او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

بدون شرح...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا (12- حجرات) 

ای کسانی که ایمان آورده اید، اجتناب کنید (و بپرهیزید) از بسیاری از گمان ها که همانا بدون شک بعضی از گمان ها گناه است، و تجسس نکنید (در نیات و اعمال دیگران) (12)

 

 

وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً (36-اسراء) 

از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند (و مورد بازخواست واقع می شوند). (36) 

 

 

 

 

 

فرازی از حکمت 150 نهج البلاغه شریف: 

 

از کسانی نباش که:

 

 … در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد  

...مردم را سرزنش می کند، اما خود را نکوهش کرده با خود ریاکارانه برخورد می کند،  

...به نفع خود، بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد،   

.

.

.

من کسی هستم که ...!!!!!!!! (ویژه) 

.

.

.

وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً (28- الفتح) 

و کفایت می کند برای من که خداوند شاهد باشد !!!

 

 

أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه(36-زمر) 

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟؟؟؟

 

 

 

گر ز چشم همه ی خلق بیافتم سهل است 

تـو مـیـانداز کــه مخذول تـو را ناصــر نیـسـت


            

 
آیا عقل ندارید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

اندر حکایت سریال اسفناکی به نام "راستش را بگو"

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مولفه های حیا و عفاف، حجاب است و در صورتی که با مصادیق مسلم بی عفتی و بی حیایی با هم نشان داده شود، چون بارزترین و ملموس ترین مصداق عفاف همین حجاب است در حقیقت باعث می شود تا عوامل بسیار مهمتری که وجودشان زوال حیا و عفاف را به دنبال دارند را شدیداً تحت الشعاع قرار دهد و به نوعی قبحشان را می شکند.

.

دختر چادری با آرایش صورت!!!!!

.

این یک جمع نقیضین و نقض غرض آشکار در مسئله ی عفاف است که مدّت ها است در رسانه ی ملی به آن توجهی نمی شود.

.

دختر چادری و گفتمان بی پروا و پُر از شوخی با نامحرم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

دختر با چادری که چادرش تنها از سرش آویزان است و تمام پوشش های زیر چادرش و دست و بازویش مشخص است کاملاً وجه پوشش خود را از دست می دهد. (چادر در تشیع شأنی دارد که نمادی از صدیقه ی طاهره حضرت فاطمه ی زهرا اسوه حیا و عفاف است که این گونه استفاده از آن هم به نوعی نقض غرض است)

.

چون به نوعی چادر، نماد و شعار حجاب کامل و عفاف معرفی شده است، تمام این مصادیق تام و مسلم بی حیایی و بی عفتی (مانند آرایش کردن، شوخی کردن با نامحرم، اختلاط های صمیمانه با نامحرم و...) وقتی کنار چادر قرار میگیرد با خود زوال قبح این مسائل و منکرات مسلم دینی را به دنبال خواهد داشت و یک اعلام مجوز غیر مستقیم است به ترویج چنین فرهنگ التقاطی در جامعه ی مذهبی و قرائتی کاملاً مخالف اسلام ناب از حیا و عفاف.

.

در دین مبین اسلام داشتن عفاف و حیا بسیار بسیار اهمیتش بیشتر از گزینش چادر به عنوان پوشش برتر است!!!

.

چه بسیار زنان چادری که مانند شخصیت های چادری فیلم راستش را بگو، مصادیق تام بی عفتی و بی حیایی هستند با توجه به  آرایش خود و شوخی های خود با نامحرمان و اختلاط های بی مورد بسیار صمیمانه با نامحرم.

.

در صریح روایات ما گفته شده است که:

 لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَه‏

ایمان ندارد کسی که حیا ندارد!

الکافی، ج‏2، ص: 107

.

روایت شریف نگفته است که ایمان ندارد زنی که چادر پوشش نیست!!!!!!!!!

.

در مسئله ی حیا و عفاف، پوشش یکی از مولفه ها است و چادر یکی از مصادیق یکی از مولفه ها که در مقابل مولفه هایی چون عدم شوخی با نامحرم و آرایش کردن در مقابل نامحرم و داشتن روابط دوستانه با نامحرم بدون شک مسئله چادر قابل قیاس نخواهد بود!!!!!!!!!

.

و بدون شک از مظاهر بی حیایی و بی عفتی، آرایش کردن، شوخی با نامحرم و داشتن روابط صمیمانه با نامحرم است!!!!

.

در مقابل این دسته از زنان چادری که چادر را با مصادیق بی عفتی و بی حیایی همراه کرده اند، هستند زنانی که پوشش آنها مانتو است (آن هم به شکلی که ابداً حجم بدن در آن مشخص نباشد و از رنگ های خاص هم استفاده نکرده اند) که البته شک نیست که در عرصه گزینش نوع پوشش، پوششان به کمال پوشش چادر نیست (البته آن چادری که با فرهنگ استفاده صحیح از آن همراه باشد) اما مطلقاً اهل آرایش و برخوردهای منافی عفت و یا شوخی با نامحرم و یا داشتن روابط صمیمانه با نامحرم نیستند و حرام های قطعی شرع را مرتکب نمی شوند! و بدون شک رفتار و منششان بسیار عفیفانه تر و با حیاتر از آن زنان و دختران چادری سریال راستش را بگو هست.

.

من نمیدانم آیا ما پس از رسول خدا از امیرالمومنین هم متقی تر داشته ایم یا نه؟

.

حال اگر نداریم، که نداریم!

.

چگونه است که این امیرالمومنین که امیر مومنان است بنا به صریح کلام مبارکشان از سلام دادن به زنان جوان کراهت دارند، آنوقت عده ای مدعی هستند شما دلت پاک باشه و با استناد به همین جمله خود را مجاز به داشتن انواع روابط صمیمانه همراه با شوخی و ... با نامحرم می دانند و مدعی هم هستند که کسی که نمی تواند این گونه باشد مشکل از خودش است، یعنی پناه بر خدا مولا علی دلش پاک نبوده و یا ایمانشان ضعیف بوده است که خوش نمیداشتند تا بر زنان جوان سلام کنند و می فرمودند:

.

 ترس دارم که آهنگ صدایشان مرا خوش آید و بیش از آنکه امید ثواب دارم در گناه افتم.

 من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۴۶۹

.

در سریال بسیار اسفناک راستش را بگو، شاهد هستیم که متأسفانه انحرافات رفتاری و اعتقادی متعددی به خورد بینندگان در قالب مذهب و نزدیک شدن به خدا نشان داده میشود که به ذکر اندکی از انبوه آنها اشاره میکنیم.

.

یکی از بزرگترین نکات اسفناک این فیلم، این است که نشان میدهد عده ای جوان دختر و پسر که همگی هم نامحرم هستند می خواهند به خدا نزدیک شوند آن هم با انجام حرام های قطعی خداوند!!!!!!!!!!!!!!!!

.

یک تصویر کاریکاتوری از دین داری در این سریال پر از انحراف نشان داده شده است

.

در این سریال شخصیتی است که نقش آن را آقای پورشیرازی بازی میکند، که بسیار محوری است، از این جهت که به نوعی متر و محک درست و غلط رفتن این جوانان هست.

.

متأسفانه اسفبار است که وقتی جوانی که تحت تربیت او است می گوید که شروع کرده ایم با دوستان خودسازی کنیم و مطالب را با آنها در میان گذاشته ام به جای اینکه بگوید به چه حقی داری می روی با یک عده دختر جوان نامحرم در این سطح ارتباط برقرار می کنید و به خانه ی هم می روید، بدون اینکه اصلاً به او مثلاً توصیه کند که مبادا در این ارتباطات با نامحرم شوخی کنی که در صریح روایات ما آمده است که رسول خدا فرموده اند:

هر کس با زن نامحرم شوخى کند، براى هر کلمه‏اى که در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏کنند.

ثواب الاعمال-ترجمه انصارى، ص: 561

.

تنها عتاب او این است که چرا تا خودت را نساخته ای سراغ دیگران رفته ای؟

.

.

شما اگر عمل قبیحی را کنار یک معروف قرار دادی و ابداً اشاره ای هم به منکر بودن و قبیح بودن آن عمل هیچ جا نکردی اینجا است که فاجعه رخ میدهد در تبلیغ دینی شما!!!!!!!!

.

چه میشود؟

.

