او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

رابطه ی یهود و ابلیس و شیاطین در قرآن (قسمت -1-)

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (بقره - 102) 

و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‏خواندند پیروى کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولى شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروى کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، براى آشنایى با طرز ابطال آن، به مردم یاد مى‏دادند. و) به هیچ کس چیزى یاد نمى‏دادند، مگر اینکه از پیش به او مى‏گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند ولى هیچ گاه نمى‏توانند به انسانى زیان برسانند، مگر به اذن (و اجازه) خداوند. آنها قسمتهایى را فرامى‏گرفتند که به آنان زیان مى‏رسانید و نفعى نمى‏داد. و مسلما مى‏دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‏اى نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مى‏دانستند!! (102)

 

نقل از تفسیر المیزان :

آیه شریفه می­خواهد یکى دیگر از خصائص یهود را بیان کند و آن متداول شدن سحر در بین آنان است، و اینکه یهود این عمل خود را مستند به یک و یا دو قصه مى‏دانند، که در بین خودشان معروف بوده، و در آن دو قصه پاى سلیمان پیغمبر و دو مَلَک به­نام هاروت و ماروت در میان بوده است.

پس بنا بر این، کلام دلالت دارد بر آن صورتى که ایشان از قصه­ی نامبرده، در ذهن داشته‏اند، و می­خواهد آن صورت را تخطئه کند، و بفرماید جریان آن طور نیست که شما از قصه در نظر دارید، آرى یهود بطورى که قرآن کریم از این طائفه خبر داده، مردمى هستند اهل تحریف، و دست اندازى در معارف و حقایق، نه خودشان و نه احدى از مردم نمیتوانند در داستانهاى تاریخى بنقل یهود اعتماد کنند. چون هیچ پروایى از تحریف مطالب ندارند، و این رسم و عادت دیرینه یهود است، که در معارف دینى، در هر لحظه بسوى سخنى و عملى منحرف میشوند، که با منافعشان سازگارتر باشد، و ظاهر جملات آیه، بر صدق این معنا کافى است.

فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (79 البقره)

 پس واى بر کسانى که کتاب [تحریف شده‏اى‏] با دستهاى خود مى‏نویسند، سپس مى‏گویند: «این از جانب خداست»، تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته، و واى بر ایشان از آنچه [از این راه‏] به دست مى‏آورند. (79)

در این آیه قرآن تصریح دارد که این قوم حتی برای بدست آوردن بهای ناچیز هم از دروغ پردازی ابایی ندارند و خود ایشان هم در پروتکل­هایشان به این امر تأکید دارند.

فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ ... (13 النساء)

پس به [سزاى‏] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم. کلمات را از مواضع خود تحریف مى‏کنند،... (13)

 

امروز بزرگترین رسانه های خبری دنیا دست چه کسانی است ؟!!!

آری، دست دروغ پرداز ترین مردم دنیا، آن هم به گواه قرآن و متأسفانه چه دردناک است که بسیاری از کسانی که خود را شیعه و محب اهل بیت می دانند پای صحبت این دروغ پردازان می نشینند. خداوند به همه­ی ما رحم کند و ما را به راه راست هدایت نماید إن شاءا...[

 

و بهر حال از آیه شریفه بر مى‏آید که سحر در میانه یهود امرى متداول بوده، و آن را به سلیمان نسبت میدادند]و البته همچنان نسبت می دهند چنان که از ایشان با عنوان KING SOLOMON یعنی شاه سلیمان یاد می کنند و نه PROPHET SOLOMON ، سلیمانِ نبی و این رسول گرانقدرِ خدا را اعظم ساحره های و کاهنان تاریخ می دانند.[، چون اینطور مى‏پنداشتند، که سلیمان آن سلطنت و ملک عجیب را، و آن تسخیر جن و انس و وحوش و پرندگان را، و آن کارهاى عجیب و غریب و خوارقى که میکرده، بوسیله سحر انجام می داده...، یک مقدار از سحر خود را هم به­دو مَلَکِ بابل، یعنى هاروت و ماروت نسبت میدهند، و قرآن هر دو سخن ایشان را رد میکند، و مى‏فرماید:

