او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

وفای به عهد، دین و ایمان و ظهور

بسم الله الرحمن الرحیم


قبل از شروع بحث می‌بایست مقداری درباره‌ی معنی کلمه‌ی «أصل» در زبان عربی توضیح داده شود:
«أصل» در زبان عربی این‌گونه تعریف شده است:
اصل هر چیز، پایه و قاعده‌ی آن است، اگر بنا باشد چیزی ارتفاع پیدا کند، باید بر مبنا و آن پایه ارتفاع یافته باشد.
همچنین در تعریف اصل گفته‌اند:‌
اصل هر چیز آن چیزی است که وجود آن چیز، به آن متکی و وابسته است (مثل نسبت پدر و پسر که پدر برای پسر اصل محسوب می‌شود)
حالا با این توضیح، به حدیث ذیل توجه فرمایید:
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
اصل (ریشه و پایه‌ی) دین، ادای امانت است و وفای به عهد[1].
یعنی بدون داشتن روحیه‌ی ادای امانت و وفای به عهد، انسان نه ایمانی برایش باقی می‌ماند و نه دینی!
چنانچه رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرموده‌اند:
ایمان ندارد کسی که امانت‌دار نیست و دین ندارد کسی که وفای به عهد (و پیمان و قولش) ندارد[2].

مهمترین عهد و پیمانی که انسان باید به آن وفا کند، عهد و پیمانش با خدا، رسول خدا و جانشینان رسول خداست (صلوات الله علیهم اجمعین) و در مراحل بعدی عهد و پیمانش با دیگران و عهد و پیمانش با خودش نیز دارای اهمیت است و عملکردش در این خصوص نمایان‌گر وضعیت دین و ایمان شخص است.

خدا در سوره‌ی آل عمران فرموده است:
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ[3] * و [به خاطر بیاور] زمانى را که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذرّیّه‌ی آن‌ها را برگرفت؛ و آن‌ها را بر خودشان گواه ساخت؛ [و فرمود]: «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ گفتند: «آرى، گواهى مى‌دهیم». [خداوند چنین فرمود، مبادا] روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل [و بی‌خبر] بودیم.»

از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، خطاب به مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده که مرتبط با این آیه‌ی شریفه فرموده‌اند:
یا علی،
وقتی خداوند متعال آدم را آفرید، ذریّه او را در پشت وی به صورت ذرّاتی بیرون آورد و از آن­ها پیمان گرفت که «آیا من پروردگارتان نیستم؟! همگی گفتند: بلی»
سپس آن­ها بر خودشان گواه گرفت، سپس میثاق محمّد (صلی الله علیه و آله) و میثاق تو را گرفت و چهره‌ی تو را به دیگر چهره‌ها و روح تو را به دیگر ارواح معرّفی نمود[4].

همچنین از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام نیز در توضیح آیه‌ی شریفه‌ی:

«وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا[5] * و به عهد [خود] وفا کنید، که از عهد سؤال مى‌شود.» می‌فرمایند:
(این) عهد، همان پیمانی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مردم درباره‌ی مودّت ما اهل بیت و اطاعت از امیرالمؤمنین (علیه السلام) اخذ کرد که با او مخالفت نکنند و او را مقدّم بدارند و رابطه‌ی خویشاوندی‌اش را قطع نکنند، و به آن‌ها اطّلاع داد که از این امور و هم از کتاب خدا بازخواست خواهند شد[6].
همچنین در روایات متعدد بیان شده است که میثاقی که از انبیای اولو‌العزم به صورت ویژه اخذ شده، در خصوص امام زمان ارواحنا له الفداه است[7]؛ و البته در همان عالم ذر، درباره امام مهدی عج‌الله‌فرجه‌الشریف، در مراتبی نازل‌تر از انبیای اولوالعزم از همه مردم نیز میثاق گرفته شده که برخی از مردم بر این عهد و میثاق پایدار ماندند؛ چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:
اگر قائم قیام کند، حتماً مردم او را انکار مى‌‏کنند، زیرا او به صورت جوانى برومند به سوى ایشان باز مى‌‏گردد، کسى بر عقیده خود نسبت به او پایدار نمى‌‏ماند، مگر آن کس که میثاقی که خداوند در عالم ذرّ نخستین از او درباره ایشان اخذ کرده را ادا کرده باشد[8].
این پیمان، همان پیمانی است که امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداه،‌ ادای آن را شرط رسیدن شیعیان به فیض لقا و دیدارشان عنوان کرده‌اند و فرموده‌اند:
و اگر شیعیان ما، که خداوند بر طاعت و بندگی توفیقشان دهاد، در وفای به عَهدی که بر عُهده‌ی ایشان است، قلوبشان مجتمع و متحد می‌گشت، یُمن لقا و دیدار ما با ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و در سعادت دیدار و مشاهده‌ی ما تعجیل واقع می‌شد[9].
استاد سید محمد مهدی میرباقری، نکاتی مهم و تأمّل‌برانگیزی مرتبط با این احادیث بیان داشته‌اند:
... یکی از نکاتی که مهم است، این است ما اگر بخواهیم در جبهه حضرت بمانیم باید آن عهدهای بزرگی که با حضرت داریم، آن قرارهای بزرگ‌مان را باید هر روز تجدید کنیم و پای آن قرارها بایستیم.
حضرت یک کار بزرگی در عالم انجام می‌دهند، از ما هم عهد گرفتند که ما در این برنامه حضرت کنار ایشان باشیم.
قول هم دادیم به حضرت، حضرت هم فرمودند شما نگران نباشید؛ اگر شما کنار من باشید من شما را به مقصد می‌رسانم. یک قول دو طرفه است...
دعای عهد را بخوانید، دعای عهد مضمون عهدهای ما با امام است؛ کسی که این دعا را می‌خواند، کسی که با این عهد همراه می‌شود، چنین شخصی می‌تواند کنار رکاب امام زمان پایداری بکند... من الان نمی‌خواهم مضمون دعای عهد را عرض بکنم؛ اما اجمالاً این (بخشی از) عهدهای ماست، آن عهدهای بزرگ:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِه وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیه[10] - خداوندا، مرا، از یاران و مددکاران و دفاع‌کنندگان از ایشان قرار ده و از کسانی که می‌شتابند برای برآوردن خواسته‌های ایشان و از اطاعت‌کنندگان اَوامرش و از کسانی که در راه ایشان و برای ایشان در پیشگاهش به شهادت می‌رسند.»
این‌ها عهدهای ما با امام است.
قرارهایی که در دعای عهد هست، اگر این عهدها را ما هر روز (با توجّه) مرور کنیم، این قرارهای بزرگ، در نظر ما هم بزرگ می‌شود.
یکی از برکاتی که در دعاهایی که از معصوم درباره امام زمان علیه‌السلام نقل شده، این است آدم را بزرگ می‌کند.
آدم را به آن عهدها و قرارهای بزرگش با امام آگاه می‌کند؛ آدم را سر قرار می آورد.
یک نکته مهم در همراهی امام همین است که انسان، این برنامه‌ی بزرگ امام را بفهمد تا اهداف این برنامه، جزو خواسته‌های انسان بشود و در دل انسان زمینه و انگیزه برای حرکت به سمت وفای به عهد پیدا شود.

آنهایی که سر قرارِ با سید الشهدا نرسیدند، از غافله‌ی امام حسین علیه‌السلام جا ماندند؛ حضرت کارِ بزرگ خودشان را جلو می‌برند، کار خودشان را متوقف به من و شما نمی‌کنند.
در دعاها هست (به نقل از امام رضا علیه‌السلام):
خدایا «لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیرَنَا[11]» دین خودت را با ما یاری کن؛ ما را جزو یاوران حضرت قرار بده؛ برای ما جایگزین و تبدیل قرار مده؛
ما اگر سر قرار نیامدیم، ما را جا می‌گذارند (و دیگری جایگزین ما می‌شود).
سیدالشهداء که منتظر آمدن من و شما نمی‌ماند.
طِرِمّاح برود گندم ببرد، خب برود، حضرت منتظر نمی‌ماند، او باید حواسش را جمع کند.
آنهایی که قرارهایشان را با سیدالشهداء محکم کردند و منتظر قرارها بودند و خودشان را سر قرار رساندند، آنها برنده شدند،
آنهایی که به هر دلیلی سر قرار نیامدند، هر کدام هم یک عذری داشتند، (باختند)...
حضرت به عبیدالله حرِّ جعفی، یک آدم ظاهراَ گردنه‌بندی بوده، حضرت پیدایش کردند؛ ابتدا کسی را فرستادند سراغش بعد خودشان آمدند و فرمودند:
«تو خیلی سابقه‌ات نگران کننده است بیا طرف ما، نمی‌خواهی توبه کنی؟»
به حضرت گفت: «آقا من امید به پیروزی شما ندارم من از کوفه که بیرون می‌آمدم آنقدر لشکر دیدم اکثرشان علیه شما بودند. با حضور من کاری پیش نمی‌رود اگر امید بود که نصرتم اثری داشته باشد برای شما می‌آمدم ولی مطمئنم فایده ندارد.»
ببینید چه اشتباه بزرگی است.
حضرت چه احتیاجی به کمک تو دارد؟!
حضرت آمده دست تو را بگیرد. دارند به تو می‌گویند، تو وضعَت خوب نیست، نمی‌خواهید بیایید پیش ما اصلاحت کنیم؟!
تو می‌گویی: آقا من امید به پیروزی شما ندارم!
مگر حضرت می‌خواهد با استفاده از تو و امثال تو پیروزی به دست بیاورد.
«وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّه[12] * هیچ نصرت و پیروزی‌ای نیست، مگر از ناحیه‌ی خداوند»
خدای متعال می‌فرماید، پیروزی از طرف خداست، ما این پنج هزار ملک هم که فرستادیم، خواستیم در ظاهر نیز دل شما خوش بشود، و الا پیروزی، تنها از ناحیه‌ی خود خداست.

این که این‌قدر روی خلف وعده تأکید شده، در آیات و روایات می‌فرمایند: مؤمن خلف وعد نمی‌کند؛ چون اگر آدم خلف وعده کرد، زیر وعده‌هایش با خدا هم می‌زند، وعده‌های مهمش را هم زیر پا می‌گذارد.
و این‌ خلف وعده‌ها باعث می‌شود تا انسان، سر قرارش با امامش نیز نایستد!
کسی که عادت کرد در وعده‌های کوچک تخلف کند، یک وقتی یک وعده و قراری هم با امام زمان بگذارد، آنجا هم تخلف می‌کند[13].