قبح حرامی که شکسته میشود هیچ، با تکرار آن عمل قبیح کنار یک معروف و اینکه هیچ جا هم آن عمل حرام، منکر و قبیح شمرده نمی شود کم کم دیگر نه تنها قبیح نمیشود بلکه آن به یک هنجار و معروف تبدیل میشود، کاری که سریال راستش را بگو در موارد متعدد به طرز اسفناک و فاجعه آمیزی آن را انجام میدهد و برای بیننده چینین تلقی ای را به وجود می آورد که میشود حرام مسلمی همچون شوخی با نامحرم و روابط صمیمانه با نامحرم را داشت و به خدا هم نزدیک شد.

.

پناه بر خدا از این حماقت ها

.

از نشانه های آخر الزمان این است که دنیا پٌر از ظلم و جور میشود

.

نکته ی کلیدی در کلمه ی جور نهفته است

.

جور همان ظلمی است که به آن لباس عدل پوشانده شده است

.

یعنی منکری است که معروف نشان میدهد خود را!!!!!!!!!!!!

.

غلطی است که خود را درست نشان میدهد

.

نا حقی است که خود را حق نشان میدهد

.

و این سریال پر است از این جور ها و غلط هایی که خود را درست نشان میدهند

.

یکی دیگر از فجایع فیلم زمانی استکه این جوانان دختر و پسر نامحرم به طور مرتب می آیند به خانه ی یکی از افراد گروه خود و مادر آن پسر که زنی مومنه نشان داده میشود به روابط بسیار صمیمانه و پر از شوخی و... که عده ای جوان نامحرم دارند با هم انجام میدهند  کمترین عکس العملی نشان نمیدهد که هیچ بلکه تشویقشان هم میکند.

.

از دیگر فجایع فیلم، مظاهر تعالیم عرفانهای دروغین و مردود از نظر اسلام است که در فیلم به آنها تکیه دارد!

.

مانند روزه ی سکوتی که در اسلام حرام است و از توصیه هایی است که به این جماعت جویای نزدیک شدن به خدا میشود.

.

یا جلساتی که دور هم می نشینند و از گناهانشان می گویند و اعتراف میکنند و ....

.

خلاصه اگر بخواهم بگویم مقاله باید به کتابی تبدیل شود

.

فقط برای حقیر سوال بزرگی پیش آمده که چگونه میتوان با آنجام اینهمه حرام مسلم به خدا نزدیک شد و بهشتی شد؟؟؟؟

.

اینکه بخواهیم چنین انحرافات عمیق و بنیادین در قرائات دینداری ایجاد کنیم و بعد هم همه را بفرستیم به بهشت به صرف راستگویی، این همان مصداق بدعت در دین است که میگوید شما حرام قطعی میتوانید انجام دهید و بدون اینکه از آنها استغفار هم کنید به خدا نزدیک شوید!

آیا عقل ندارید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ(67-انبیا)

اُف بر شما و بر هر چه که غیر از خدا پرستش مى‏کنید، آیا تعقل نمی کنید؟

.

این آیه خیلی آیه ی جالبی است

.
.

معبود اون کسی هست که شما در برابر امر و نهیش خضوع میکنی به این نیت که فکر میکنی میتونه به تو سودی برسونه یا ضرری از تو دفع کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

.

و این آیه داره میگه (خودمونیش این میشه): خاک بر سرتون و بر هرچیزی که میپرستید به جز خدا آیا عقل ندارید؟؟؟؟؟؟؟

.

هر کسی قائل بشه به اینکه احدی غیر خدا بالذات و مستقلاً میتونه بهش سود و ضرر برسونه، مشرک هست

ابزار، اثر بخشی اونها به إذن خدا هست

خدا در این آیه می فرماید: چرا عقل ندارید و مطلب به این سادگی رو نمیفهمید؟

فقط به امر و نهی من توجه کنید اگر به دنبال کسب سود یا دفع ضرر هستید، چرا که تا من إذن ندهم تمام عالم اسباب دست به دست هم بدهند نمیتوانند به شما سودی برسانند و نمیتوانند از شما ضرری دفع کنند

.

وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (یونس / 107)

و اگر خداوند (برای امتحان یا کیفر گناه) زیانی به تو رساند، هیچکس جز او آنرا بر طرف نمی‏سازد، و اگر اراده خیری برای تو کند هیچکس مانع فضل او نخواهد شد، آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می‏رساند و او غفور و رحیم است .(107)

.

 

همه فقیر محض به درگاه من هستند و من بی نیاز مطلق و غنی بالذات هستم

أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ (15-فاطر)

همه ی شما محتاج به خدایید و خدا تنها بى‏نیاز و ستوده است (15)

پس عاقل کسی هست که فقط خضوعش برای خدا باشه و از فرامین خدا اطاعت کنه!

.

.

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یعْلَمُونَ(الزمر/29)
خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛ آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمی‌دانند .(29)

.
1 موحّد تنها در فکر رضایت خداى یگانه است، ولى مشرک هر لحظه به فکر راضى کردن چند نفر است.

2 اکثر مردم از آفات شرک ناآگاهند. «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ»

تفسیر نور، ج‏10، ص: 167

.

برده‏اى است داراى چند ارباب که هر کدام او را به کارى دستور مى‏دهد،  
این مى‏گوید: فلان برنامه را انجام ده،  
و دیگرى نهى مى‏کند،  
او در این میان سرگردان و حیران است، و در وسط این دستورهاى ضد و نقیض متحیر مانده و نمیداند خود را با نواى کدامین هماهنگ سازد؟!  
و از آن بدتر اینکه براى تامین نیازهاى زندگى این یکى او را به دیگرى حواله مى‏دهد، و آن دیگر به این،  
و از این نظر نیز محروم و بیچاره و بى‏نوا و سرگردان است  
و بعد در مقایسه با این برده،  مردى را ذکر مى‏کند که تنها تسلیم یک نفر است (وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ).

خط و برنامه او مشخص و صاحب اختیار او معلوم است،  
نه گرفتار تردید است و نه سرگردانى،  
نه تضاد و نه تناقض،  
با روحى آرام گام بر مى‏دارد و با اطمینان خاطر به پیش مى‏رود،  
و تحت سرپرستى کسى قرار دارد که در همه چیز و همه حال و همه جا از او حمایت مى‏کند.  
" آیا این دو یکسانند"؟! (هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا)

تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 445

.

.

أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ (36-زمر)

آیا خدا براى بنده‏اش [در همه امور] کافى نیست؟(36)

التماس دعا دارم... برای پدر و مادرم!

 

حرف دل حقیر از کلام امام سجاد علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

اینها حرف دل حقیر فقیر سراپا تقصیر است که هر چه چیز مثبتی در ظاهر از او میبینید به فضل خداست که بی استحقاق به این بی مقدار با عنایت 14 معصوم شده است
و انواع و اقسام چیزهای منفی هم که در بنده وجود دارد از خود بنده است که شاید سر سوزنی از آن را رفقای نزدیک میدانند

یادم هست از وقتی که برای اولی بار به این فراز دعای شریف کمیل رسیدم:

مَوْلاَیَ
کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ
‏وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ
وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ ‏وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ
وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ‏

مولای من
چه بسیار امور زشت و قبیحی از من که تو آنها را پوشاندی
و چه بسیار بلاهاى سخت که از من برگرداندی
و چه بسیار از لغزشها که مرا نگاه داشتى و چه بسیار ناپسندها که از من دور کردى
و چه بسیار ثناى نیکو که من لایق آن نبودم و تو از من بر زبانها منتشر ساختى

این فرازی رو که بزرگش کردم مثل پتک می خورد توی سرم


یا وقتی می رسیدم به این فرازهای استغفار 70 بندی مولا علی که می فرمایند: بروید اینجا خودتان بنگرید، روم نشد متنها را بیاورم

میگفتم تو کِی می خوای آدم بشی

تا اینکه توفیق اجباری دست داد و حرف دل خود را در دعای سی نهم صحیفه سجادیه حضرت امام سجاد علیه السلام یافتم که می فرمایند:


2. خدایا!
اگر یکى از بندگان تو به ناروا مرا آزرده
و آبروى مرا به ناسزا برده
و با حق من در گذشته یا زنده است
و حق من بر وى باقى،
پس از آنچه در باره من کرد در گذر و آنچه از حق من با خود برد بر وى مگیر
و کارهایى که نسبت به من روا داشت به یادش میاور و آن را پیش چشمش مکش .
و این گذشت رایگان و بخشش بى دریغ مرا بى آلایش ترین صدقه و ارجمندترین عطیه گردان که تصدق دهندگان و قربت کنندگان به مستمندان بخشند.
3. و در عوض عفو من از آنها، تو نیز مرا عفو کن و به ازاى دعاى من درباره آنها، مرا ببخش تا هر کدام از ما به فضل تو سعادتمند گردیم و به نعمت تو رستگار شویم.
4. خدایا! هر یک از بندگان تو را که از من زیان و آسیبى رسید،
یا از طرف من آزارى دید،
یا ازمن و به دست من یا به سبب من ستمى کشید،
و حق او را پایمال کرده، و جورى بر وى روا داشته ام،
پس درود بر محمد و آل او فرست،
و او را به قدرت خود از من خشنود گردان و حقّ او را از پیش خود بده .