آنچه سلیمان مى‏کرد، به­سحر نمی­کرد و چطور ممکن است سحر بوده باشد، و حال آنکه سحر، کفر بخدا است، و تصرف و دست اندازى در عالم بخلاف وضع عادى آنست، ... آن وقت چگونه ممکن است سلیمانِ پیغمبر این وضع را بر هم زند؟ و در عین اینکه پیامبرى است معصوم، بخدا کفر ورزد با اینکه خداى تعالى در باره‏اش صریحاً فرموده: (وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) و نیز مى‏فرماید (وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ)، و چگونه ممکن است مردم بدانند که هر کس پیرامون سحر بگردد آخرتى ندارد، ولى سلیمان این معنا را نداند؟ پس سلیمان مقامش بلندتر و ساحتش مقدس‏تر از آنست که سحر و کفر به­وى نسبت داده شود، براى اینکه خداوند مقام و منزلت او را در چند جا از کلامش، یعنى در سوره‏هاى مکى که قبل از بقره نازل شده، همچون سوره انعام و انبیاء و نحل، و ص، عظیم شمرده و او را بنده‏اى صالح، و نبى مرسل خوانده، که علم و حکمتش داده و مِلکى به او ارزانى داشته که به احدى بعد از او نداده است. چنین کسى ساحر نمی­شود، بلکه داستان ساحرى او از خرافات کهنه‏ایست که شیطانها از پیش خود تراشیده، و بر اولیاء انسى خود خواندند و با گمراه کردنِ مردم و سحرآموزى به آنان کافر شدند و قرآن کریم درباره­ی دو مَلَک بابل، هاروت و ماروت ایشان را رد کرده، به اینکه هر چند سحر به آن دو نازل شد، لکن هیچ عیبى هم در این کار نیست، براى اینکه منظور خداى تعالى از اینکار امتحان بود.

هم چنان که اگر اذن داد به الهامِ شرّ و فساد  به­دل­هاى بشر، اشکالى متوجهش نمی­شود چون اینکار را باز به­منظور امتحان بشر کرده تا مؤمن از غیر مؤمن مشخص شود، و این خود یکى از مصادیق قَدَر است، آن دو ملک هم هر چند که سحر بر آنان نازل شد، ولى آن دو به احدى سحر نمى‏آموختند، مگر آنکه مى‏گفتند: هوشیار باشید که ما فتنه و مایه آزمایش توایم، زنهار، با استعمال بى مورد سحر کافر نشوى و تنها در مورد ابطال سحر و رسوا کردن ساحران ستمگر بکار بندى ولى مردم سحرى از آن دو آموختند که با آن مصالحى را که خدا در طبیعت و مجارى عادت نهاده بود فاسد میکردند، مثلاً میانه مرد و زن را به­هم میزدند، تا شرى و فسادى براه اندازند، و خلاصه از آن دو سحرى مى‏آموختند که مایه ضررشان بود، نه مایه نفعشان.

 

پس اینکه خداى تعالى می­فرماید: (و اتبعوا) منظورش آن یهودیانى است که بعد از حضرت سلیمان بودند، و آنچه را شیطانها در عهد سلیمان و علیه سلطنت او از سحر بکار مى‏بردند، نسل به نسل ارث برده، و هم چنان در بین مردم بکار میبردند ... و دلیل بر اینکه مراد از شیطانها، طائفه‏اى از جن است، این است که میدانیم این طائفه در تحت سیطره سلیمان قرار گرفته، و شکنجه میشدند، و آن جناب بوسیله شکنجه آنها را از شر و فساد باز می­داشته، چون در آیه: (وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ، وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِکَ، وَ کُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ)( سوره انبیاء 82)

  فرموده: (بعضى از شیطانها برایش غواصى مى‏کرده‏اند، و بغیر آن اعمالى دیگر انجام میدادند، و ما بدین وسیله آنها را حفظ مى‏کردیم)، که از آن بر مى‏آید مقصود از شیطانها، جن است و منظور از بکار گیرى آنها حفظ آنها بوده: و نیز در آیه: (فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ، ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ) (سبأ 14) (همین که جنازه سلیمان بعد از شکسته شدن عصایش بزمین افتاد، آن وقت جن فهمید که اگر علمى به­غیب مى‏داشت، مى‏فهمید سلیمان مدتهاست از دنیا رفته، در این همه مدت زیر شکنجه او نمى‏ماند، و این همه خوارى نمیکشید)، که از آن فهمیده مى‏شود قوم جن در تحت شکنجه سلیمان علیه السلام بودند.

 

]نکته­ی مهم دیگری که در آیه­ی بالا بدان تصریح شده عدم آگاهی شیاطین و اجنه از غیب و آینده است. اجنه ممکن است به واسطه­ی برخی توانایی هایشان از گذشته­یِ خصوصیِ بعضی از اشخاص مطلع باشند و فال گیرهایی که از گذشته­ی اشخاص اطلاعات دقیق می­دهند بر همین مبناست ولی به تصریح قرآن به هیچ وجه نمی توانند از غیب و آینده خبر دهند و اعتماد بر خبر آنها عینِ بی­خردیست و بعلاوه بر طبق آیات قرآن و روایات توکّل مؤمن در تمام امور بر خدایش او را کفایت می­کند از همه چیز و همه کس) (...مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (2)

وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً (3)(سوره طلاق)) (هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند، (2)

و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى‏کند خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است! (3))[

 

(وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ) یعنى، سلیمان خودش سحر نمیکرد، تا کافر شده باشد، و لکن این شیطانها بودند که کافر شدند و در حالى که مردم را گمراه نموده، سحر بایشان یاد مى‏دادند.