[1]  أَصْلُ اَلدِّینِ أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلْوَفَاءُ بِالْعُهُودِ. (غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۹۴)

[2]  لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ أَمَانَةَ لَهُ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ. (جعفریات (ابن اشعث کوفی): ج۱، ص۳۶)

[3]  آل‌عمران:172

[4]  یَا عَلِیُّ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی آدَمَ (علیه السلام) أَخْرَجَ ذُرِّیَّتَهُ عَنْ ظَهْرِهِ مِثْلَ الذَّرِّ فَأَخَذَ مِیثَاقَهُمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ فَأَخَذَ مِیثَاقَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ مِیثَاقَکَ فَعَرَّفَ وَجْهَکَ الْوُجُوهَ وَ رُوحَکَ الْأَرْوَاحَ. (المناقب (ابن شهر آشوب): ج۲، ص۲۴۸ با اندکی تفاوت: الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲، ص۸)

[5]  اسراء:34

[6]  الْعَهْدُ مَا أَخَذَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی النَّاسِ فِی مَوَدَّتِنَا وَ طَاعَهًِْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنْ لَا یُخَالِفُوهُ وَ لَا یَتَقَدَّمُوهُ وَ لَا یَقْطَعُوا رَحِمَهُ وَ أَعْلَمَهُمْ أَنَّهُمْ مَسْئُولُونَ عَنْهُ وَ عَنْ کِتَابِ اللَّهِ عزّوجَلَّ. (الیقین (سید بن طاووس): ص۲۹۶)

[7]  حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام: ...فَثَبَتَتِ‏ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِی..‏. (الکافی (ثقة السلام کلینی): ج2، ص8)

[8]  لَوْ قَدْ قَامَ القائِمُ لأنکَرَهُ النّاسُ، لأنَّهُ یَرْجِعُ إلیْهِمْ شابّاً مُوَفَّقاً، لا یَثْبُتُ علَیْهِ إلاّ مَنْ قَدْ أَخَذَ اللهُ میثاقَهُ فی الذَّرِّ الأوَّلِ. (الغیبة (نعمانی): ج۱، ص۱۸۸)

[9]  وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اَللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اِجْتِمَاعٍ مِنَ اَلْقُلُوبِ فِی اَلْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ اَلْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ اَلسَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا. (احتجاج (طبرسی): ج۲، ص۴۹۸)

[10]  مصباح الزائر (سید بن طاووس): ج۱، ص۴۵۵

[11]  مصباح المجتهد (شیخ طوسی): ج۱، ص۴۰۹

[12]  آل عمران، 126

[13]  بخش‌هایی از سخنرانی شب دوم محرم، به تاریخ اول شهریورماه سال 1399، در حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها (به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری)

رابطه مدرنیته و افسردگی - راه رهایی بشر از معضل بزرگ افسردگی

چرا معضل افسردگی مهمترین معضل آینده جهان است؟ راه حل چیست؟!

برای پاسخ به سؤال بالا نظر شما را جلب می‌کنم به عباراتی از دو مقاله‌ی بسیار حائز اهمیت؛
مقاله نخست در سایت سازمان بهداشت جهانی (WHO) منتشر شده است:

در قسمتی از این مقاله آمده است:
According to the World Health Organization, unipolar depressive disorders were ranked as the third
leading cause of the global burden of disease in 2004 and will move into the first place by 2030.

به گفته سازمان بهداشت جهانی، اختلال افسردگی به عنوان سومین رتبه‌ی عمده‌ترین عوامل بیماری در سال 2004 در جهان معرفی شده و این معضل یعنی افسردگی تا سال 2030 به رتبه نخست تهدید کننده سلامت جوامع بشری می‌رسد.

منبع:
https://www.who.int/mental_health/management/depression/wfmh_paper_depression_wmhd_2012.pdf
صفحه 3 از مقاله بالا



عبارت دوم برای یک مقاله بود که در سایت (مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی (NCBI) منتشر شده
و در طی آن رابطه مدرنیته و افسردگی از جهات مختلف بررسی شده  و در نهایت به نتیجه زیر رسیده است که:

Parallel lines of evidence indicate that modernization is generally associated with higher rates of depression
تحلیل داده‌‌ها نشان می‌دهد که به طور کلی میزان مدرنیزاسیون (افزایش مدرن‌شدن سبک‌زندگی افراد و جامعه) به طور کلی افزایش افسردگی را با خود به همراه دارد.

منبع:
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3330161/
پاراگراف اول از عنوان:
Future directions and implications


خوب حالا برویم سر سؤال اصلی:
راه حل چیست؟
مدرنیته‌ای که بزرگترین دستاور بشر مدرن و میوه رنسان (عصر روشنگریست که بشر گفت خودش می‌خواهد صرفاً با تکیه بر عقل و علم خودبنیاد به ربوبیت خود بپردازد) باعث افسردگی روز افزون بشر شده.
مشکل کجاست؟
چه باید کرد؟

راه حل به نظر شما چیست؟



پی‌نوشت:


أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سوره رعد - آیه 28)
همانا که تنها با یاد خدا قلوب به آرامش و اطمینان دست یابد.


مَن أعرَضَ عَن ذِکرِی فإنّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً (سوره طه - آیه 124)
هر کس از یاد من رویگردان شود پس برایش زندگی تنگ و سختی خواهد بود.

یکی از علمای ربانی می‌فرماید:
دو چیز وجود دارد: خود وخودیت. [نفس و نفسانیت]
خود نباید فراموش شود چرا که راه اتصال انسان به خداست. [همان نَفَختُ فیهِ مِن روحی و إنا لِله وَ إنا الیه راجعون]
[خدا] در ‌قرآن فرمود:
وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ﴿سوره حشر - آیه ۱۹﴾
و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد و خودشان را از یاد بردند.
اما خودیت [نفسانیت، انانیت، رفتن دنبال هوا و هوس و حرص و آز و جاه و مقام و دنیا] و باد‌کردن [و مغرور شدن] غلط است.
این خود [نفس] در حیوانات هم هست، این که شیر پای اولیا خدا را می‌بوسد، چون خود او [نفسش] مخاطب قرار گرفته نه طبیعتش که درّندگی است.

و تمدن و غرب و مدرنیته همان است که خود و نفس و از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می‌روم آخر را از یاد برده
و تابع نفسانیت و هواها شده
و این بشری که چهارنعل به دنبال تحقق هواهای نفسش است و کاری با خالق ندارد و خود ربوبیت خود را بر عهده گرفته است عاقبتش چه می‌شود؟
می‌شود بشر مدرنی که روز به روز با پدیده افسردگی بیش از پیش دست و پنجه نرم می‌کند و هر روز افسرده‌تر از دیروز می‌شود و به تحقق آیه ذیل بیش از پیش نزدیک می‌شود:

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (41-روم)
ظاهر شده است فساد در خشکی و دریا به واسطه آن چه مردم خودشان کسب کرده‌اند تا نتیجه قسمتی از اعمالشان را بچشند، باشد که بازگردند (41)

این آیه قرآن در فرازی از دعای عهد هم آمده البته نه به طور کامل بلکه قسمت اول آن: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس
به این معنا که: با آنچه که مردم کسب کردند (بدون توجه به امر و نهی خدا و با تشخیص خودشان) در خشکی و دریا فساد آشکار شد

یعنی وقتی بشر شروع کرد به تمدن‌سازی صرفاً با تکیه بر عقل و علم منفک از وحی و خود‌بنیاد و زیر بار ولایت خدا که در ولایت امام تجلی میابد نرفت
حاصلش شده این حجم عظیم از فساد که در خشکی و دریا به وجود آمده!

حال چه می‌شود و این روند تا کِی ادامه می‌یابد؟
تا جایی که همان‌گونه که قرآن بیان داشته نتیجه این استکبار نسبت به ربوبیت خدا را بشر مدرن ببیند و طعم تلخ و سخت و ناخوشایند آن را با تمام وجود بچشد و دیگر آن را نخواهد! به تعبیر بزرگان دیگر غرب و مدرینته و آن سرابی که به بشر ارائه می‌دهد از زندگی مطلوب برای بشر جذابیت نداشته باشد و از آن اعراض کنند؛ در این هنگام که به تعبیر قرآن چشیدند و اعراض کردند چه می‌شود؟ بله «لعلهم یرجعون» می‌شوند و امید است که بازگردند.
به چه بازگردند؟
به فطرتشان که خداجو و به دنبال منجی و ولی خداست.

آن وقت است که إن شاء الله ظهور واقع خواهد شد.

البته نشانه‌های این بازگشت بسیار قبل از ایران در مهد مدرینته آغاز شده و امروز موجش به ما هم رسیده است؛
برخی به عنوان نمونه:
1. به وجود آمدن نهضت غذای آرام (Slow Food) به جای غذای سریع (Fast Food) از سال 1986
جالب توجه که در احادیث معصومین علیهم السلام بسیار تأکید شده است بر خوردن غذا با آرامش و جویدن بسیار تا جایی که بیان شده این زمانی که صرف خوردن غذا می‌شود جزو عمر محسوب نمی شود و از هر گونه عجله در خوردن غذا باید پرهیز کرد؛ بشر پس از پرداخت هزینه‌های هنگفت به حرف معصومین علیهم السلام رسیده است و به آن بازگشته است. (حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: نشستن بر سفره را طولانی کنید که جزء عمر شما به حساب نمی‌آید. (مکارم الاخلاق (شیخ طبرسی): ص141) - حضرت فاطمه سلام الله علیها:‌ لقمه‌ها را کوچک بردارید، غذا را خوب بجوید تا کاملا نرم شود. (عوالم: ج11، 692))

2. بشر امروز وقتی می‌خواهد به آرامش برسد از مصنوعاتش و جاهایی که وجه غالب آن مصنوعات خودش است فرار می‌کند و به جایی می‌رود که طبیعت دست نخورده است یا مصنوعاتی با حداکثر هماهنگی با طبعیت و حداقل دخل و تصرف در‌ آن تهیه شده است.
دو مقاله در این زمینه:

مقاله اول با عنوان:

The Positive Effects Of Nature On Your Mental Well-Being

تأثیرات مثبت طبیعت بر بهزیستی ذهنی شما
مقاله دوم با عنوان:
Green is good for you
طبیعت سبز برای شما مناسب است)

3. اعراض مردم از طب مدرن و داروهای شیمیایی به سمت طب سنتی و داروهای گیاهی‌ و طبیعی و روش‌های درمانی طب سنتی نظیر حجامت و ... (در این خصوص بی‌مناسبت نیست رجوعی به مقاله کالبد شکافی طب مدرن ، قطعه ای از پازل نظم نوین جهانی بیاندازید.)
فعالیت رسمی "۱۱۶ کلینیک حجامت" در انگلستان/ مخالفت با حجامت فقط در ایران! وب‌سایت و آدرس یکی از بزرگترین کلینیک‌های طب‌سنتی و حجامت در انگلستان (مرکز طب سنتی وودفورد)

مراکز بزرگ حجامت در نیویورک و لندن!!! (گزیده‌هایی از برنامه راز در موضوع طب سنتی)


4. اعراض مردم از مصرف مواد کارخانه‌ای و اقبال ایشان به محصولات ارگانیک از خوارکی گرفته تا پوشاک و... (چقدر مغازه‌های محصولات سنتی در محلات دوباره رواج یافته است...)


ظهور تحقق حداکثری توحید در تمام شئون است، یعنی توحید در خالقیت و ربوبیت و عبودیت؛
برای ظهور بر این اساس باید دو اتفاق واقع شود.

کلمه توحید چیست؟!
لا اله الا الله
برای رسیدن به الله باید اول اله‌ها را نفی‌کنیم
بشر امرزو معبود‌های غیر حقانی زیادی برای خودش درست کرده است
معبود چیست؟
معبود آن چیزی است که انسان رسیدن به آن را مطلوب خود می‌پندارد و کمال و خوش‌بختیش را‌ در نیل و دستیابی به آن می‌داند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. به این تلاش برای رسیدن به مطلوب که مستلزم تن دادن به یک سری امر و نهی‌ و نظام ارزشی و اعتقادی است می‌گویند پرستش و عبودیت.