رفقا التماس دعای زیاد برای پدر و مادر حقیر
یا علی
اللهم صل علی مخمد و آل محمد و عجل فرجهم
و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنت علی اعدائهم اجمعین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

از کجا معلوم ما الان در آخرالزمان هستیم؟ وجه تمایز دوران ما

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان
اگر از شما بپرسند به چه دلیل معتقدید که ما در آخر الزمان هستیم
شما استناد به کدام آیه و یا روایت میکنید؟ که حقیقتاً از وجوه تمایز آخرالزمان با سایر دوران است؟ 

اگر از شما بپرسند که چرا و به چه علت ما همینک در آخر الزمان هستیم همانطور که قبلاً در تاپیک بزرگترین فاجعه ی آخر الزمان چیست؟؟؟(فراخوان برای گفتگو!!) به طور مفصل بحث کردیم در موردش بزرگترین وجه تمایز دوران ما و تمام ادوار طول تاریخ بشر نهفته در یک کلمه در ترسیم آخرالزمان مورد نظر آن است و آن کلمه، کلمه ی جور است
حتماً کم و بیش شنیده اید که در روایات ذکر شده است که پیش از ظهرو دنیا پُر می شود از ظلم و جور!!!!!!!!!!!
مواردی بوده مانند جنگ جهانی و یا ... که دنیا از ظلم پُر شده
اما...
هیچگاه در طول تاریخ مانند امروز دنیا از جور پر نشده است
ابتدا باید ببینیم چور چیست و تفاوتش با ظلم چه چیز است
همانطور هم که در تاپیک بزرگترین فاجعه ی آخر الزمان چیست؟؟؟(فراخوان برای گفتگو!!) در این ارسال : http://forum.bidari-andishe.ir/thread-10...l#pid74500 خدمت دوستان عرض کردم

تفاوت ظلم و با جور کلید حل معماست
ببینید دوستان
ظلم مخالف چه کلمه ای به کار می رود؟
مخالف عدل!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زمانی که بر ظلم لباس عدل بپوشانند و ظلم را به نام عدل کنند این را می گویند جور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی شخصی به فساد دست میزند و بعد ادعا میکند که در حال اصلاح است

منکر انجام میدهد و فکر میکند معروف دارد انجام میدهد این بزرگترین فاجعه ی آخر الزمان است به نظر من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و وجه تمایز دوران ما با تمام ادوار

در آخر الزمان مردم فوج فوج مشغول جور هستند
حتی خود ما ممکن است گرفتارش شده باشیم و ندانیم
کارهایی انجام میشود که عین منکر است و لباس معروف به تن کرده
و کارهایی وجود دارد که معروف است و منکر تلقی میشود


در طول تاریخ حیا و غیرت دو مقوله ی معروف و مطلوب در جوامع بوده است
اما الان حتی در همین مملکت خود ما به دختری که نخواهد به راحتی با نامحرم ارتباط بر قرار کند می گویند کَم رو
بی حیایی در فرهنگ غرب و حتی خیلی از مردم خود ما یک ارزش شده است
بی غیرتی مردان هم به همین شکل این تازه یکی از پیشه پا افتاده ترین این مصادیق است
در آخرالزمان ابلیس گناه را تئوریزه کرده
به اسم بیماری یا ....
اصلاً شک در وجود مفهومی به اسم گناه!!!!!!!!!!!

و خلاصه همانطور که در تاپیک آیا شما جزو بی عقلها و ابلهان هستید؟ ای کاش میبودیم... هم خدمت شما نقل قول کردم ، حضرت امام صادق علیه السلام هم می فرمایند:

فَإِنَّهُ
سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ [لَهُ‏] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ‏
همانا زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله و بی عقل است.

اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 180ح5-



کار به جایی می رسد که کسی که می خواهد دین دار باشد و مطیع امر خدا باشد به او می گویند بی عقل
می گوید دروغ نباید گفت، پول شبهه ناک نباید خورد
می گویند دیوانه است
می گوییم این وام ها با این درصد های عجیب و غریب اگر حرام قطعی نباشد حداقل شبهه ناک است
می گویند بدبخت بدون این وام ها چه جور می خواهی خونه بخری و یا...
خلاصه می گویند همانکه امام صادق علیه السلام فرمودند
و این همه گیر شدن و پُر شدن جور و ظلمی که لباس عدل پوشیده و منکری که معروف شده است از مهمترین ویژگیهای این تمدن آخرالزمانی ما هست!!!!!!!!!!!!   

درست کردن ایمان و اصلاح قلبم را از کجا شروع کنم؟ (پست ویژه)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام رفقا
یک حدیث بسیار بسیار بسیار کاربردی از کلام نورانی مولای متقیان امیر بیان امام العارفین یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین مولی الموحدین علی بن ابیطلاب علیه السلام روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه را تقدیم میکنم

مولا در خطبه 176 نهج البلاغه ی شریف می فرمایند:
وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى [یَخْتَزِنَ‏] یَخْزُنَ لِسَانَهُ ...
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه:
لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ
وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى‏ یَسْتَقِیمَ لِسَانُه‏


به خدا قسم هیچ بنده ی با تقوایی را نمی بینم که از تقوایش بهرهمند گردد مگر آنکه زبان خود را حفظ کند

و همانا از رسول خدا صلوات خدا بر او باد فرمود:

ایمان بنده درست نمی شود تا وقتی که قلبش درست نشود
و قلبش درست نمی شود تا زمانی که زبانش درست نشود


بنده ی فقیر حقیر سراپاتقصیر که چون خر موسی مشتی حدیث و روایت حفظ کرده ایم وقتی به این حدیث شریف برخوردم با خود عهد کردم که بیایم و حداقل برای اصلاح ایمان و قلبم از همین مرابقت از زبان کار را شروع کنم
و مولا هم به طور ضمنی می فرمایند که اگر میخواهی شروع به اصلاح ایمان و قلب کنی باید بدانی که اصلاح زبان از همه ی اینها مهمتر است!!!!
کسی که زبانش دروغ نگفت اول اثرش صدق و صداقت است دوستان

همانطور که قبلاً مفصل در این لینک http://forum.bidari-andishe.ir/thread-309.html

توضیح داده شده است امام سجاد علیه السلام می فرمایند:



ببینید بسیار جالب است، امام می توانستند خیلی چیزها را به عنوان بهترین کلید معرفی کنند، مثلاً صبر، تلاش و پشتکار و استقامت ، حسن تدبیر ، مشورت ، توکل و ... اما میفرمایند بهترین کلید گشایش راستگویی و صداقت است.
اگه می خوای تو زندگیت گره کور نیافته با خودت و مردم و خدا صادق باش
اما چرا؟

از مولا علی میپرسند مؤمن ممکنه دزدی کنه؟
مولا میفرمایند ممکنه
بعد میفرمایند مؤمن ممکنه زنا کنه؟
میگه ممکنه شهوات در یک آن غلبه کنه ولی بعد فوراً به واسطه ی ایمان پشیمان میشه
بعد میپرسن مؤمن ممکنه دروغ بگه؟
مولا میفرمایند نه هرگز، مؤمن هرگز دروغ نمیگه حتی اگه به ظاهر به ضررش باشه
دوستان میدونید چرا مؤمن هرگز دروغ نمیگه؟
آدما برای چی دروغ میگن؟؟؟؟؟؟؟
بله به دو علت،
یا میخوان سودی رو کسب کنند و یا میخوان ضرری رو دفع کنند
و مؤمن معتقد هست که لا مؤثر الفی الوجود الا الله (هیچ اثر بخشی در عالم جز خداوند نیست)
و همچنین معتقد است که نافع و ضار، نفع رساننده حقیقی فقط خداست و تنها خداست که میتواند مانع ضرر انسان شود و به هیچ وجه برای امری که میداند به تنها به دست خداست خود را به دروغ آلوده نمیکند
در حقیقت دروغگو به نوعی مشرک است و دروغ از پایه های شرک است و مؤمن مشرک نیست!


