافر هستند، چون نسبت به صحابه جسارت می کنند. اگر شیعه به صحابه بگوید که بالای چشمت ابروست، او کافر و مشرک است؛ اما اگر جناب ابوبکر برای تمام صحابه ارزش قائل نشود، هیچ اشکالی ندارد.

مگر شما نمی گویید:

أصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم

حالا اگر شیعه بیاید به اقتدای به ابوبکر، برای صحابه ارزش قائل نباشد، شما چه جوابی دارید؟

من بر این عقیده هستم که از الطاف خفیه الهی است که سخنی از زبان یک شخصیت سنی یا وهابی دربیاید و زمینه و بستری را برای ما فراهم کند تا حقائق مذهب خودمان را مطرح کنیم و بیائیم مقایسه کنیم. آقای قرضاوی خیلی بحث خوبی را مطرح کرد و می‌گوید که شیعه بدعت گذار است؛ چون معتقد است که حضرت علی (علیه السلام) خلیفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

جالب این است که نکته خوبی گفته و به نظر من، این هم از معجزات اهل بیت (علیهم السلام) است. حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته که فرمود:

ستفترق امتی على ثلاث و سبعین فرقة، کلها فی النار إلا فرقة واحدة

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که امت من به 73 فرقه منشعب می شوند و 72 فرقه اهل هلاکت و آتش هستند و یک فرقه اهل نحات هستند.

مجمع الزوائد هیثمی، ج6، ص226 - تفسیر رازی، ج1، ص4 - تفسیر ابن کثیر، ج2، ص482 - تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر، ج24، ص53 - میزان الاعتدال ذهبی، ج2، ص430 - لسان المیزان ابن حجر، ج3، ص291 - إمتاع الأسماع مقریزی، ج14، ص98

تعبیر ایشان این است:

هناک فرقه واحده من الفرق الثلاث و السبعین التی جاء بها الحدیث هی وحدها الناجیة و کل الفرق هالکة او ضالة و کل فرقة تعتقد فی نفسها انها هی الناجیة و الباقی علی الضلالة و نحن اهل السنة نوقن بأننا وحدنا الفرقة الناجیة و کل الفرق الأخری وقع فی البدع و الضلالة و علی هذا الأساس قلت أن الشیعة إنهم مبتدعون و هذا مجمع علیه بین اهل السنة . . . تسعة اعشار الامة الاسلامیة من اهل السنة و من حقهم أن یقول أنا ما یعتقدون فینا.

تمام فرقه ها هلاک می شوند و گمراه هستند. تمام فرقه ها فکر می کنند که فرقه ناجیه، خودشان هستند. ما اهل سنت یقین داریم که ما، تنها فرقه ناجیه هستیم و باقی فرقه ها، همه گمراه هستند و لذا می گوییم که شیعیان بدعت گذار هستند... ، 90% مسلمانان، اهل سنت هستند و چون اکثریت با ماست، فردا هم، ما اکثریت هستیم که وارد بهشت می شویم. چون شیعه در اقلیت است، فردای قیامت وارد آتش جهنم می شود.

 

یک جواب خیلی ساده و عوام پسند:

ایشان می‌گوید چون ما اکثریت هستیم، پس اهل نجات هستیم و چون شیعه در اقلیت است، وارد آتش جهنم می‌شود.

این گفته ایشان، خلاف مضمون روایت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:

ازاین 73 فرقه، 72 فرقه وارد آتش جهنم می شوند.

یعنی اکثریت وارد آتش جهنم می‌شوند و اقلیت وارد بهشت می‌شود. این از کلماتی است که خودش، خودش را معنا می کند. من نمی دانم که این شیخ، روی چه اصلی این حرف را زده است؟

 

اما جواب علمی:

این فرمایش ایشان، مخالف قرآن است.

در قرآن در 50 مورد آمده است که اکثریت را محکوم می کند.

38 مورد دارد که می‌گوید:

«اکثرهم لا یعقلون» ، «اکثرهم لا یومنون» ، «اکثرهم لا یعلمون» و ...

در 6 مورد می‌گوید:

«اکثرهم الفاسقون» ، «اکثرهم الکافرون» ، «اکثرهم کاذبون»  و ...