بشر امروز آیا حقیقتاً بندگی خدا را می‌کند و رسیدن به قرب خدا را آن هم از همان راهی که خدا نشان داده دنبال می‌کند؟ یا به طور مثال
رسیدن به مدرنترین تکنولوژی شده معبود و هدف بشر
در حدیث داریم: مؤمن در دنیا به دنبال کسب توشه آخرت خویش است‌ و کافر و منافق در دنیا به دنبال رفاه و لذت بیشتر.
حال با این تعریف انصافاً ما زندگیمان به کفار بیشتر شباهت دارد  یا مؤمنین؟

این عبور از سراب مدرنیته و مطلوب‌هایی که او برای بشر تعیین کرده و بشر امروزی به دنبال آن است باید به وجود بیاد و خود بشر هم باید به این حقیقت برسد.
چون لا اکراه فی الدین و اجباری در کار نخواهد بود
بشر نیاز به درک عمیق این حقیقت دارد که سعادتش در پذیرش ولایت خدا و اولیای اوست.

نکته پایانی:
زیر بنای جامعه‌سازی و جامعه‌پردازی در علوم انسانی شکل می‌گیرد که انسان و کمال انسان رابطه انسان با خودش و دیگران و جهان اطرافش تعریف می‌شود
و اینجا که این انسان با عقل و علم منفک از وحی می‌آید و علوم انسانی تولید می‌‌کند و بر اساس آن هم جامعه‌پردازی می‌کند بر طبق آیات قرآن و روایات حاصلی جز لغزش و فساد نخواهد داشت.

اینجا معلوم می‌شود که ما به چه علت‌ نیاز به تحول در علوم انسانی داریم.



یا علی

التماس دعا



پ.ن:
امیرالمومنین علی علیه السلام:
مَنْ أُعْجِبَ بِرَأْیِهِ ضَلَّ
وَ مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ.

هر کس تنها نظر خود را قبول داشته باشد گمراه شود
و هر کس تن‌ها به عقل خود اکتفا کند دچار لغزش شود.

بحار الانوار:  ج‏1، ص 161

بشارتی حیات‌بخش و بی‌نظیر برای منتظران گنهکار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا (سوره زمر - آیه 53)
بگو ای بندگان من که در انجام گناه در حق خود زیاده روی کرده اید، از رحمت خدا نا امید نشوید، چرا که به تحقیق خداوند همه گناهان را می آمرزد.



استدعا دارم با صبر و حوصله تا پایان مطلب را دنبال فرمایید.

اگر شما از محبان و ارادتمندان حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید به شما اطمینان می‌دهم که این حکایت امیدبخش‌ترین و حیات‌بخش‌ترین حکایتی است که به عنوان یک دوستار و منتظر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تا کنون مطالعه کرده‌اید یا شنیده‌اید (به خصوص اگر کارنامه عملتان چون نگارنده پر از ... باشد!)

حکایتی که خدمت شما عرض می‌کنم در بسیاری از منابع معتبر نظیر اثباة الهداة (اثر شیخ حر عاملی)، فرج المهموم (اثر سید بن طاووس)، مدینة المعاجز (اثر سید هاشم بحرانی)، الخرائج (اثر قطب راوندی) و بحارالانوار (اثر علامه مجلسی) نقل شده است، ما در اینجا پس از نقل ماجرا، متن و سند آن را بر طبق آنچه در کتاب غیبت شیخ طوسی رحمت الله علیه آمده ذکر می‌کنیم.

و اما برویم سر اصل مطلب:

شخصی است به نام قاصم بن اعلاء، از یاران باوفای ائمه است که توفیق یافت تا مقام وکالت سه امام همام یعنی امام هادی، امام حسن عسکری و امام زمان علیهم السلام را در منطقه آذربایجان به عهده بگیرد.

از سوی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای او مکرر نامه می‌آمده و در اواخر عمر 117 ساله‌اش به مدّت دو ماه برایش نامه‌ای از سوی حضرت نمی‌آید و او نگران می‌شود، شخص بزرگواری که این حکایت را برای ما بیان می‌‌کرد، فرمود که همین نگرانی قاسم از نرسیدن نامه از سوی حضرت بعد از گذشت دو ماه، نشان می‌دهد که مراودات او با حضرت به فاصله‌های زمانی کم و مستمر بوده است.

بالاخره پس از دو ماه از سوی حضرت پیکی بر او وارد می‌شود و او پس از استقبال ویژه از ایشان نامه را دریافت می‌کند و با توجه به اینکه از 80 سالگی نابینا شده بوده، آن را به پیشکار خود می‌دهد تا بخواند.

پیشکار پس از مطالعه به گریه می‌افتد، قاسم از او می‌پرسد چه شده، خبر بدی است؟!

پیشکار می‌گوید برای شما نه، اما برای ما...

حضرت در نامه به قاسم بیان فرموده بودند که از زمان رسیدن نامه به او بیش از 40 روز زنده نخواهد بود و از روز هفتم دریافت نامه بیمار می‌شود و یک هفته قبل از مرگ هم بینایی‌اش دوباره بازمی‌گردد. (حضرت به همراه نامه برای او کفن هم فرستاده بودند!)

قاسم پس از اطلاع از محتوای نامه بی‌درنگ از پیک از حضرت می‌پرسد:

علی سلامت من دینی؟ (آیا هنگام مرگ دینم در سلامت است؟)

پیک می‌گوید بله در هنگام مرگ دینت در سلامت خواهد بود.

آن شخص بزرگواری که مطلب را برای ما نقل می‌فرمود از این پاسخ پیک استفاده کرد که او یک شخص عادی نبوده است، بلکه از خصیصین حضرت بوده.

در نقل آمده که پس از شنیدن این پاسخ از پیک قاسم (فضحک) پس خندید. (ای خوش بر احوالش)

قاسم همکاری داشت به نام عبدالرحمن که در امور مالی و دنیوی با او مراوده داشت؛ او یک سنی ناصبی بود و از عالمان هم بود و در مناظره بسیار سرسخت بود. قاسم به اطرافیانش گفت دوست دارم تا این نامه را به عبدالرحمن نشان دهم تا بلکه هدایت شود.

از قضا در همان هنگام که پیک وارد خانه شده بود، عبدالرحمن نیز برای کاری به آنجا آمده بود.

قاسم به رغم مخالفت اطرافیان نامه را به عبدالرحمن نشان داد.

عبدالرحمن بعد از خواندن نامه با حالت خشم و ناراحتی به او گفت:

ای قاسم از خدا بترس، تو مرد فاضل و عاقلی هستی، این چه نامه‌ای است که به من نشان می‌دهی که در آن ادعاهایی شده است که مخالف سخنان خداوند در قرآن است.

مگر نخوانده‌ای که خدا می‌فرماید:

«وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» (سوره لقمان – آیه 34)

هیچ‌کس نمی‌داند که فردا (از سود و زیان) چه کسب خواهد کرد و هیچ‌کس نمی‌داند که به کدام سرزمین خواهد مرد.

و می‌فرماید:

عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا (سوره جن – آیه 27)

(خداوند) آگاه به غیب است و کسی را بر غیبش آگاه نمی‌کند.

پس در این هنگام که عبدالرحمن این آیه را خواند، قاسم خندید و گفت، چرا آیه را کامل نمی‌خوانی؟ بگو که در ادامه آیه هم خداوند می‌فرماید:

«إِلّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ» (همان)

(خداوند کسی را از غیبش آگاه نمی‌کند) مگر آن فرستاده‌اش که از او راضی باشد.

و آقا و مولای من از همان فرستادگان است که خداون از او راضی گشته!

حال اشکالی که ندارد، این نامه را که دیدی، از امروز تا 40 روز آینده احوال مرا در نظر داشته باش، اگر همان شد که در نامه بیان شده، پس از عاقبتت بترس و بدان که در گمراهی هستی!

عبدالرحمن این را شنید و قبول کرد.

پس از گذشت هفت روز، قاسم مریض شد و در بستر افتاد و یک هفته مانده به چهل روز هم خداوند بینایی‌اش را به او بازگرداند.

وقتی بینا شد اولین کسی را که دید فرزندش حسن بود که در حیاط مشغول کاری بود.

این فرزندش حسن اهل معصیت بود و قاسم از شراب‌خواری‌اش مطلع بود، و خود پسر به پدر گفته بود که از گناهان بزرگ دیگرم بی‌خبری.

تا چشمان قاسم به حسن افتاد سه بار این چنین دعایش کرد: خداوند تو را از معصیت نجات دهد و توفیق بندگیش را نصیبت گرداند.

چند روز بعد هم دوباره او را صدا زد، به او گفت:

ای فرزند، می‌دانی که من زمینی دارم که وقف امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است. پس از من متولی آن زمین بشو و در هر سال نیمی از سود را برای خود بردار و نیم دیگر را برای حضرت بفرست و من امیدوارم که بعد از من امام زمان علیه السلام تو را به عنوان وکیل در این منطقه انتخاب نماید؛


وقتی که آن شخص بزرگوار به اینجای حکایت رسید، همان سر منبر اشک از چشمانش جاری شد و گفت:
این برای امثال ما خیلی مایه امید است!!!
خلاصه، این مطلب را که قاسم به حسن گفت، او منقلب شد، گریه کرد و از خدا طلب بخشش کرد و به پدر قول داد که تمام تلاشش را می‌کند که دست از گناه معصیت بردارد.

بیناشدن قاسم پس از دریافت این نامه چنان سروصدا به پا کرد که قاضی القضات بغداد برای صحت و سقمش اقدام کرد و...

در پایان چهل روز قاسم از دنیا رفت.

نقل شده است که عبدالرحمن در تشییع قاسم با سر و پای برهنه پیشاپیش جنازه می‌دوید و ندای یا مولا یا مولا سر می‌داد.

اطرافیان عبدالرحمن که بسیار از این حالت وی خشمگین بودند به شدّت به او اعتراض کردند که تو که با این رافضی‌های فاسد الاعتقاد این‌همه مناظره کردی آخر این چه کار است که می‌کنی؟

او در پاسخ گفت: ساکت شوید که من چیزی دیده‌ام که شما ندیده‌اید و حجت بر من تمام شده است و تشیّع خود را اظهار کرد.

اما بشنوید از مهمترین بخش حکایت که برای بنده و امثال بنده امیدبخش که نه حیاتبخش است و به دل‌های مرده من و امثال من جان دوباره می‌بخشد.


پس از مدّت کوتاهی نامه‌ای از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای همان حسن آقایی که شراب‌خوار بود و کارهای فلان و فلان هم می‌کرد (و البته توبه راستین کرده بود به دعای پدرش) فرستاده شد که در آن حضرت ضمن تعزیت و سرسلامتی بابت مرگ پدر به او برایش همان دعایی را کرده بودند که پدرش در حقش کرده بود یعنی فرموده بودند:
"ألهمک الله طاعته و جنبک معصیته - خدا اطاعتش را به تو الهام کند و تو را از معصیت دور کند."
و اعلام فرمودند که
"قد جعلنا أباک إماما لک و فعاله لک مثالا - به راستی که ما پدرت را به مقام وکالت منصوب کردیم، پس از این به بعد تو را نیز به همان مقام منصوب می کنیم."