پس در اینجا ارتباط بین صداقت و دروغ نگفتن که تنها یکی از اجزای اصلاح و درست کردن زبان است با حقیقت توحید و ایمان مشخص شد



اما نکات دیگری هم وجود دارد دوستان

مهمترین جایی که نفس و منیت انسان ظهور میکنه کی هست؟
بله وقتی که انسان داره در مورد چیزی صحبت میکنه و خیلی وقتا بدون اینکه دقت کنه منیتش هم بروز و حضور پیدا میکنه و ضمن گفتن خاطراتی یا نقل مطالبی در حقیقت داره غیر مستقیم خود ستایی میکنه و منِ خود را نشان میده

یکی از شاگرادان استادِ استاد می گفت که:

((بهترین کلید گشایش کارها راستگویی است!!))

نقل قول:اگه انسان در جایی که میتونه اظهار فضل کنه، جلوی زبونش رو بگیره و اینکار رو نکنه روحش بزرگ میشهاما اگه جلوی زبونش رو نگیره نفسش بزرگ میشه!!!!!!!

و این نشون میده که این سکوت در جایی که نفس میخواد خود نمایی کنه چه قدر با عبد شدن و جهاد نفس اثر مهمی داره


بعلاوه کسی که زبانش پاک باشه به شدت راه کسب حرام براش بسته میشه و روزیش هم پاک میشه


و در روایت دیگری هم آمده است که:
(اذا ثمَّ العقل نقص الکلام) یعنی هر وقت عقل کامل شد، کلام کم میشه

یعنی اساساً از نشانه های کمال عقل است که انسان زیاده گو نباشه


الا ماشاء الله تا دلتان بخواهد از این جور روایات داریم که مومن کلامش از لغو و بیهوده گویی بسته است
روایات که هیچ
خداوند جل جلاله در قرآن کریم از نشانه های مومن میفرمایند که:
وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3-مومنون)
و آنان که از لغو (و سخن باطل) اعراض (و احتراز) مى‏کنند. (3)

و تازه در سایر موارد هم جز در موارد ضرورت چیزی نمیگوید

پناه بر خدا از غیبت و تهمت و استهزا و .... الی ما شاء الله گناهان رنگ و وا رنگ و فوق سنگین خفنی که این نیم وجبی انجام میده وقتی افسار پاره میکنه

چون بنا ندارم که زیادی صحبت کنم در این موردی که آدم هرچی بگه کم گفته
باقی مطالب رو حواله میدم به این پست:

اندر حکایت جِرم صغیری که جُرمش کبیر است+ قصه ی شیرین غیبت های ما


خلاصه ی کلام من مدتی است که روی اصلاح زبانم تمرکز کردم برای اصلاح قلب و درست شدن ایمانم


و شما را به خدا بروید این خطبه ی حیرت انگیز مولی علی را بخوانید
که این جمله ی گوهر بار تنها یکی از فرازهای آن بود
خطبه 176 نهج البلاغه شریف





اگه راه داشت رفقا، پدر و مادر حقیر رو هم دعا بفرماید


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
و جعلنا من المستشهدین بین یدیه و لعنت علی اعدائهم اجمعین
استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اگر این صفت را نداری بدان در دین هنوز فهیم نیستی!!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض شد دوستان
مختصر و مفید و بدون اطاله ی کلام
حضرت رسول اکرم در پندهایی که به حضرت ابوذر می دهند کلامی بسیار گوهر بار دارند که می فرمایند:

یَا أَبَا ذَرٍّ:
لَا یَفْقَهُ الرَّجُلُ کُلَّ الْفِقْهِ حَتَّى یَرَى النَّاسَ کُلَّهُمْ فِی جَنْبِ اللَّهِ أَمْثَالَ الْأَبَاعِرِ، ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى نَفْسِهِ فَیَکُونُ هُوَ أَحْقَرَ حَاقِرٍ لَهَا.

ای اباذر:
مرد فقیه نمی شود به تمام معنا (در دینش) تا مردم را در کنار عظمت خدایتعالی بمانند شتران بی ادراک بیند، سپس بخود نگرسیته و خود را کمتر از آنان بیابد

الأمالی (للطوسی)، النص، ص: 534


قربان این کلام نورانی رسول الله بروم

ما خدا را شکر در جنب عظمت خودمان غالباً دیگران را مانند شتران بی مقدار میبینیم
اما عمراً خودمان را هم از این شتران بی مقدار کمتر ببینیم
SmileBlushBlush


یعنی اگر کسی تواضع و ذلت نفس در نزد خودش نیافت اما فکر میکرد که دین را فهمیده برود جلو بوق بزند!!!!

البته می تواند هم برود کنار تا باد بیاید

با توام علی 110 ... برو کنار....

ترجمه هایی معروف که همگی ناقض عدل خداوند است !!(پست ویژه)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان
حتماً تا کنون بسیار شنیده اید که فهم دقیق و درست آیات قرآن شدید بسیار وابسته به فهم دقیق و درست ادبیات عرب است و استفاده ی صرف از ترجمه ی آیات نمی تواند به طور کامل گویای مطلب باشد
دیشب داشتم قرآن می خواندم
مثل همیشه بعد از آنکه که آیات عربی را خواندم رفتم سراغ معنی آن و ناگهان رسیدم به این آیه از قرآن کریم که خداوند می فرماید:


فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذَابًا شَدِیدًا وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۲۷-فصلت﴾
ترجمه ای که بنده داشتم از آن مطالعه می کردم معنی را ترجمه ی استاد کاظم پور جوادی است که اینگونه ترجمه کرده اند:
کافران را به طور مسلم عذابی سخت می چشانیم و آنها را بدتر از کردارشان پاداش می دهیم
(27)
همانطور که مشاهده می کنید، این ترجمه ناقض عدل خداوند است و در آیات متعدد خداوند می فرماید که به عمل خیر ده برابر و بیشتر پاداش می دهد اما عمل شر را به همان عقوبت میکند، یا خداوند در حق کسی ظلم نمی کند، یا انسان تنها نتیجه ی همان اعمال بدی که کسب کرده است را می بیند که در ادامه عین آیات را هم إن شاء الله تقدیم می کنم
اما ترجمه ای که اینجا از این آیه ی شریفه انجام شده است می گوید ما کافران را به بدتر از آنچه که انجام داده اند کیفر میدهید
خلاصه کلّی دیشب ما بالا پایین کردیم ببینیم این قضیه ریشه اش چیست
چندین ترجمه ی دیگر را ابتدا نگاهی کردم
ترجمه ی استاد ابوالفضل بهرامپور:
و قطعاً کسانی را که کافر شدند عذابی سخت می چشانیم و حتماً آنها را به بدتر از آنچه که انجام داده اند جزا می دهیم
(27)
ترجمه ی استاد آیتی:
کافران را عذابى سخت مى‏چشانیم و بدتر از آنچه مى‏کرده‏اند
پاداش مى‏دهیم. (27)
ترجمه ی استاد الهی قمشه ای:
ما هم کافران را البته عذابى سخت بچشانیم و بدتر از آنچه مى‏کردند کیفر کنیم. (27)
ترجمه ی استاد فولادوند
:
و قطعاً کسانى را که کافر شده‏اند عذابى سخت مى‏چشانیم و حتماً آنها را به بدتر از آنچه مى‏کرده‏اند جزا مى‏دهیم. (27)

همانطور که مشاهده میکنید
این یک عده از معروفترین ترجمه های قرآن مجید هستند که همگی این اشتباه بزرگ را که موجب یک شبهه ی اعتقادی بزرگ هست را در ترجمه آورده اند
اما منظور از آیه چیست و ترجمه ی صحیح آن چه میشود
منظور از این آیه این است
که اگر یک کسی کافر بود و گناهان دیگری هم داشت، مثلاً دروغ می گفت یا دزدی کرده بود و یا... خداوند آن کافر را به بدترین عملی که انجام داده است که همان کفر او است مجازات می کند
یعنی عبارت این آیه شریفه که می فرماید :
وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ
و آنها را جزا می دهیم به بدتر عملی که انجام داده اند (که در این آیه همان کفر کافران است!)
أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ یعنی بدتر عملی که انجام داده ، نه بدتر از عملی که انجام داده
در اینجا مناسب است که تعدادی از ترجمه های صحیح را هم تقدیم کنم
دو تای از این ترجمه های صحیح را در همین لینک می توانید مشاهده بفرماید: http://www.parsquran.com/data/showall.ph...r&lang=far

آیت الله مکارم:
به طور مسلم به کافران عذاب شدیدی می‏چشانیم، و آنها را به بدترین اعمالی که انجام می‏دادند جزا می‏دهیم
.