در 6 مورد می‌گوید:

«کثیر منهم فاسقون» و ...

و بالعکس، اقلیت را مدح کرده است.

در رابطه با مسلمانان می‌گوید:

و لو أنا کتبنا علیهم أن اقتلوا أنفسکم أو اخرجوا من دیارکم ما فعلوه إلا قلیل منهم            (سوره نساء/آیه66)

اگر ما دستور جهاد بدهیم،‌ عده کمی دستور ما را گوش می دهند

و قلیل من عبادی الشکور                                                                         (سوره سبأ/آیه13)

و إن کثیرا من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و قلیل ما هم

       (سوره ص/آیه24)

کسانی که زندگی اشتراکی دارند و در جامعه با هم تعامل دارند، اکثر آنان راه ظلم بر دیگری را پیش می گیرند؛ مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام می دهند و اینها هم خیلی کم هستند.

همچنین نسبت به خود مسلمانان در سوره واقعه، از آیه 10 تا 14 می‌گوید:

و السابقون السابقون * أولئک المقربون * فی جنات النعیم * ثلة من الأولین * و قلیل من الآخرین

پس حرف های آقای قرضاوی با قرآن هم همخوانی ندارد.

نکته جالب در اینجا این است که باید به آقای قرضاوی این را بگوییم که اکثریتی که زیر بار حقانیت حضرت علی (علیه السلام) نرفتند:

أکثرهم لا یعلمون الحق فهم معرضون                                                            (سوره انبیاء/آیه24)

اکثریت اهل سنت، حقانیت و حق بودن مذهب شیعه را نمی شناسند، لذا از مذهب شیعه اعراض کردند.

اکثرهم للحق کارهون                                                                           (سوره مومنون/آیه70)

اکثر مردم، از حق خوششان نمی آید. ((حاضر نیستند زیر بار حق بروند))

از همه بالاتر اینکه:

لقد حق القول على أکثرهم فهم لا یؤمنون                                                          (سوره یس/آیه7)

حقانیت حضرت علی (علیه السلام) برای مردم روشن شده است، ولی زیر بار حقانیت حضرت علی (علیه السلام) نمی روند.

آقای قرضاوی! اگر کسی بیاید با شما اینگونه رفتار کند، چه جوابی دارید؟

در سنت و روایات متعدد داریم که در طول تاریخ، همواره حق در اقلیت بوده است. اکثریت، ملاک حقانیت نیست. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید:

فالحق (دین الله) لا یعرف بالرجال، فاعرف الحق تعرف اهله.

حق با شخصیت ها و اکثریت شناخته نمی شود. اول حق را بشناس، سپس سراغ اهلش برو.

فیض القدیر شرح الجامع الصغیر مناوی، ج1، ص28 و 272- تفسیر قرطبی، ج1، ص340

وسائل الشیعة، ج27، ص135 - أمالی شیخ مفید، ص5

اول ببین حق چیست؟ سپس ببین حق کیست؟ تا ندانی حق چیست؟ نمی توانی بگویی حق کیست؟

خود آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه، خطبه201 صراحت دارد که:

أیها الناس لا تستوحشوا فی طریق الهدى لقلة أهله.

بخاطر اینکه اهل هدایت و حق کم هستند، گرفتار وحشت نشوید.

این بخشی از عرائض ما بود نسبت به سخنان آقای قرضاوی. ما ضمن احترام به ایشان، اندیشه ایشان را باطل می دانیم و سخنان ایشان را بی پایه و خلاف قرآن و سنت و عقل می دانیم. دعوا هم نداریم و فحش هم نمی دهیم؛ چون فحش برای کسی است که دلیل ندارد. ما که مسلح به دلیل قرآن و سنت هستیم، راه فحش را پیش نمی گیریم.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »»»

کدام گزینه؟

گویا یک سوال دو گزینه مطرح کرده اند
کدام گزینه را انتخاب میکنیم؟؟؟؟؟؟
گزینه ی 1: لحظاتی چشیدن لذت گناه
گزینه ی 2: آماده شدن برای بودن در رکاب یوسف زهرا

راهنمایی: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(60 و 61 یاسین)