الغیبه (شیخ طوسی): ج1، ص 310 تا 315






در پایان نیازی به شرح نمی‌بینم، جز همان جمله‌ای که آن شخص بزرگوار در حالی که از چشمانش اشک جاری بود بیان کرد:

این حکایت برای امثال بنده بسیار مایه امید است...

اگر به دردتان خورد برای توفیقات روزافزون آن بزرگواری که این حکایت را با این نکاتش برای ما نقل کرد دعا کنید

و برای آمرزش و مغفرت مرحوم پدر بنده



لینک حکایت در کتاب به زبان فارسی:
http://www.ghbook.ir/index.php?name=%DA%...=component


لینک حکایت در کتاب به زبان عربی:
http://lib.eshia.ir/15084/1/310

حدیث امامت را زندگی کن (8)

امام حسن عسکری علیه السلام:

 وَ اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ نُزَّعٌ إِلَیْکَ مِثْلَ الطَّیْرِ إِذَا أَمَّتْ أَوْکَارَهَا.


بدان که قلوب اهل طاعت و اخلاص به سوی تو پر می‌کشد مانند پرکشیدن پرنده به سوی لانه‌اش.



کمال الدین، ج2، ص448

حدیث امامت را زندگی کن (6)

امام کاظم علیه السلام:‌

یَغیبُ عَن اَبصارِ النّاسِ شَخصُهُ وَ لا یَغیبُ عَن قلوُبِ المُؤمِنینَ ذِکرُهُ.

شخص امام از دیده مردم غایب می‌شود ولی ذکر او از قلوب مؤمنین غایب نمی‌شود.

کمال الدین، ج2، ص368

ولی شما انجام ندادید و مخالفت کردید!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعی از شیعیان خدمت حضرت صادق شرفیاب شده و سخن از مشکلات زمان خود کردند، حرفشان به امر فرج رسید و گفتند ای پسر رسول خدا چه زمان فرج و گشایش حاصل می شود؟
حضرت صادق علیه السلام فرمود: خوشحال می شوید اگر به این آرزویتان برسید و فرج فرا رسد؟
عرض کردند آری به خدا سوگند!
فرمود: حاضر هستید از اهل و عیال و دوستان و عزیزان خود بگذرید و بر مرکب سوار شوید و لباس رزم بپوشید؟!
عرض کردند: آری
فرمود: حاضر هستید در مقام جنگ و جهاد با دشمنان برآیید؟
گفتند: آری
پس از اینکه حضرت این امور را از آنان اقرار گرفت و با سوگند و قسم آمادگی خود را نسبت به همه ی این امور اعلام داشتند،
آنگاه فرمود:
همانا ما از شما چیزی آسانتر از همه ی این امور خواستیم ولی شما انجام ندادید!
همگان ساکت شدند
یکی از میان جمع پرسید:
فدای شما شوم آن امر سهل تر که شما از ما خواستید و ما امتثال ننمودیم چه بود؟
حضرت فرمودند:
قُلنا لَکُم: اُسکُتُوا؛ فَإنَّکُم إذا کَفَفتُم رَضینا و إِن خالَفتُم اوذینا. فَلَم تَفعَلوُا
به شما گفتیم ساکت باشید! اگر دست (از گفتارهای نابجایتان) باز میداشتید باعث رضایت ما می شدید و اگر مخالفت (با این دستور) می نمودید موجب اذیت (و رنجش) ما می شدید(با این حال) شما مخالفت کردید و امر ما را انجام ندادید (و ساکت نشدید!)
دعائم السلام 1/6
التماس دعای فراوان برای پدر و مادرم
یا علی
خدا حافظ و هادی نگهدار همه ی ما
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج و جلعنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنت علی اعدائهم اجمعین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا لثارات الحسین

خدایا ما را بنده ی خود گردان به حق محمد و آل محمد
یا مهدی ادرکنا

سیر مطالعاتی جامع مهدویت!

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (5- قصص)
و ما مى‏خواهیم که بر کسانى که در روى زمین به استضعاف کشیده شده‏اند، منت نهیم و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم‏ (5)
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه:
من ‌نمی‌توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است، نمی‌توانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومی در کار نیست، ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که «مهدی موعود» است.

حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته:
سید ما، مولای ما
دعا کن برای ما
صاحب ما تویی
صاحب این کشور تویی
صاحب این انقلاب تویی
پشتیبان ما شما هستید
ما این راه رو ادامه خواهیم داد
با قدرت هم ادامه خواهیم داد
در این راه ما رو با دعای خود
با حمایت خود، با توجه خود
پشتیبانی بفرما

مقدمه:
از دیر باز یکی از مهترین و پایدارترین آموزه هایی که مورد توجه ادیان الهی بخصوص اسلام بوده بحث متوجه ساختن انسانها به منجی موعود است. مهدویت در حقیقت تحقق هدف خلقت است که همانا تجلی تام و تمام توحید، یعنی توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت است که برنامه ی تمام انبیا و اوصیای الهی از هبوط آدم تا قیام قیامت است و در سایه ی استقرار این توحید به معنای تام و تمام در هنگامه ی ظهور است که بشر به تمام ظرفیت بی نظیر خود در عرصه ی کمال دست خواهد یافت و به حیات طیبه نائل خواهد گشت و با توجه به شرایط کنونی جهان (بیداری اسلامی و جنبش تسخیر وال استریت، اوضاع خاور میانه وضعیت اسفبار اروپا و...) به فرموده¬ی رهبر عظیم شأن انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه¬ای تاریخ بشریت بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی و در آستانه ی تحول عظیم قرار دارد لذا ضرورت بازگشت به آموزه های توحیدیِ دین اسلام و مکتب حقه ی تشیع برای اهل تفکر کاملاً مشهود است و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است و در دعای عهد هم به این معنا تصریح و تأکید شده است و در شرایطی که بشر با فساد مادی و معنوی بی سابقه ای دست به گریبان شده است که نتیجه انتخاب های خود محورانه ی خود در عرصه ی ربوبیت و قانونگذاری در عالم است اندک اندک به پوچی و بن بست بودن تمام گزینه هایی که برای خود آن را راه سعادت می دانست نزدیک می شود.
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ(روم، آیه41))
فساد، در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام داده‏اند (و به دست خود کسب کرده اند)، آشکار شده است. خدا می‏خواهد نتیجه بعضی اعمالشان را به آنان بچشاند، [b]شاید (به سوی حق) بازگردند
.
و این کدام حق است که مردم پس از چشیدن رنج¬هایی که از کنار گذاشتن قانون الهی و مجری قانون الهی چشیده اند به آن رجوع خواهند کرد؟ جز منجی موعود؟
با توجه به شدت اهمیت تعریف جامع دکترین مهدویت به عنوان کلیدی ترین آموزه اسلامی که عصاره تمام ارزشهای الهی و فلسفه ی خلقت و بعثت انبیا و اوصیا را در خود جمع کرده است نیاز به تبیین شاخصه های معرفتی و رفتاری بحث مهدویت امری مسلم است و این مجموعه تلاش داشته تا در حد بضاعت به این نیاز پاسخی داده باشد.
با توجه به این که دستیابی به مختصات دکترین مهدویت از رهگذر تعمق و تدبر در آیات و روایات و تعالیم اولیای الهی و عملکرد بر طبق آن حاصل می شود، همواره یکی از دغدغه های اصلی برای رسیدن به قله معرفت و شناخت آموزه مهدویت، داشتن نقشه راه بوده تا با شناساندن مسیر، انسان منتظر را از فروغلتیدن در دام رهزنان حفظ نماید. در جهت پاسخگویی به این مطالبه سیر مطالعاتی حوزه مهدویت در 7 زیر موضوع از پایه تا سطوح عالی برای ساختن بنای معرفت مهدوی معرفی می گردد. امید است این وجیزه مقبول درگاه حضرت احدیت و پیشگاه حضرت حجت قرار گرفته و سیراب کننده عطش وجودی منتظران باشد.
در این مجموعه سیر مطالعاتی مباحث مهدویت را در این 7 زیر موضوع ارائه می نماید:
1- معرفت مهدوی (مبانی اعتقادی مهدویت)
2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)
3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)
4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)
5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)
6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)
7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت)

*** توجه داشته باشید که این مجموعه در سه سطح جامع، متوسط و مجمل ارائه شده است و در هر بخش پس از ارائه ی سیر جامع در انتهای همان بخش سیرهای متوسط و مجمل برای کسانی که به هر دلیل امکان مطالعه ی تفصیلی را ندارند و می خواهند با کمترین زمان بیشترین بهره را از مطالعه ی خود در موضوع مورد نظر خود داشته باشند ارائه شده است.


سیر مطالعاتی

1- سیر مطالعاتی در بخش [b]معرفت مهدوی
(مبانی اعتقادی مهدویت):

این بحث، مهمترین بحث از موضوعات مربوط به مهدویت است که متأسفانه غالباً حتی در بین دوستداران مطالعه در عرصه ی مهدویت مورد غفلت فراوان واقع می شود و تا این رُکن رکین از مباحث مطالعاتی مهدویت را یک شخص علاقه­مند به مباحث مهدوی با دقت و به طور کامل به انجام نرساند رفتن به سایر حوزه های مطالعاتی اثر چندانی ندارد.

اساساً منتظران و محبان حضرت باید بدانند که اگر امیدوارند تا بتوانند در مسیری قرار بگیرند تا إن شاء الله و به توفیق الهی جزو شیعیان حضرت قلمداد شوند باید متولی به ولایت حضرت حجت بشوند؛ ولایت ترکیب 3 مفهوم است، اول معرفت، دوم محبت و سوم تبعیت و اطاعت، ترتیب آن هم به همین شکل است، یعنی اطاعت که مهمترین رکن ولایتمداری است زمانی به شکل پایدار و حقیقی تحقق می یابد که بر مبنای محبت باشد و زمانی محبت حقیقی نسبت به یک چیز در قلب حاصل می شود که ریشه ی آن محبت، معرفت باشد و آن محبت بر مبنای معرفت شکل گرفته باشد.

آنچنان که در قرآن مجید آمده است که اگر کسی مدعی است که خداوند را دوست دارد باید از رسول و حجت خدا تبعیت کند:

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۳۱- آل عمران﴾

بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است (۳۱)

و در تأیید این کلام که ریشه ی محبت حقیقی معرفت است به عنوان یک نمونه در حدیث قدسی از قول خداوند جلّ و علا آمده است که:

من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی...؛

هر کس مرا طلب کند می یابد و هر کس مرا یافت می شناسد و هر کس مرا بشناسد مرا دوست می دارد
(شرح اسماء الحسنی ملاهادی سبزواری، ج 1، ناشر مکتب بصیرتی.)

بنابر این مبنا مهمترین رکن در مباحث مهدویت مسئله ی شناخت و معرفت درست مبانی اعتقادی مهدویت است، بی شک بسیاری از انحرافات متعدد که در عرصه ی مهدویت شکل گرفته است و انحرافات و ادعاهای باطلی که از دیرباز تا به امروز و تا ظهور حضرت بوده و هست و خواهد بود ریشه در همین مبانی اعتقادی اشتباه دارد.