استاد خرمشاهی:

پس به کافران عذابى سخت بچشانیم، و بر وفق بدترین کارى که کرده‏اند ایشان را جزا دهیم‏
استاد گرمارودی:
و بى‏گمان ما به کافران عذابى سخت مى‏چشانیم و برابر با بدترین کردارى که داشته‏اند کیفرشان مى‏دهیم


مرحوم استاد صفارزاده
:
پس محقّقاً به کافران عذاب شدیدى خواهیم چشانید و آنها را بر اساس بدترین اعمالشان کیفر خواهیم داد
استاد انصاریان:
به یقین کافران را عذابى سخت مى‏چشانیم، و بى‏تردید آنان را بر پایه بدترین اعمالى که همواره مرتکب مى‏شدند، کیفر مى‏دهیم
.

آیت الله مشکینی
:
پس ما هم بى‏تردید کسانى را که کفر ورزیدند عذاب سختى مى‏چشانیم و حتما آنها را به کارهاى بسیار زشتى که مى‏کردند کیفر مى‏دهیم یا تجسم عینى کارهاى بدشان را کیفر اخروى آنها مى‏کنیم
در آیه 71 سوره ی اسراء خداوند می فرماید:
یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً (71)
[یاد کن‏] روزى را که هر گروهى از مردم را با پیشوایشان مى‏خوانیم پس کسانى که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادى و خوشحالى‏] مى‏خوانند و {حتی} به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گیرند. (71)

یا در آیه 160 سوره ی انعام خداوند می فرماید
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (160-انعام)
کسانى که نیکى آورند ده برابر آن (پاداش) دارند و کسانى که بدى آورند جز همانند آن کیفر نمى‏بینند و به آنان ستم نخواهد شد


ببینید دوستان
علت ایجاد این تاپیک صرفاً توجه دادن شما به این اشتباه رایج ترجمه در ترجمه های نسبتاً معروف نبود
ریشه ی بسیاری از کج فهمی ها و شبهه ها همین جهل ما یا کم توجهی ما نسبت به قواعد دقیق ادبیات عرب است
و بسیاری از کسانی هم که به دنبال سو استفاده و شبهه افکنی هستند نیز می توانند از جهل ما نسبت به این مسئله استفاده کنند و ما را به زعم خود با انبوهی از شبهات و تناقضات در آیات و روایات مواجه کنند

مولا علی در کلام نورانی خود توصیه ای ویژه به جوانان دارند برای حفظ دینشان
مولا نمی فرمایند ای جوانان اگر میخواهید که دینتان حفظ شود به طور مثال تقوا داشته باشید و یا... (توجه کنید که معنای این حرف نعوذاً بالله کم توجهی به مقوله ی تقوا نیست!) معنای این حرف این است که اگر جوان میخواهد دینش حفظ شود باید این توصیه مولا همت گمارند که می فرمایند:
عن علىّ علیه السّلام: یا معشر الفتیان حصّنوا اعراضکم بالادب و دینکم بالعلم.

على علیه السّلام فرموده است: اى گروه جوانان، شرف انسانى خود را با ادب آموزى و دین خویشتن را با علم و دانش حفظ کنید.
الحدیت-روایات تربیتى، ج‏2، ص: 51
این جمله را جادارد که با طلا نوشت
مولا مخصوصاً گروه جوانان را اینجا مخاطب کرده اند و می فرمایند جوان باید دینش را علم حفظ کند
یعنی برویم علم در دین خود بدست آوریم، تفقه کنیم تا در مقابل دو تا شبهه که واقع شدیم پایه های اعتقادیمان نلرزد
بد نیست که به این تاپیک هم نظری بیفاکنید:


من برای دینم وقت ندارم!





به عنوان نمونه ی دیگر که ادب تفهیم درست از ادبیات عرب باعث شبه شده همان حدیث معروف مولا علی در مورد ناقص العقل بودن زنان است:

استدعا دارم کاملاً به دقت مطالعه فرماید!


مشکل ما در مورد عبارت ناقص العقل بودن زنان اینه که فکر میکنیم معنای نقص در عربی هم مثل فارسیه.
در فارسی نقص یعنی کمبود!


ولی در عربی معناش این نیست. اگه به لغنتنامه ها مراجعه کنین، نقص رو "خسران من الحظّ" معنی کنند. یعنی کاهش در بهره برداری یا خلاصه تر به معنای کم بهره گیری نه کمبود!.


حالا فرق اینها چیست؟

در روایات آمده (اذا ثمَّ العقل نقص الکلام) یعنی هر وقت عقل کامل شد، کلام کم میشه. [b]اینجا منظورش این نیست که هر کی عقلش کامل تره کمتر میتونه حرف بزنه!
بلکه میخواد بگه هر کسی عقلش کامل میشه کمتر حرف میزنه و این با کمبود خیلی فرق میکنه[/b].


مثلاً! اگه اردوی ما هفتصد هزار تومان هزینه داشته باشه و بوجه مون پانصد هزار تومان باشه ما فارسی زبان ها میگیم نقص و کمبود بودجه داریم ولی در عربی بر عکسه! یعنی اگه هفتصد هزار تومان بودجه داشته باشیم فقط پانصد هزار تومانش رو خرج کنیم اینجا عرب میگه ناقصه! یعنی کمتر از بودجه بهره گرفته!

در نیتجه ناقص العقل بودن در اینجا یعنی نوع زنان کمبود عقل ندارند، بلکه از عقلی که خداوند به طور یکسان در اختیار زن و مرد قرار داده کمتر استفاده میکنند

حالا چی شده که کمتر استفاده میکنند؟


به خاطر این که خداوند همراه نعمت عقل به زن و مرد نعمت عواطف رو هم عنایت کرده و بارها دیده شده چه در مرد و چه در زن، عقل و عاطفه در برابر هم قرار گرفته اند که گاهی باید میدان را به عقل داد و گاهی به عواطف، ولی نوع زن چون از عواطف سرشار برخورداند و این هم بخاطر نقش تربیتی و محبتی است که به زن در دستگاه آفرینش داده اند، باعث شده در تقابل عقل و احساس، عموماً زنان طرف احساس رو گرفته و کمتر از عقل بهره بگیرن. از یک جنبه ی دیگر هم حضرت علی می فرمایند که عقل دو قسمته؛ عقل طبیعی و عقل تجربی و عقل تجربی قسمتی از عقله که شخص باید پرورش بده. حالا اون چیزی که زنها کمتر از اون بهره بردای میکنند شاید همین عقل تجربیه و... البته میبینیم که این هم قابل رفعه.


حالا سوال اینه که اگه قابل رفعه چرا حضرت علی کل زن ها رو مورد خطاب قرار داده اند؟

ببینید وقتی حضرت علی توصیفی رو در مورد زنان به کار میبرند چند حالت رو می شه در نظر گرفت.
یا فقط زنان عصر خودشون شامل این ویژگی میشن که اینطور نیست چون دلایلی که حضرت در مورد ادعاشون می آرند مربوط به همه زمان هاست.
یا این ادعا در مورد همه ی زنها صادقه که اون هم درست نیست. چون که زن هایی مثل حضرت زهرا و حضرت زینب از این قائده مستثنی اند.
پس میشه حالت سوم دیگه ای رو گفت. در این حالت منظور طبیعت اولیه زنانه که البته این طبیعت با تربیت قابل تغییر و اصلاحه ولی چون عموم زنها هم معلوم نیست بتونند کاملاً این حالت رو تغییر بدهند گفتار حضرت کلی بیان شده و هر کسی میتونه خودش رو از مصادیق این جمله خارج کنه

{درست مثل اینکه بگیم مردها از زنها قوی تر است، نوع خلقت اولیه عموم مردها از نظر قوای بدنی قویتر از نوع خلقت اولیه عموم زن هاست اما یه زن میتونه بره به طور مثال ورزش رزمی قهرمان المپیک هم بشه و یه تنه حریف چند مرد معمولی بشه!
اما حکم کلی قدرت بیشتر بدنی مرد نسبت به زن همچنان برقرار است!}





البته یک نکته ی بسیار مهم دیگر هم تقدیم میکنم که در مورد فیزیولوژی مغز زن و مرد و تفاوت بنیادین اونهاست

[b]مغز دو نیمکره دارد


یکی مخصوص عواطف و دیگری مخصوص استدلال و استنتاج و منطق

در مرد ها هر دوی این نیمکره ها مجزا از هم کار میکنند، یعنی مرد می توانند به طور کامل تقریباً منطقی فکر کند و یا کاملاً عاطفی باشد

اما در زنان به دلیل نوع نقشی که برایشان خدا در نظر گرفته در هستی برای رسیدن به کمالشان هر دوی این نیمکره ها دائم با هم ارتباط دارند و یک زن هیچ وقت نمی تونه تصمیمش مطلقاً منطقی و خالی از هر گونه احساس و عاطفه باشد چون هر دوی این نیمکره های احساس و منطق با هم در ارتباطند[/b]

و مادر هر چند هم که عقل حکم کنه که فرزندش عملی مرتکب شده که لایق مهر مادری نیست اما همواره مهر مادرانه جلوی اقدام کاملاً منطقی را از مادر میگیرد

خلاصه ی کلام آنکه برادران و خواهران ایمانی
اگر میخواهیم دینمان در ایام جوانی حفظ شود در این دوران آخرالزمان علاوه بر تقوا و .... بنابر صریح فرمایش مولا علی نیاز داریم که برویم و دینمان را بفهمیم و نسبت به آن علم و تفقه و فهم پیدا کنیم.
یا علی
التماس دعا برای پدر و مادر حقیر   

مباحثی پیرامون جبر و اختیار و رزق و روزی و آزمایش و ........

بسم الله الرحمن الرحیم
.
با توجه به اینکه به صورت پراکنده، حقیر بارها و بارها در لابه لای تاپیک های متعدد این مباحث رو تقدیم رفقا کردم بر آن شدم که یکبار به صورت یک تاپیک مجزا آن را تقدیم کنم
مباحث در حقیقت ارسال پایانی بنده از تاپیک من میگویم که این امتحان خدا نیست بی کفایتی مسولین است! است
طبیعی است که اگر کسی حوصله کند و تمام ارسالهای تاپیک بالا را تا به آخر دنبال کند به احتمال فراوان بهتر بحث برایش جا خواهد افتاد اما به هر تقدیر خواندن مباحث مطرح شده که به طور عمده مربوط به مسئله ی:
جبر و اختیار و
رزق و روزی و
امتحان و آزمایش و
هدایت و گمراهی هست میتواند پاسخگویی بسیاری از سوالاتی باشد که به جرأت می توانم بگویم تا کنون در این دو سال بیش از 10 بار به رفقای تالار در لابه لای تاپیک ها پاسخ گفته ام إن شاء الله
لطفاً اگر لینکی ارائه شده است برای تکمیل بحث ، در انتهای متن مجدد به آنها هم مراجعه بفرماید که مباحث بسیار تکمیل خواهد شد.

(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۴۷)شاهین نقوی نوشته است: سلام علیکم ، اینطور که من تاریخ اسلام را خوانده ام ، بحث جبر و اختیار در بین مکاتب اسلامی بسیار شدید



بوده و هر گروهی هم با نفسیر خاص خود از قرآن ،حق را به خود می داده ، و هیچکدان هم نتوانستند آن یکی



را قانع کنند ، به هرحال من زیاد این بحث کلامی مدنظرم نیست بلکه با این جمله روحانیت حاکم فعلی مشکل



دارم که به مردم عوام الناس( و به خصوص قشر ضعیف ) می گویند که اگر اوضاع اقتصادی بد است ( و روز به روز



هم بدتر می شود ) این مشیت خداست و آزمون الهی است و شما مردم دیندار باید صبر کنید و راضی باشید



به این حالتی که خدا به وجود آورده است !



منظور آن روزی، روزی معنوی است ، خدا در امور مادی جهان مادی فعلی ، نقش ناظر را دارد و در امور مادی دخالت



نمی کند تا اختیار انسانی از بین نرود ( چون اگر اختیار به هر شکلی از بین برود مفهوم عقاب و ثواب هم بی معنا



می شد ) مثلا اگر می خواست دخالت کند صاعقه ای بر سر اولی و دومی می فرستاد یا کشندگان حسین را قبل از



عمل شنیعشان به سنگ تبدیل می کرد ! ( البته در امور معنوی و توفیق های روحی و ملکوتی ، دخالت دارد)





در ضمن آن روایاتی از شیعه که می گویند نه جبر است نه اختیار بل امری بین آنها، ضعیف هستند و قابل تشکیک،



چون جبر و اختیار مفهومی باینری است یعنی مثل لامپ برق است یعنی یا خاموش خاموش است یا روشن روشن



و حالت میانه ندارد .


به لطف خداوند تبارک و تعالی فرصتی دست داده تا مباحث نیمه تمامی که در تالار از حقیر به جای مانده را به اتمام رسانده و مدتی به غیبت صغرا و کسی چه میداند شاید هم کبرا برویم
سعی میکنم به تدریج و به مرور پاسخ بند بند مسائل پیش آمده را در حد وسع اندکم تقدیم نمایم

(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۴۷)شاهین نقوی نوشته است: منظور آن روزی، روزی معنوی است


اولاً کلام، کلام باطل و بی پایه ای است و مفهوم رزق یک معنای عام دارد که در متن آیه هم مقید به هیچ قیدی نشده است و هم مادی و هم معنوی را شامل می شود

(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۴۷)شاهین نقوی نوشته است: منظور آن روزی، روزی معنوی است ، خدا در امور مادی جهان مادی فعلی ، نقش ناظر را دارد و در امور مادی دخالت



نمی کند تا اختیار انسانی از بین نرود ( چون اگر اختیار به هر شکلی از بین برود مفهوم عقاب و ثواب هم بی معنا



می شد ) مثلا اگر می خواست دخالت کند صاعقه ای بر سر اولی و دومی می فرستاد یا کشندگان حسین را قبل از



عمل شنیعشان به سنگ تبدیل می کرد ! ( البته در امور معنوی و توفیق های روحی و ملکوتی ، دخالت دارد)


خود شما کلام خودتان را نقض کرده اید
حتی اگر در امور معنوی دخیل باشد باز هم با استدلال شما جبر حاصل شده و بی معنی میشود
پس اصلاً مفهوم دخالت خدا را متوجه نشده اید و به زودی با مثال های نقض متعدد قرآنی مطلب را سعی میکنم به لطف خدا و عنایت حضرت حجت إن شاء الله تبیین کنم

(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۴۷)شاهین نقوی نوشته است: منظور آن روزی، روزی معنوی است ، خدا در امور مادی جهان مادی فعلی ، نقش ناظر را دارد و در امور مادی دخالت



نمی کند تا اختیار انسانی از بین نرود ( چون اگر اختیار به هر شکلی از بین برود مفهوم عقاب و ثواب هم بی معنا



می شد ) مثلا اگر می خواست دخالت کند صاعقه ای بر سر اولی و دومی می فرستاد یا کشندگان حسین را قبل از



عمل شنیعشان به سنگ تبدیل می کرد ! ( البته در امور معنوی و توفیق های روحی و ملکوتی ، دخالت دارد)


الان در قصه تولد حضرت موسی علیه السلام
آیا مگر فرعون تمام توان خویش را صرف پیدا کردن و کشتن حضرت موسی علیه السلام نکرد؟
اما چه شد؟ آخر خواست خدا محقق شد و وعده ی خدا به مادر حضرت موسی محقق شد و خداوند جوری دخالت و تدبیر کرد تا موسی در آغوش خود فرعون که قصد کشتنش را داشت قرار بگیرد و در خانه ی خود او بزرگ شود و تحت مهر مادرش باشد
الان جبر شد اینجا؟ یعنی فرعون مطابق اختیارش عمل نکرد؟

ببیینید دوستان عزیز استدعا دارم خوب به این قسمت از مطالبی که در باب جبر و اختیار تقدیم می کنم دقت بفرمایید!
معنای جبر سلب اختیار از انسان است
معنای نظارت خدا، تفویض امور است و همان ادعایی که یهود می کند و تحت این عبارت قرآن مطرح می شود که می گویند
یدالله مغلوله (دست خدا بسته است) وعده ای داده و عالم علت و معلولی خلق کرده و مجبور است بر اساس همین ها عمل کند و خداوند به شدیدترین وجه پاسخ میدهد که دو دست (علم و قدرت) خدا باز است
بعلاوه خداوند در آیات متعدد خود را فعال معرفی می کند
و یکی از چندین مثال قرآنیش را در همین قصه ی به دنیا آمدن حضرت موسی تقدیم کردم
باید بدانیم که اثر بخش به تمام عوامل فقط خداست!!!!!!!
یعنی تا خداوند اذن ندهد امری در عالم محقق نمی شود

به طول مثال تا خداوند اذن ندهد چاقو گلوی حضرت اسماعیل را نمی برد!!!!!! ولو که به ظاهر اثر برندگی در ذات چاقو باشد!!!!!
اما بسیار توجه بفرماید که این مسئله را قاطی نکنید با مسئله ی رضای الهی
ببینید تا خداوند اذن ندهد مردم نمی توانند در روز عاشورا آن فجایع را بر سر بهترین مخلوقات خداوند به بار آورند
اما معنای هر اذن دادنی رضای خدا نیست
خداوند رضایت خود را در تشریعش و احکام دینش و کتابش و کلام فرستادگانش مشخص کرده است
اما اگر بنا باشد تنها به تحقق اموری که مورد رضایش هست اذن بدهد دیگر موجود مختاری وجود خارجی نخواهد داشت
دیگر مشخص نمیشود که هر کسی که ادعای ایمان میکند و فکر میکند با ایمان است و مدعی ایمان است عیار ایمانش چه قدر است
در محل ابتلا و آزمایش است که مشخص می شود برای خودم که من چه کاره هستم!!!!!!!!