بر این اساس در این مجموعه یک بخش مهم از کتاب­های انتخاب شده ناظر بر موضوع اخیر است.

مباحثی مانند اینکه اساساً حقیقت ایمان و کفر چیست؟ یا رابطه ی حب اهل بیت و ایمان چه چیز است؟ شرط قبولی اعمال چه چیز است و به چه عواملی بستگی دارد؟ اینکه بنا به چه دلایل عقلی و نقلی در هر زمان خداوند باید حجتی بر خلقش داشته باشد؟ به چه علت امامت و بر چه مبانی عقل و نقلی تجلی و بالفعل شدن ولایت الله به عنوان باطن نبوت در آخرالزمان شکل می گیرد؟ این که چرا مردم خودشان نمی توانند برای خود امام برگزینند؟ حقیقت حیات و موت چه چیز است و چگونه حیات حقیقی شکل می گیرد؟ و... در این بخش از سیر مطالعاتی إن شاء الله حاصل خواهد شد.





1- کل کتاب آثار اعتقاد به امام زمان علیه السلام، تألیف محمد قندهاری (مهمترین کتاب سیرمطالعاتی مهدویت در این موضوع همین کتاب است) (86 صفحه)

2- بخش یکم، فصل یکم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی (کل فصل امامت عام) (30 صفحه)

3- کل فصل اول و 4 بخش نخست فصل دوم از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تألیف عباس استاد آقایی (390 صفحه)

4- کل کتاب آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان (80 صفحه)

5- کل کتاب رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، تالیف حسن طارمی، دفتر انتشارات اسلامی (75 صفحه)

6- بخش 24 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور (پیرامون بحث رجعت)، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (23 صفحه)

7- کل کتاب بداء یا محو و اثبات الهی، تألیف علامه سید مرتضی عسگری، ترجمه محمد جواد کرمی، انتشارات مجمع علمی اسلامی (42 صفحه)

8- برخی از فصول کتاب عقاید اسلام در قرآن کریم، تألیف علامه عسکری، (از جلد اول این مباحث: عهد و میثاق (الست بربکم)، مباحث الوهیت، مباحث ربوبیت؛ از جلد دوم این مباحث: مشیت، بداء یا محو و اثبات، جبر و تفویض و اختیار و معنای آن ها و هم چنین قضا و قدر و از جلد سوم این مباحث: مطالبی درباره سیره مبلغان الهی بر حسب ترتیب زمانی ایشان عصر فترت و آباء رسول خدا صلی الله علیه و آله می شود.)





*** سیر متوسط: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

** سیر مجمل: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

تنها در این بخش که مبانی اعتقادی مهدویت است به علت اهمیت فراوان هر یک از مواردی که ذکر شده است تفاوتی بین سیر متوسط و مجمل وجود ندارد!

2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)

با توجه به حدیث شریفِ

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏. پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، در دین خود گمراه خواهم شد. اصول کافی، 1/337.

بر مبنای این حدیث شریف هر شخصی که بخواهد در خیل منتظران و شیعیان حضرت قرار گیرد باید ایشان را بشناسد، این شناخت ابعاد گسترده و متعدد دارد در گام دوم بعد آشنایی با مبانی اعتقادی مهدویت شخص منتظر باید با مباحث معرفت شناختی ویژه ی حضرت حجت آشنا شود مباحثی مانند چگونگی ولادت حضرت، علت نامگذاری حضرت به کنیه های مختلف مانند بقیة الله، مهدی، قائم و... وجوه شباهت حضرت حجت به سایر پیامبر و ائمه و دلایلی این وجوه شباهت یا مباحثی پیرامون امامت خاص ایشان، پاسخ به پرسشها و شبهاتی پیرامون حضرت مانند دلایل غیبت و طول عمر حضرت، مسئله ی اختیاری یا اجباری بودن غیبت، منجی باوری در سایر ادیان و مکاتب، امام زمان در منابع اهل سنت، و... که هر یک به وجهی از وجوه شناخت حضرت حجت خواهد پرداخت در این بخش از سیر مطالعاتی گنجانده شده است.



ما در این قسمت سیر را به دو بخش تقسیم میکنیم، بخشی پیرامون مسائلی در باب شناخت صورت و ظاهر و اطلاعاتی پیرامون چگونگی تولد و رشد و ویژگیهای ظاهری حضرت و... و در بخش دیگر شناخت سیرت و شناخت عمیقتر نسبت به حضرت و معارف ویژه ی ایشان. اختصاراً اگر مطالبی در سیر ارائه شده ناظر به ویژگیهای ظاهری ایشان بود با علامت (ظ) مشخص شده و اگر مسائل مربوط به معارف عمیقتر و شناخت سیرت حضرت بود با حرف (سلام الله علیها) مشخص شده است.





1- بخش اول کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (که خودش شامل 6 فصل است) (ظ) (108 صفحه)

2- باب های 41 تا 46 از جلد دوم کتاب کمال الدین و تمام النعمه، تألیف شیخ صدوق(شامل عناوین: روایاتی که درباره ی مادر قائم علیه السلام وارد شده است، روایات میلاد قائم علیه السلام، افرادی که حضرت قائم علیه السلام را دیده اند (به خصوص حدیث 21 این باب)، علت غیبت، توقیعات وارده از حضرت قائم و احادیثی درباره ی عمر طولانی حضرت) (ظ)(180 صفحه)

3- آینه ی دوم تا آینه ی هفتم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی (شامل عناوین: ولادت صاحب الزمان، نام مبارک حضرت، ویژگیهای فردی، پدران اجداد و شمایل، مسئله ی غیبت و فلسفه ی غیبت) (ظ) (32 صفحه)

4- گفتار اول و دوم کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، شامل مباحث نگاهی به سیمای حضرت ولی عصر و درباره ی غیبت (62 صفحه)

5- بخش های 2 و 6 و 7 و 8 و 13 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی، (ظ) (145 صفحه)



*** سیر متوسط: 1 و 3 و 4 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 5)

** سیر مجمل: 1 و 3 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 4 و 5)





1- بخش یکم فصل دوم (امامت خاص) و فصل سوم (مهدویت شخصی) از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی(سلام الله علیها) (72 صفحه)

2- بخش دوم کتاب معرفت امام زمان و تکالیف منتظران با عنوان معرفت امام زمان (شامل 3 فصل)، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (سلام الله علیها) (98 صفحه)

3- بخش اول (با عنوان شناختن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف واجب است) و دوم (با عنوان اثبات امامت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سوم (با عنوان قسمتی از حقوق و مراحم آن حضرت نسبت به ما) و از بخش چهارم کتاب قسمت حرف ((ک)) کمالات آن حضرت فصل اول و دوم از جلد اول کتاب مکیال المکارم، تألیف مرحوم آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (سلام الله علیها)(150 صفحه)

4- گفتار سوم و چهارم و ششم از کتاب آب حیات تألیف آیت الله ناصری، (شامل مباحثی با عنوان خصوصیات و مراتب حضرت حجت، حضرت حجت در آینه ی وحی و شبهاتی پیرامون حضرت حجت) (سلام الله علیها)(190 صفحه)

5- کل کتاب دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی، تألیف اصغرطاهرزاده (سلام الله علیها)(182 صفحه)

6- بخش هفتم و هشتم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی با عنوان منجی در قرآن کریم و در سوره ی قدر (سلام الله علیها)(37 صفحه)



*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (مورد حذف شده 6)

** سیر مجمل 1 و 2 و 3 (موارد حذف شده 4 و 5 و 6)

بخش ویژه ی این مجموعه:

در این قسمت برای کسانی که می خواهند دیدگاه سایر فرق اسلامی پیرامون حضرت حجت و مباحث منجی باوری در میان سایر مکاتب و ادیان را بررس کنند 3 کتاب معرفی میشود:

1- کل کتاب پژوهه ی مهدوی، تألیف علی اکبر مهدی پور (اطلاعات این کتاب به شکل مبسوط در بخش معرفی منابع سیر مطالعاتی ذکر شده است، از نکات قوت این کتاب بررسی دقیق و مستند به ویژه در بخش منجی در ادیان ابراهیم و مکاتب اهل سنت است!) (295 صفحه)

2- کل کتاب بشارت به منجی موعود، تألیف علی سرائی، انتشارات موعود عصر است (86 صفحه)

3- بخش های چهارم و پنجم و ششم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما (با عناوینی چون منجی درکتابهای پیشین و منجی درکتب مسلمین) (62 صفحه)





*** سیر متوسط فقط شماره ی 1 (موارد حذف شده 2 و 3)

** سیر مجمل (اگر شخص سیر مجمل را انتخاب کرده نیازی نیست از این بخش مطالعه ای داشته باشد)

3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)



اساساً در مورد مسئله ی انتظار، حضرات معصومین فرموده اند که:

افضل الاعمال انتظار الفرج

با فضیلت ترین اعمال انتظار فرج است.

بحار الانوار ج 52 ص 122.

همانطور که مشاهده میکنید نگفته اند که افضل الحالات انتظار الفرج، یعنی انتظار یک حالت صرف نیست، حالتی قلبی است که اگر حقیقتاً شکل بگیرد، آثار آن در اعمال شخص ظاهر می شود و شخص منتظر وظایفی دارد که اگر حقیقتاً منتظر است باید ابتدا به دنبال شناخت آنها برود و در گام بعدی به آنها عمل نماید.

توقیعاتی که حضرت حجت به شیعیان خالص خود ارسال کرده اند حاوی نکات بسیار مهمی است که به نظر می رسد هر منتظری باید به آن­ها توجه ویژه نماید به عنوان نمونه بر طبق کلام نورانی خود حضرت حجت مهمترین عامل تأخیر در امر ظهور حضرت، اعمال شیعیان است:

ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد. "علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

همچنین وفای به عهد و انجام وظایفی که شیعیان در قبال حضرت دارند مهمترین عامل تحقق امر ظهور است:

اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که فرج خود شما هم در آن است.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

در این مجموعه با توجه به اهمیت بسیار بالای بحث وظایف منتظران در موضوع مهدویت، آثاری با همین محوریت برای سیر مطالعاتی در نظر گرفته شده است.