بعلاوه ثواب و عقاب به طرز چشم گیری به این نیت ها تعلق می گیرد که برای تحقق در عالم وجود و عینیت بخشیدن به آنها شخص تلاش میکند،
اما الزاماً عامل تامه نخواهد بود نیت من و تلاش من برای محقق شدن یک مسئله در عالم خارج
بلکه باید با مشیت خداوند هم همراه باشد و خداوند به آن اذن دهد و همانطور هم که خدمت شما عرض کردم، هر اذنی نشان از رضایت خداوند به آن نیست
موجود مختار نیت میکند کار خیر یا شرّی انجام دهد، بعد مطابق نیتش سعی میکند لوازمی که محقق کننده ی آن نیتش در عالم خارج است را هم فراهم کند، اما تا مشیت الهی به آن تعلق نگیرد محقق نمیشود
یک مثال قرآنی دیگر آن میشود قصه ی آتش زدن حضرت ابراهیم علیه السلام
آنها قصد کشتن ابراهیم علیه السلام را میکنند و مطابق آن هم عواملی محیا میکنند و دست به اقدام هم می زنند، اما تمام این اسباب و علت سازی ها برای محقق شدن آن نیت در عالم خارج کافی نیست تا اذن خدا به آن تعلق نگیرد
اما همان نیت و تلاش برای عملی کردن آن ثواب و عقاب را به دنبال دارد و معنایش هم جبر نیست
و همانطور هم که دیدید در هیچ یک از این موارد اختیار تام و تفویض امور هم به انسان داده نشده و خدا به عنوان ناظر تنها در سیستم موجود نیست!!!!!!!!!!!
پس نه جبر است و نه اختیار تام امری است بین الامر


(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۴۷)شاهین نقوی نوشته است: در ضمن آن روایاتی از شیعه که می گویند نه جبر است نه اختیار بل امری بین آنها، ضعیف هستند و قابل تشکیک،



چون جبر و اختیار مفهومی باینری است یعنی مثل لامپ برق است یعنی یا خاموش خاموش است یا روشن روشن



و حالت میانه ندارد .

نه روایاتش ضعیف هستند و نه قابل تشکیک
حضرت امام هادی علیه السلام در پاسخ به سوالی که از ایشان در خصوص جبر و اختیار می پرسند به صورت مبسوط بر اساس آیات قرآن اثبات می کنند که نه جبر است و نه اختیار بلکه امری است بین این دو
مشروح این نامه ی بسیار ارزشمند و پاسخ فوق العاده حضرت امام هادی علیه السلام را می توانید در این لینک مشاهده بفرماید:
تالار گفتگوی بیداری اندیشه-چه خواهد شد؟ (سرنوشت یا همان تقدیر چیست؟)


(۱۷/آبان/۹۱ ۱۹:۵۱)شاهین نقوی نوشته است: طبق نظر شیعه، نفس قدرت برای غیرمعصوم ، فساد آور است و این موضوع ردخور ندارد .


جناب آقای نقوی شما مدعی هستید برای ادعای خود مدرک ارائه کنید
بنده در آیات قرآن و روایات چنین چیزی ندیده ام
شما که مدعی شده اید برای ادعای خود سند بیاورید از منابع دست اول شیعه!


(۱۸/آبان/۹۱ ۱۰:۵۷)راز گل سرخ نوشته است:

سلام



سوالم اینه که



حالا چه کسی این تشخیص را داده که این وضع بد اقتصادی آزمون اقتصادی یا امتحان الهی میباشد ؟؟



ایا امام یامعصومی امده گفته که تو امتحان الهی هستید ؟؟



یا یک حدسیاتی میباشد ؟


ببینید دوستان
احساس میکنم که برداشت شما رفقا اساساً از مفهوم امتحان مقادیری درست نیست
ببینید هر واقعه ای و هر لحظه از زندگی انسان امتحان است
به چه معنا
مثلاً برای بنده اگر مسئولی در نظام باشم که تصمیماتم اثر کلان در مباحث اقتصادی داشته باشد
ببینیم امتحان به چه شکل خواهد بود:
اگر من بدون مشورت با خبره و اهل فنی که اهل تقوا و خداترسی باشد دست به عملی بزنم که نمیدانم اثرش بر اقتصاد این مملکت چیست و به قول امام معصوم بدون علم دست به کاری بزنم ، خسارتها و خرابی هایی که به بار می آورم بیش از اصلاحش خواهد بود
خود آن مقام برایم امتخانی است که آیا برای انجام کارهایم بهترین مشورت را از بهترین و خبره ترین و با تقواترین افراد میگریم و سعی میکنم درست ترین و خداپسندانه ترین تصمیم را بگیرم یا نه



از آن رأس و اثر بخش ترین تمام لایه های میانی را رها میکنیم و فرض را هم می گذاریم بر تصمیماتی که غلط اتخاذ شده (حالا یا از سر جهالت یا نادانی یا از سر خیانت و ....) و نتیجه اش شده است شرایط بد اقتصادی برای منی که یک آدم عادی هستم در اثر بخشی در ساختار اقتصادی
اینجا امتحانم چی هست؟
امتحانم این است که آیا من که به دلایل متعدد الان پول حلال کمی می توانم بدست بیاورم برای رفع حاجاتم رو به حرام می آورم یا صبر میکنم
یک مثال بزنم
ببینید دوستان
در زمان رسول خدا
قصه ی شعب ابیطالب را شنیده اید دیگر
خدا می خواهد بفهماند که بر سر کلمه ی حق ایستادن بها دارد
سختی دارد
و اگر کسی ادعای ایمان دارد
باید پای سختی های آن هم بیاستد
دزدی نکند و تنها به فکر توسعه ی رزوی از راه های حلال باشد

پس میبینید که در هر حالتی مسئله ی امتحان پا برجاست
برای هر کسی به یک شکلی!!!!!!!


اما مبحثی مهم در مورد اینکه چرا رزق تنها به دست خداست؟
و این مبحث چگونه با اختیار ما قابل جمع است و شاهد مثالهایش از قرآن چیست؟
و تکلیف ما این وسط نسبت به این روزی مقدر چیست؟


بحث نخست در مورد اثبات اینکه روزی فقط به دست خداست
دو مثال قرآن تقدیم دوستان می کنم:
ابتدا:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (37-روم)
آیا نمى‏بینند که خدا روزى هر کس را که بخواهد فراوان مى‏کند یا او را تنگ روزى مى‏سازد؟ در این عبرتهایى است براى مردمى که ایمان مى‏آورند. (37)
در این آیات به صراحت روزی مقدر الهی ترسیم شده است!!!!! که بنا به حکمت و مشیتش به هر که بخواهد وسعت می دهد و به هر که بخواهد تنگ می گیرد

در پاسخ به کسانی که مدعی هستند که علمشان و تدبیرشان در رزق و روزی آنها اثر دارد یک آیه قرآن و یک روایت را تقدیم می کنم:

زمانی که به قارون میگن بابا جون بیا یکم از این همه پولی که داری احسان و انفاق کن چی جواب میده؟
میگه:
قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی(78-قصص)
گفت: همانا اینها که به من داده شده به خاطر آن علمی است که نزد من است

یعنی مالش را و ثروتش را نسبت داده به علمش

هر کسی که چنین فکری کند، یعنی مال و ثروت را تنها به علم خودش مستند کند و وابسته کند، این قارون صفت است!
و در روایات داریم که گاهی خداوند اراده میکند تا به یک بنده ی احمقش رزق فراوان بدهد تا آنها که به زعم خودشان باهوشند فکر نکنند پول تنها وابسته به تدبیر خودشان است