1- تمام بخش دوم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی با عنوان انتظار که شامل چهار فصلِ شعاع آفتاب، حقیقت انتظار، منتظر و انتظار ابعاد و تکالیف می شود. (100 صفحه)

2- بخش های اول و دوم و چهارم از کتاب آماده باشِ یاران امام زمان علیه السلام، تألیف استاد حسین گنجی با عناوین: معنای انتظار، ویژگیهای منتظران و وظایف شیعه در زمان غیبت (170 صفحه)

3- 2 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی: (شامل دو بخش با عناوین مبانی قرآنی انتظار موعود و تولی و تبری دو رکن انتظار) (28 صفحه)

4- گفتار پنجم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری با عنوان انتظار (15 صفحه)

5- کل کتاب امام زمان در کلام آیت الله بهجت، تألیف محمد تقی امیدیان (92 صفحه)

6- آینه ی هشتم و نهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی شامل مباحثی با عنوان انتظار و وظیفه ی شیعیان در عصر غیبت (18 صفحه)

7- کل جلد دوم کتاب مکیال المکارم، تألیف آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (490 صفحه)

8- کل کتاب سودای روی دوست، تألیف مرتضی آقا تهرانی (189 ص)

9- کل کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت، تألیف سیدرضی سیدنژاد (318 صفحه)

10-کل کتاب کیست مرا یاری کند، تألیف محمد یوسفی (109 صفحه)

11-3 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی: (شامل بخشهای انتظار در اندیشه شیعه، دیدگاه های گوناگون درباره ی انتظار، جایگاه انتظار در اندیشه سیاسی امام خمینی) (70 صفحه)

کتاب ویژه ی این مجموعه:

12-با توجه به اینکه یکی از مهمترین ارکان هر جامعه خانواده می باشد می توان گفت ساختن یک خانواده با رویکرد و فرهنگ مهدوی جزو مهمترین وظایف هر منتظری می باشد، لذا بسیار مناسب است تا کل کتاب ارزشمند خانواده و تربیت مهدوی، تألیف استاد دکتر مرتضی آقا تهرانی به طور کامل مطالعه شود تا إن شاء الله مقدمه ای باشد برای عملی کردن راهکارهای ارزشمندی که بر مبنای آیات و روایات برای ساختن جامعه مهدوی و منتظر در سطح خانواده در این کتاب ارائه شده است.



*** سیر مطالعاتی متوسط: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 8 و 9 و 12 (موارد حذف شده4 و 5 و 10 و 11)

** سیر مطالعاتی مجمل: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 12 (موارد حذف شده 4 و 5 و 8 و 10 و 11)

4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)

همانگونه که از مباحث گذشته بر طبق آیات قرآن و روایات مشخص شد به همان میزان که شناخت دوست اهمیت دارد به همان میزان شناخت دشمن هم اهمیت دارد، چرا که بی تردید تبری در همان اهمیتی قرار دارد که تولی دارد و برای تبری ابتدا باید دشمن را به خوبی شناخت و ویژگی­هایش را به درستی شناخت، بر همین اساس بخش عمده ای از آیات قرآن پیرامون دشمنان خدا و حزبِ الله است و اساساً برای رسیدن به الله ابتدا باید اله ها نفی شوند و در عرصه ی مهدویت دشمن شناسی از جایگاه بسیار ویژه برخوردار است.

به تصریح قرآن مجید مهمترین دشمنان مومنین، یهود هستند:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ ﴿۸۲- مائده﴾

محققاً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیده‏اند دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت (۸۲)

و بدون شک اولین مصداق مومن در بین تمام مومنان در عالم در حال حاضر حضرت حجت هستند.

از دیگر منظر بنابر صریح کلام ائمه ی معصومین شدیدترین دشمنان در بین مسلمین به اصطلاح مسلمانانی هستند که گرایش ناصبی دارند و پُر واضح است که اول مصداق ناصبی ها در عصر حاضر فرقه ی انحرافی وهابیت است که علاوه بر مکتب حقه ی شیعه ی 12 امامی با سایر فرق اسلامی مشکلات فراوان دارند و از مسلمات اعتقادی آنها دروغ شمردن اصل وجود مهدی موعود و منجی باوری در اعتقادات آنهاست و بر این اساس یکی دیگر از پایه های بحث دشمن شناسی را در بحث مهدویت به خود اختصاص داده اند و می توان به جرأت گفت ضد شیعی ترین فرقه ی انحرافی که در اسلام به وجود آمده است و تمام قد در برابر اعتقادات تشیع ایستاده است و از هیچ گونه دشمنی اعتقادی و عملی با تشیع روی گردان نیست فرقه ی وهابیت است.

از طرف دیگر ما با پدیده ای مواجه هستیم که تقریباً می توان گفت مهمترین حجاب و مانع برای درک چیستی و چگونگی جامعه ی مهدویست و تا از این حجاب عبور نکنیم نمی توانیم به درک درستی از جامعه ی مهدوی دست پیدا کنیم. این پدیده همان نظم نوین جهانی است که با ابزار مدرنیسم به شکل مدل زندگی غربی یا همان American life style تمام ابعاد زندگی ما را از باورها تا دغدغه ها تا اهداف تا چگونگی زندگی انسان مدرن در حال مدیریت کردن است و به همین خاطر شناخت این تمدنی که پس از رنسانس شروع به فعلیت پیدا کردن کرده است را یکی از ارکان بخش دشمن شناسی میدانیم.

بر این اساس بحث دشمن شناسی با توجه به اهمیت فراوان و گستردگی تحت سه محور 1- یهود شناسی و صهیونیسم جهانی 2- وهابیت 3- نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم در این مجموعه ارائه خواهد شد.



بخش اول یهود شناخت و صهیونیسم جهانی:

1- کل کتاب تبار انحراف، تألیف مهدی تائب (320 صفحه)

2- کل کتاب پیامبر و یهود مدینه، تألیف محمد حسین خوانین زاده (208 صفحه)

3- کل کتاب سیری در مکتب یهود، تألیف محمد علی حسین زاده (255 صفحه)

4- کل کتاب پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان، تألیف دکتر بهرام محسن پور (154 صفحه)

5- کل کتاب یهود در المیزان، تألیف حسین فعال عراقی (512 صفحه)



برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید از این کتابها هم بهره مند شوید

6- پروتکلهای دانشوارن صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، تألیف عجاج نویهض، انتشارات به نشر (796 صفحه)

7- شوالیه های معبد، تألیف هارون یحیی، انتشارات هلال (186 صفحه)

8- نیمه پنهان آمریکا: مروری کوتاه بر بنیان های نظری و ارکان تمدنی آمریکا، تألیف شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح (130 صفحه)

9- یوسرائیل و صهیوناکراسی، تألیف سید هاشم میرلوحی، انتشارات دفتر نشر معارف (520)



*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذف شده 6 و 8 و 9 )

** سیر مجمل: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (موارد حذف شده 6 و 7 و 8 و 9)





بخش دوم وهابیت:

1- کل کتاب دین زاو (این اثر مهمترین و جامعترین و بدیعترین کتاب از سیر مطالعاتی در بخش دشمن شناسی در زیر بخش وهابیت است)

2- کل کتاب کتاب ماضی استمراری، تألیف سعید زاهدی، انتشارات عابد (168 صفحه)

3- جلدهای 4 و 5 از کتاب حق با کیست، تألیف ابوالفضل بهرامپور (115 صفحه)

4- بخش تاریخ سلفی گری از کتاب سلفی­گری (وهابیت و پاسخ به شبهات)، تألیف علی اصغر رضوائی (210 صفحه)

5- بخش های 1 تا 3 از کتاب وهابیت مبانی فکری و کارنامه ی عملی، تألیف آیت الله جعفر سبحانی (43 صفحه)

6- کل کتاب وهابیت سیاسی، تألیف موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، انتشارات اندیشه سازان نور (595 صفحه)



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابها 1 و 3 و 4 (موارد حذف شده 2 و5 و 6)





بخش سوم نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم:

1- کل کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب، تألیف سید مرتضی آوینی (258 صفحه)

2- کل کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، تألیف اصغر طاهر زاده (195 صفحه)

3- کل کتاب علل تزلزل تمدن غرب، تألیف اصغر طاهرزاده (379 صفحه)

4- کل کتاب فرهنگ مدرنیته و تمدن، تألیف اصغر طاهرزاده (160 صفحه)

5- کل کتاب در شناخت غرب، تألیف سید محمد مهدی میرباقری (201 صفحه)

6- کل کتاب مبانی نظری غرب مدرن، تألیف شهریار زرشناس (184 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 5 (موارد حذف شده 4 و 6)

** سیر مجمل 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)

معمولاً یکی از جذابترین و پر مخاطب ترین بخش¬ها در بحث مهدویت مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط آخرالزمان است. به رغم جذابیت بالا اما شاید بتوان به جرأت گفت که در مقایسه با موضوعات دیگر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، البته در این بخش رویکردهای بعضاً انحرافی هم مشاهده می شود که علت آن مصداق یابی در شخصیتهای علائم ظهور است.
در بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه اشارات راه گشایی وجود دارد:
از جمله‌ى چیزهائى که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهاى عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکى به سند و مدرک در مسئله‌ى مربوط به امام زمان (عجّل‌اللَّه تعالى فرجه الشّریف) است، که همین زمینه را براى مدعیان دروغین فراهم میکند...
اینجور کارى مردم را از حالت انتظار حقیقى دور میکند، زمینه را براى مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستى بشدت پرهیز کرد.
بیانات در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت۱۳۹۰/۰۴/۱۸ به رغم این که مسائل بسیار مهمتری در حوزه ی وظایف منتظران وجود دارد اما به هر تقدیر در خود روایات هم لزوم آشنایی شیعیان به صورت کلی با علائم مطرح شده است، بر این اساس برای آشنایی با علائم ظهور (که به دو دسته ی حتمی و غیر حتمی تقسیم می شوند و تحقق آنها نشان از نزدیک شدن امر ظهور دارد) و شرایط آخرالزمان (که البته تفاوت بنیادین وجود دارد بین شرایط آخرالزمان و علائم ظهور و الزاماً ممکن است تمام شرایطی که برای آخرالزمان ذکر کرده اند مانند تبدیل شدن معروف به منکر و منکر به معروف، اطاعت کردن مرد از همسرش، خوردن علنی مال ربا و... تحقق پیدا کند اما تا مدت بسیار طولانی این شرایط پابرجا باشد اما علائم ظهور مانند خروج سفیانی یا صیحه ی آسمانی اگر رخ دهند نشانه ی نزدیک شدن امر ظهور خواهد بود)
یکی دیگر از مطالبی که در ای بحث اهمیت خاصی دارد بحث فتنه های آخرالزمان است که موجبات انحراف و گمراهی بسیاری از مومنین را فراهم می¬کند و در روایات هم به آنها اشاره ی فراوان شده و متأسفانه آثار فاخر در این زمینه هم کمتر یافت می شود.
لازم است که منتظران به رغم عدم وجود آثار فاخر که به طور ویژه روی ابعاد فتنه های آخرالزمان و چگونگی در امان ماندن از این فتنه ها کارکرده باشند، خودشان با مراجعه به منابع مرجع در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداخته و بعد شناختن ابعاد این فتنه ها به راه های چگونگی در امان ماندن از آن فتنه ها در کلام معصومین توجه فرمایند.
چند نمونه از بیانات معصومین علیه السلام در مورد فتنه های آخرالزمان به عنوان نمونه تقدیم می شود:
امام زمان علیه السلام: عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است (و حق خداست) از مال خود خارج کند، از فتنه‌¬ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد. منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمدولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."
امیرالمومنین علی علیه السلام:
سپس فتنه‏اى اضطراب آور، شکننده و نابود کننده، آغاز خواهد شد (در این موقع) قلبهائى پس از استوارى مى‏لغزند
و مردانى پس از درستى و سلامت گمراه مى‏گردند، ... و عقائد پس ازآشکار شدنش مشتبه مى‏شوند...
مظلوم برخداوند وارد شوید بهتر از آن است که ظالم‏بر او وارد شوید(نه تن به ستم بدهید و نه ستم کنید و اگر ناچار شوید ستم بکشید بهتر از آن است که‏ ستم کنید) از گام نهادن به راههاى شیطان و سرزمین‏هاى ستم بپرهیزید، و لقمه حرام‏ وارد شکم خویش نسازید.
خطبه ی 151 نهج البلاغه ی
امام صادق علیه السلام فرموداند: بخدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید، و شیشه را بعد از شکستن میتوان ذوب کرد و بصورت نخست برگرداند بخدا قسم شما مانند سفال شکسته میشوید. سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول بر نمی گردد. بخدا قسم شما امتحان میشوید و غربال خواهید شد تا نیکان در غربال مانده و غیر نیکان بیرون بریزند چنانکه دانه تلخ از میدان گندم جدا میشود. (بحارالانوار، ج 52، ص101)
از این سه تشبیه چنین استفاده می شود که شیعیان در زمان غیبت امام زمان، جمعی سخت گمراه می شوند و سپس توبه کرده و مثل شیشه شکسته بصورت نخست بر می گردند و دسته ای وقتی منحرف گشتند مانند سفال شکسته دیگر بصورت اول در نمی آیند و گروهی غربال شده خوبان و بدان از هم جدا می شوند.
یونس بن عبد الرحمن از عبد اللَّه بن سنان روایت کرده که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در این زودى براى شما شبهه‏اى پیش خواهد آمد که نه علم خروج از آن را دارید و نه امامى هست که شبهه را براى شما حل کند، و در سرگردانى خواهید ماند، افرادى که بخواهند از این گونه شبهات رهائى پیدا کنند باید دعاى غریق را بخوانند گوید: عرض کردم دعاى غریق کدام است؟ فرمود: میگوئى:
«یا اللَّه یا رحمان یا رحیم، یا مقلب القلوب ثبت قلبى على دینک» گفتم: «یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینک» فرمودند: خداوند مقلب قلوب و ابصار هست و لیکن همان طور که من دستور دادم قرائت کن و بگو: «یا مقلب القلوب ثبّت قلبى على دینک»
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 353