همانطور که یکی از مظاهر رزق، عمر انسان است و مقدارش به دست خداست
و همانطور که ما یک اجل معلق دارم و یک اجل مسمی
و همانطور که اعمالی خیر و شر انسان یا دعای دیگران یا عوامل بسیار دیگر در این مقدار عمر اثر دارد
اما تا خدا اذن ندهد کسی اجلش فرا نمی رسد و اگر کسی به اجل حتمی خود رسید دیگر هر کاری هم که بکند لحظه ای نمیتواند بیشتر زندگی کند

به همان شکل کسی هم که فکر کند روزی اش دست خودش است نمی تواند با حرص و یا تدبیر خودش از آن رزق مقدر بنابر صریح آیات و روایات پیشه بگیرد

البته باز این جا خوب بفهمید دوستان مسئله را

خداوند مکلف کرده بندگانش را تا برای اینکه رزقشان را بدست آوردند دابة (یعنی جنبنده و تلاش گر باشند)


در کلام معصوم داریم که خدا دوست دارد تا بنده اش را در حال تلاش برای کسب رزق حلال ببیند و از بنده ای که بار خود را بیاندازد به دوش دیگران در مسئله ی رزق بیزار است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ما وظیفه داریم که برویم برای کسب روزی تلاش کنیم
اما اینکه این تلاش من حاصلش چه مقدار روزی می شود این بدست خداست
و یکی از مظاهر تدبیر و امتحان و ابتلای خدا هم هست!!!



در آیات و روایات موارد متعددی از سوی خود خداوند از طریق قرآن و کلام معصومین برای وسعت رزق ذکر شده و منابع متعدد هم ذکر شده که عامل کاهش رزق است

و منتها تدبیر کننده ی نهایی مقدار آن بنا به مشیت و حکمت بالغه ی خداوند تنها خود خداوند است


اما یک پاسخ به این پرسش بسیار مهم:
چرا رزق تنها به دست خداست؟

چون در روز قیامت
خداوند می فرماید
ای بنده ی من
من تنها کسی بودم که به تو رزق میدادم
به چه حقی از غیر من اطاعت کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید:
ما أُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُریدُ أَنْ یُطْعِمُونِ (57)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ (58-الذاریات)
از آنها رزقى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم که مرا اطعام کنند. (57)
خداست روزى‏دهنده. و اوست صاحب نیرویى سخت استوار. (58)

یا در آیه ای دیگر تعبیر بسیار لطیفتر و دقیقتری دارد قرآن کریم
می فرماید:

لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏ (132-طه)
از تو روزى نمى‏خواهیم. ما به تو روزى مى‏دهیم. و عاقبت خیر از آنِ پرهیزگاران است. (132)

خداوند به صراحت می فرماید در این آیه ی شریفه که روزی با خود خدا است
و خداوند آن را به بنده اش می رساند
خداوند از بنده اش رزق نمی خواهد بلکه تقوا می خواهد
و از مظاهر رعایت تقوا در مسئله ی رزق این است که شخص به دنبال کسب روزی حلال تلاش کند(اما مقدار روزی ای که بنابر این تلاش بدست می آید بدست خداست، می تواند خداوند توسعه دهد و میتواند تنگ بگیرد و در هر دوی این حالات هم غرض امتحان است!!!!!!!!!!!!!!!!!!)


امام صادق علیه السلام در مسئله شغل می فرمایند به این مضمون که هر شحص برای موفقیت در شغلش به سه چیز نیاز دارد
یکی تخصص
یکی تعهد و وفای به عهد
یکی کسب رضای مشتری تا جایی که مخالف رضای خدا نباشد!!!!!

باز اگر در این زمینه سوالی بود بفرماید در حد وسعم إن شاء الله پاسخگو خواهم بود


(۱۹/آبان/۹۱ ۲۰:۵۰)A L I نوشته است: وقتی امتحان الهی هست که 100% جامعه مسلمون باشند و اسلامی باشند!
اولن کل جمعیت ایران مسلمون نیستن....دومن از همون مسلمون همه شیعه نیستن!!


در مفهوم آزمایش که بالا مفصل بحث شده و ابطال این گفته به اثبات رسیده و آزمایش خداوند از هر قشری و نه تنها مسلمان و یا شیعیان بلکه از هم موجود مختاری گرفته خواهد شد!!!!!!

(۱۹/آبان/۹۱ ۲۰:۵۰)A L I نوشته است: بعضی ها میگن علت این گرانیها تحریمها هست...بله کاملن درسته!! ولی قسمت زیادی از این گرانیها نتیجه سیاست اقتصادی غلط مسئولین کشور هست!
و در ثانیه همین تحریمها نتیجه چی هست؟!اونم نتیجه سیاست خارجه غلط دولت و خود شخص رئیس جمهور هست!!!
حیف که هیچ کدوم از این مسئولین تشریف نمیارن دانشگاه ما...کلی حرف دارم که بزنم!!


ممکن است پاره ای از آنها به علت تحریمها باشد
اما می توانم با آیات قرآن اثبات کنم که باید در مقابل حرف استکبار ایستاد اگر ادعای ایمان داریم
ولو که کار به شعب ابیطالب هم برسد
اما اگر شما اعتقادی به قرآن و خدا و اسلام ندارید باید بفرماید تا بحث برون دینی با شما دوست گرامی در این خصوص داشته باشیم
البته به جز اینکه کلیت سازش نکردن با مستکبر اصل غیر قابل گذشت در اسلام و آیات قرآن و سیره ی معصومین است شکی نیست و هیچ گونه انتقادی هم اگر مسلمان هستید برش وارد نیست
اما در چگونگی این سازش نکردن و تاکتیکهای عدم سازش شاید بشود متفاوت و بهتر از وضع موجود عمل کرد
این را بنده نظری ندارم در موردش


(۲۰/آبان/۹۱ ۱۱:۴۶)blue.blood نوشته است:
پس اگه این حرف ِ شما رو یه مقدار توجه کرد میشه اینطور هم برداشت کرد که ، چرا ظالم ظالم شده ؟ چون خدا هدایتش نکرده ، ظالم شده و نور ِ هدایت بهش نمیرسه ...
همه که از اول یکسان خلق میشن ، با فطرت ِ پاک ... پس چرا یکی میشه ظالم یکی خوب ؟! به خاطر ِ نوع ِ هدایت و خواست ِ خداست دیگه ...



واللا من مقیاس سنجش اعمالم توی ِ وجودمه ، وجدان دارم و میدونم که تهمت زدن و دروغ گفتن و این چیزا خارج از اون وجدان ِ انسانی هست .


ببین بلو جان
من از حرف خودت برای نقض حرف خودت عمل میکنم
لطفاً با دقت تبیین بحث جبر و اختیار رو که بالا تقدیم کردم مطالعه کن
ببین خودت میگی من میدونم دروغ بد هست
یا خیلی از کارهای دیگه که میدونیم گناه هست
اما انجامش میدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینکه میدونیم گناه هست
میشه همان هدایت فطری اولیه که برای همه هست
حالا چون ما موجود مختاریم
میتونیم در بین دو راهی عمل طبق آنچه که میدانیم غلط است یا عمل طبق آنچه میدانیم درست است یکی را انتخاب کنیم
اگر آگاهانه بیاییم و عمل غلط را انجام دهیم این می شود ظلم در حق خود که آگاهانه هم انجام داده ایم
مثلاً میدانیم نباید دروغ بگوییم
اما میگوییم
میدانیم نگاه به ناموس مردم نباید کرد
نگاه می کنیم
میدانیم نباید بدون علم تهمت زد
می زنیم
وقتی با آگاهی کامل تمام این مصادیق ظلم در حق خود را انجام میدهیم کم کم خودمان ، با دست و خودمان ، خودمان را از هدایت خداوند باز میداریم
مانند زمانی که یک پرده ی ضخیم جلوی پنجره بیاندزیم و بعد مدعی شویم که خورشید روشنی بخش نیست
.
در مسئله خیر و شر و ارتباط آن با خدا و اراده و ربوبیت خداوند هم خوب است که به این تاپیک مراجعه بفرماید :
چرا خدا بیماری های کشنده را آفرید؟!P#

التماس دعای فراوان برای پدر و مادر حقیر
یا علی
خدا حافظ و نگهدار و هادی همه ی ما

عبادت بی رنج

سلام

گویند عبادت بی رنج، سکوت است

مدتی نیازمند عبادت بی رنج هستم

شدیداً محتایج دعایتان هستم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعنت علی اعدائهم اجمعین و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المشتهدین بین یدیه