بخش نخست شرایط و فتنه های آخرالزمان:
1- بخش سوم از کتاب آماده باش یاران امام زمان با عنوان سقوط دینی در عصر غیبت، تألیف استاد حسین گنجی (26 صفحه)
2- بخش 5 از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان جهان در آستانه ی ظهور (70 صفحه)
3- آینه دهم از کتاب شمیم گل نرگس با عنوان سختی های دوران غیبت، تألیف عباس رحیمی (6 صفحه)
4- کل کتاب جاهلیت مدرن، تألیف اسماعیل شفیعی سروستانی (314 صفحه)
5- کتاب اوضاع در آخرالزمان، تألیف رضا کوشاری از بخش اوضاع در آخرالزمان برعکس می شود تا پایان کتاب (150 صفحه)
6- کل کتاب مردان و زنان آخرالزمان، تألیف محمد امینی (124 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 6 (مورد حذف شده 5)
** سیر مجمل 1 و 2و 3 و 6 (موارد حذف شده 4 و 5)


بخش دوم علائم ظهور:
1- بخش چهارم از کتاب العبقری الحسان، تألیف حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، شامل مدح انتظار فرج وعلایم ظهور است. میراث انبیاو معصومینی که با آن حضرت است ذکر شده و شرح حال آن بیان شده است.
2- فصل سوم تا هفتم از بخش چهارم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی (شامل مطالبی با عنوان: نشانه های ظهور، تعیین وقت برای ظهور، وفا به پیمان شرط تحقق ظهور، ظهور و سنت های الهی و یاران قائم) (80 صفحه)
3- بخش 1 از فصل سوم کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان هنگام قیام پس از ظهور (90 صفحه)
4- آینه یازدهم تا پانزدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوینی مانند (نشانه های ظهور، وقت ظهور، ویژگیهای قیام، یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، رجعت) (50 صفحه)
5- بخش هفتم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، با عنوان ظهور (41 صفحه)
6- بخش 18 و 19 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (130 صفحه)
7- کل کتاب شش ماه پایانی، تألیف مجتبی الساده (280 صفحه)
نظر به اهمیت بسیار ویژه ی مسئله ی بازگشت و نزول حضرت مسیح و نقش بسیار کلیدی و منحصر به فرد ایشان در انقلاب جهانی حضرت حجت پیشنهاد می شود که این دو کتاب هم مطالعه شود:
8- نزول مسیح و ظهور موعود، تألیف مرتضی حسینی گرگانی، انتشارات بوستان کتاب قم
9- کتاب مقتدای مسیح، تألیف محمد باقر حیدری کاشانی انتشارات نسیم کوثر

*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 7 و 8 (موارد حذف شده 5 و 6 و 9)
** سیر مجمل: موارد 2 و 3 و 4 و 7 (موارد حذف شده 1 و 5 و6 و 8 و 9)

6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)

همانطور که قبلاً هم در بخش دشمن شناسی اشاره ای شد به همان تناسب که برای رسیدن به الله باید ابتدا اله ها نفی شوند برای داشتن درک صحیحی از جامعه مهدوی که همان جامعه ی الهی است باید ابتدا وجوه تمدنی جامعه ی غیر الهی شناخته شود وگرنه دیدگاهی التقاطی حاصل خواهد شد که از درون آن مدلهایی نظیر ژاپن اسلامی و یا... خارج خواهد شد. شناخت وجوه مختلف جامعه مهدوی و ویژگیهای جامعه ی مهدوی و جامعه پردازی بر مبنای حب ولی خدا از مواردی است که متأسفانه در بین آثار خلق شده در این زمینه چندان به خوبی تبیین نشده است. به این مثال ساده توجه فرماید:

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور دیگر کسی فقیر و مسکین نخواهد بود و همه در یک رفاه نسبی برخوردار خواهند بود. اما علت چیست؟

برخی ممکن است بگویند، علت این است که نظام توضیع ثروت عادلانه خواهد شد و منابع ثروت در اختیار افراد عادل قرار خواهد گرفت و نظام اقتصادی اسلام به طور کامل محقق خواهد شد، اما این جواب مطلقاً کامل نیست و نکته ی بسیار لطیفتر و دقیقتری در این تحول در عرصه ی اقتصاد عمومی در جامعه ی مهدوی وجود دارد.

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور، عقول مردم کامل می شود. از آثار کامل شدن عقول این است که انسان ها برای تمام تلاش خود را برای ساختن ابدیت و خانه ی آخرت خود انجام می دهند و مانند امروز که حرص به دنیا می ورزند زندگی نخواهند کرد، نتیجه ی چنین بینشی این خواهد شد که بر خلاف جامعه ی امروز که انسان ها غالباً به دنبال جمع کردن بیشتر مال و اموال برای خودشان به هر طریقی هستند، پس از ظهور و در سایه ی تکمیل عقل دعوا بر سر این است که بتوانند مستحقی پیدا کنند و از مال خود انفاقی انجام دهند تا برای خانه ی ابدی خود چیزی بیاندوزند.

آن چنان که مولا علی علیه السلام در نامه ی 31 نهج البلاغه ی شریف خطاب به فرزند برومندشان فرموده اند:

اگر مستمندى را دیدى که توشه ات را تا قیامت مى برد، و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز مى گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جستجوى چنین فردى باشى و او را نیابی، به هنگام بى نیازى، اگر کسى از تو وام خواهد، غنیمت بشمار،...

نکته ی بسیار بسیار مهم دیگری که معمولاً مغفول واقع می شود زمانی که از جامعه مهدوی بحث می شود این است که معمولاً بعد ذکر این روایت معروف که حضرت ظهور خواهند کرد در زمانی که عالم پر از ظلم و جور شده است و دنیا را پر از عدل و داد خواهند کرد، مهمترین مصداق ظلم مطرح نمی شود و مهمترین مصداق عدل هم مطرح نمی شود:

به تصریح قرآن بزرگترین مصداق ظلم، شرک است:

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13- لقمان)
همانا که شرک،ظلم عظیم است.

و حضرت مهمترین کاری که انجام میدهند برکندن ریشه ی این ظلم است، همانگونه که در دعای ندبه هم همین معنا تصریح شده است:

أین هادم ابنیة الشّرک و النّفاق

کجاست منهدم کننده بناهای شرک و نفاق

یعنی مهمترین برنامه ی حضرت در هنگام ظهور اقامه ی توحید و برچیدن بساط شرک است، مهمترین مراتب شرک و نقطه ی مقابل آن یعنی توحید، شرک در ربوبیت و شرک در عبودیت است و نقطه ی مقابل آن توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت، متأسفانه حتی در بین بسیاری از به اصطلاح صاحب نظران این بحث مغفول است و زمانی که میخواهند مهمترین مصادیق ظلم را بر شمرند از مصادیق ظلم و ستم و زورگویی مستکبران عالم سخن می گویند و این ها در مقایسه با شرک، که به نابودی ابدیت انسان ها منجر می شود، مظاهر سطح پایین­تر ظلم را در نظر می­گیرند.
اما باید توجه داشت که ریشه تمام این بی عدالتی ها و ظلم ها در نبود استقرار توحید در عالم است!

حضرت، انسان ها را به عبد و بنده ی خدا تبدیل می­کنند و تمام آثار و برکاتی که برای ظهور در روایات ذکر شده است و دیگران هم به طرق مختلف نقل می­کنند همه از برکات اقامه ی توحید در عالم است.
از طرف دیگر بر مبنای کلام امیرالمومنین علیه السلام عدل یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد و مهمترین چیزیکه در تمام دوران­ها و به ویژه در این دوره ی آخرالزمان سر جای خود قرار ندارد در بین مردم، خدا و حکم خداست!

هر چند متأسفانه در این زمینه تا کنون کتاب جامعی تدوین نشده است که بتواند به خوبی حق مطلب را در باب جامعه ی مهدوی به صورت تام و تمام بیان کند اما به هر شکل در این مجموعه سعی شده به فراخور این موضوع نیز کتاب هایی برای مطالعه معرفی شوند.



1- آینه هفدهم و هجدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوین برکات عصر ظهور و پایگاه حکومت (14 صفحه)

2- بخش دوم و سوم از فصل سوم با عناوین برپایی عدالت در زمان ظهور و نتایج شگفت انگیز ظهور از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی (106 صفحه)

3- بخش پنجم از کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی با عنوان جهان پس از ظهور (100 صفحه)

برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید به این کتاب ها هم مراجعه بفرماید:

4- جامعه سازی قرآنی، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما

5- کتاب دولت کریمه، تألیف دکتر مرتضی آقا تهرانی، انتشارات کتاب یوسف

6- کتاب تمدن­زایی شیعه، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابهای 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت):

شاید یکی از مهمترین موضوعات در حوزه ی دین که گرفتار انحرافات بسیار و جریان های انحرافی متعدد شده است بحث مهدویت است. از مشغول شدن منتظران به یافتن پرسشهایی که نه تنها هیچ توصیه به پرداختن به آن­ها از طرف معصومین و بزرگان دین نشده گرفته (مانند تلاش برای یافتن محل زندگی حضرت یا کیفیت زندگی حضرت که به طور مثال آیا ازدواج کرده اند یا نه، بچه دارند یا نه، چه زمانی (به معنای تعیین وقت) ظهور خواهند کرد) تا ادعاهای باطل در این حوزه مانند ادعای ارتباط با امام زمان، ادعای منجی بودن و فتنه های متعددی مانند بابیت و بهائیت هم از دل همین انحرافات سر براورده و یا این تلقی باطل که اگر می خواهیم حضرت ظهور کند باید اجازه دهیم تا ظلم و جور زیاد شود و یا تعاریف غلطی از مفاهیمی چون انتظار و عالم پس از ظهور و...

در خصوص پرهیز دادن منتظران حضرت از رفتن به دنبال سوالاتی که هیچ کلام و توصیه ی صریحی از ناحیه معصومین در آن خصوص نشده است، به عنوان مثال در مورد زندگی خصوصی حضرت و مباحثی مانند محل زندگی و ازدواج کردن ایشان و ... به ذکر یک حدیث شریف از خود ایشان اکتفا می­کنیم:

درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

به فراخور همین انحرافات که نمونه هایی از آن ذکر شده است نیز در این مجموعه کتاب های معرفی شده است.



1- کل کتاب انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، تالیف حجت الاسلام علیرضا پناهیان (شاید به جرأت بتوان گفت که در موضوع انحرافات در عرصه ی مهدویت در حال حاضر و متناسب با شرایط فعلی این کتاب یکی از بهترین کتاب ها باشد)

2-کل کتاب پیچک انحراف، تألیف جواد اسحاقیان

3- کل کتاب دیدار با تاریکی: نقد و بررسی عقاید، احکام وتعالیم فرقه ضاله بهائیت، تألیف حمید فلاحتی؛مهدی فاطمی‌نیا؛ زیرنظر: محمد تقی فعالی

4- کل کتاب محاکمه و بررسی در عقاید واحکام وآداب و تاریخ باب و بهاء، تألیف حسن‌مصطفوی

5- کل کتاب مهدیان دروغین، تألیف رسول جعفریان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 5 (مورد حذف شده 4)

** سیر مجمل کتاب 1 (موارد حذف شده 2 و 3 و4 و 5)

إن شاء الله اگر عمری بود و توفیقی به طور مجزا تک تک کتابهای ذکر شده در این مجموعه ی سیر مطالعاتی هم معرفی خواهند شد.

اللهم عجل لولیک الفرج

و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنة علی اعدائهم اجمعین

نظرات انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان می تواند در هر چه بهتر شدن این مجموعه اثر گذار باشد! إن شاء الله...


تدوین‌گر: علی مصباحی
ایمیل: a.mesbahi.65@gmail.com

این خیلی بد است...!!!!! اینها همه توهین به امام زمان است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

در کتابی خواندم:

این خیلی بد است که ما به عنوان منتظر هر وقت به یاد امام زمان می افتیم، آهی بکشیم و بگوییم: ((ای کاش آقا بیاید)) و بعد دوباره به زندگی پر اشتباه خود برگردیم.




برخی اوقات می بینیم نوشته هایی از این دست که:

آقا جان پس چرا نمی آیی
سوختم از فراقت
چرا نمی آیی
این جمعه هم نیامدی، چرا ظهور نمی کنی

اینها همه توهین به حضرت است!
حضرت بیش از 1200 سال هست که همانجایی هستند که باید باشند و منتظر کسانی که متناسب با ادعای خود مرد عمل باشند و بیایند بر سر قرارشان با حضرت
اما کو مرد عمل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


این که عده ای می گویند آقا جان از فراق شما سوختم هم سخنی معمولاً گزافه و پوچ است
این ما هستیم که با اعمال خود دل حضرت را می سوزانیم
اساساً مهمترین مانع غیبت اعمال شیعیان است! بنابر سخن خود حضرت حجت:
اگرشیعیان ما که خداوند آنها را به اطاعت و بندگی خویش موفق بدارد در وفای به عهد و پیمان الهی، اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادتِ دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و هر آینه به سعادت دیدار ما نائل می شدند.

اگر کسی مدعی سوختن از فراق حضرت را دارد و عملی میکند مخالف رضای خدا و احیاناً بر انجام آن عمل مخالف رضای خدا اصرار هم دارد(که رضای حضرت حجت هم فانی در رضای حضرت حق است) این شخص در ادعای سوختن قلبش از فراق حضرت دروغگویی بیش نیست!


این که گفته می شود بعضاً آقا این جمعه هم نیامدی پس چرا ظهور نمیکنی؟
علت مشخص است

چون ما غایب هستیم در آنجایی که باید ظهور داشته باشیم و ظهور داریم در آنجایی که باید غایب باشیم




وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ (46-واقعه)
و آنها بر ارتکاب گناهان بزرگ اصرار می ورزدیدند


فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (26-تکویر)
پس به کجا می روید؟








گویا یک سوال دو گزینه مطرح کرده اند
کدام گزینه را انتخاب میکنیم؟؟؟؟؟؟

گزینه ی 1: لحظاتی چشیدن لذت گناه
گزینه ی 2: آماده شدن برای بودن در رکاب یوسف زهرا

راهنمایی: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(60 و 61 یاسین)



خطاب به اعضای گردانها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

راه رسیدن به امام زمان چیست؟ (مقاله ی ویژه!)

بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگی از یکی از دوستان امام زمان پرسید:

چگونه میتوان به امام زمان نزدیک شد؟

قبل از اینکه پاسخ را تقدیم کنم ذکر مقدمه ی کوچکی لازم است


رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ ﴿۱۹۳- آل عمران﴾

پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهاى ما را بزداى و ما را همراه با ابرار بمیران (۱۹۳)

خوب اول ببینیم که این منادیان دعوت گر به ایمان که همان ابرار هستند و ما آرزو داریم با آنها باشیم و در رکابشان بمیریم چه کسانی هستند!


جواب
فرازی از زیارت جامعه ی کبیره

السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ ...
سلام بر پیشوایان خلق که داعوتگران بسوى خدا و رهنماىان به سوی رضای خدا...


پس تا اینجا فهمیدیم که ابرار 14 معصوم هستند که آرزوی ما بودن با آنها و شهادت در رکابشان است
حال چگونه این بودن با ابرار نصیب ما میشود؟!


پاسخ را خود خداوند در قرآن کریم به داده است


لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ ...﴿۹۲- آل عمران﴾
هرگز به بِرّ نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید ...(۹۲)




اما ذکر نکاتی چند

نکته 1
لن در اول آیه شریف یعنی امکان ندارد و محال است و راه دیگری جز این نیست!
وقتی که بعد از آن حتی می آید می خواهد بفهماند که یگانه راه رسیدن به بِرّ (امام زمان علیه السلام) این هست که اون چیزایی رو که خیلی دوست داری بدی بره برای رضای خدا !!!!!!!!!!!!!!!


نکته 2

انفاق فقط مالی نیست و چیزهای مادی که ما دوست داریم رو شامل نمیشه ،بسیار بسیار گسترده تر است
مهم اینه که این چیزی که بهش انس و علاقه داری رو برای خدا بدی بره

مثل حضرت ابراهیم که اسماعیلش رو داد
مثل امام حسین که محبوب ترین هاشون (آقا علی اکبر) رو تقدیم خدا کردند
مثل....


نکته ی 3

برای گاگولهایی مثل من و در مرحله ی ممکنه حتی این محبوب من یک چیز مذموم هم باشه در نظر خدا اون رو باید بدیم بره
مثلاً خدایی نکرده ما انس گرفتیم و علاقه داریم به بعضی از گناهان
مثلاً چشممون انس گرفته به بعضی نگاه های حرام باید بدیم بره برای رضای خدا اگه امام زمان رو میخوایم بهش برسیم
مثلاً گوشمون انس گرفته به بعضی آهنگها و اصوات حرام که باید بدیم بره برای رضای خدا اگه امام مزمان رو میخوایم بهش برسیم
مثلاً زبانمان انس گرفته با مجالس شب نشینی ای که توش غیبت عالم و آدم رو میکنیم و باید بدیم بره برای رضای خدا و امام زمان


مثلاً از کربلا که اومدم یک کیف خریده بودم خیلی سبک و خوب و کوچیک بود، خیلی خوشم میومد، مادر بزرگوار تا دیدن گفتن چه کیف خوبی کاش برای من هم میگرفتی
ما هم که تحت جو بودیم (یعنی جوگیر شده بودیم) و یاد این آیه افتادیم و دادیم رفت اون کیفی رو که خیلی خوشمون میومد برای رضای خدا و نزدیک شدن به امام زمان


یا مثلاً پوریای ولی چه چیزش را داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله آبرویش را!!!!!!!!!!! و اعتبارش را!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اما یه نکته ی لطیف
آقا ابالفضل بالاترین ویژگیشون چی بود؟

بله سلحشوری و شجاعتشان!!!!!!!!!!!!!

و آقا امام حسین همین را از ابالفضلش گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!! و نگذاشت در روز عاشورا بروز و ظهور کند!!!!!!

ابالفضل لحظه شماری میکرد برای تکه تکه کردن سپاه عمر سعد و نشان دادن صولت حیدری اش و انتقام عزیزانش اما امام حسین به عنوان امام وظیفه دارد تا مأموم خود را به بالاترین مرتبه ای که در ظرفیت شخص هست برساند
و به چنان مقامی رساند ابالفضلش را که تمام شهدای عالم از حبوط آدم تا قیام قیامت به مقامش غبطه میخورند


امام حسین علیه السلام نگذاشتند که این شجاعت و سلحشوری عباسش بروز کند و همین را از عباسش گرفت تا به نهایت مرتبه ای که لیاقتش را داشت برساند عباسش را
وقتی عباس اذن نبرد طلبید
فرمودند عباس جان آب بیاور!!!!!!!!!!!!!!

و با اینکه این برای عباس بن حیدر کرار بسیار بسیار گران بود و سخت به گوش جان پذیرفت و با هدف آوردن آب و نه نبرد و تکه تکه کردن لشگر کفر به سمت شریعه ی فرات رفت و تمام همتش را صرف سالم نگاه داشتن مشک کرد و نه تکه تکه کردن آن حرام زادگان و حرام خواراران و نبرد با ایشان.





برویم ببینیم مما تحبون ما چیست و چه چیز محبوبمان است
بدهیمش برای رضای خدا

آنقدر این تعلقات را باید داد تا دیگر متعلقی باقی نماند و منی باقی نماند و همه یکسر در قلبمان حضرت دوست بماند و محبوبین حضرت دوست





منتظر واقعی به قول آن دوست امام زمان کسی است که راضی باشد به این که امام به او بگوید اگر تو نباشی ما می آییم و باید حاضر باشد که از هر چه در نظرش محبوب است و حتی عزیزانش و حتی جان شیرینش را در راه محبوب بدهد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




اگه راه داشت پدر و مادر حقیر را دعا بفرماید!

کدام گزینه؟

گویا یک سوال دو گزینه مطرح کرده اند
کدام گزینه را انتخاب میکنیم؟؟؟؟؟؟
گزینه ی 1: لحظاتی چشیدن لذت گناه
گزینه ی 2: آماده شدن برای بودن در رکاب یوسف زهرا

راهنمایی: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(60 و 61 یاسین)