 (وَ ما أُنْزِلَ...)، یعنى یهودیان پیروى کردند، و دنبال گرفتند آن سحرى را که شیطانها در ملک سلیمان جعل مى‏کردند، و نیز آن سحرى را که خدا از راه الهام به­دو مَلَک بابل یعنى هاروت و ماروت نازل کرده بود، در حالى که آن بندگان خدا به احدى سحر یاد نمیدادند، مگر بعد از آنکه وى را زنهار مى‏دادند، از اینکه سحر خود را اعمال کنند، و مى‏گفتند: ما وسیله فتنه و آزمایش شما هستیم، خدا می­خواهد شما را بوسیله ما و سحرى که تعلیمتان میدهیم امتحان کند پس زنهار مبادا با بکار بستن آن کافر شوید.

 (فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما) ولى یهود با سحری که از آن دو ملک یعنى هاروت و ماروت مى‏آموختند، به جای ابطال سحر و رسوا کردن ساحران ستمگر ، از به کار بستن آن سوء استفاده می­کردند، به طور مثال بین زن و شوهرها جدایى می­انداختند.

 (وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ) این جمله دفع آن توهمى است که به ذهن هر کسى مى‏دود، و آن این است که مگر ساحران میتوانند با سحر خود امر صنع و تکوین را بر هم زده، از تقدیر الهى پیشى گرفته، امر خدا را باطل سازند؟ در جواب و دفع این توهم مى‏فرماید: نه، خود سحر از قَدَر خداست، و بهمین جهت اثر نمى‏کند مگر باذن خدا، پس ساحران نمى‏توانند خدا را بستوه بیاورند.

(وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ، ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ) و خود یهود این معنا را که هر که در پى سحر و ساحرى باشد، در آخرت بهره‏اى ندارد، هم بعقل خود دریافتند، چون هر عاقلى می­فهمد که شوم‏ترین منابع فساد در اجتماع بشرى سحر است، و هم از کلام موسى که در زمان فرعون فرموده بود: (وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‏، ساحر هر وقت سحر کند رستگار نیست).(طه 69)

 (وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ) یعنى ساحران با علم به اینکه سحر برایشان شر و براى آخرتشان مایه مفسده است، امّا از آنجا که مطابق و متناسب با علمِ خود عمل نمی­کردند قرآن می­گوید که عالم به این معنا نبودند، چون به­علم خود عمل نکردند، پس هم عالم بودند و هم نبودند، براى اینکه وقتى علم، حامل خود را به سوى راه راست هدایت نکند، علم نیست، بلکه ضلالت و جهل است، هم چنان که خداى تعالى فرموده (أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ، هیچ دیده‏اى کسانى را که هواى نفس خود را معبود خود گیرند، و خداى تعالى ایشان را با داشتن علم گمراه کرده باشد؟) (جاثیه 23)

 (وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا...) ، یعنى اگر این طائفه از یهود بجاى اینکه دنبال اساطیر و خرافات شیطانها را بگیرند، دنبال ایمان و تقوى را مى‏گرفتند. برایشان بهتر بود، و این تعبیر خود دلیل بر اینست که کفرى که از ناحیه سحر مى‏آید، کفر در مرحله عمل است، مانند ترک زکات، نه کفر در مرتبه اعتقاد، چه اگر کفر در مرحله اعتقاد بود جا داشت بفرماید: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا)، و خلاصه تنها ایمان را ذکر مى‏کرد و دیگر تقوى را اضافه نمى‏فرمود، پس از اینجا مى‏فهمیم که یهود در مرحله اعتقاد ایمان داشته‏اند، و لکن از آنجایى که در مرحله عمل تقوى نداشته و رعایت محارم خدا را نمى‏کرده‏اند، اعتنایى بایمانشان نشده، و از کافرین محسوب شده‏اند.

]خدایا به ما اعتقاد درست و عمل متناسب با آن اعتقاد درست عنایت فرما[

 (لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ) یعنى مثوبت و منافعى که نزد خدا است، بهتر از آن مثوبت و منافعى است که ایشان از سحر میخواهند، و از کفر میجویند، (دقت فرمائید) 

بحث روایتى  (شامل روایاتى در ذیل آیه 102 پیرامون سحر)

در تفسیر عیاشى و قمى در ذیل آیه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ...) ، از امام باقر علیه السلام روایت آورده‏اند، که در ضمن آن فرموده:

پس همین که سلیمان از دنیا رفت، ابلیس سحر را درست کرده، آن را در طومارى پیچید، و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمى است که آصف بن برخیا براى سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و این از ذخائر و گنجینه‏هاى علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آن گاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، آن گاه ایشان را به­در آوردن آن طومار راهنمایى کرد، و بیرون آورده برایشان خواند.

لا جرم کفارِ یهود گفتند: عجب، اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحرى بوده، ولى مؤمنین گفتند: نه، سلطنت سلیمان از ناحیه خدا و خود او بنده خدا و پیامبر او بود،( عیاشى ج 1 ص 52 حدیث 74 و تفسیر قمى ج 1 ص 55) و آیه (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ) در خصوص همین مطلب نازل شده است.

علامه طباطبایی: اگر در این روایت، وضع علم سحر و نوشتن و خواندن آن را به ابلیس نسبت داده، منافات با این ندارد که در جاى دیگر تعلیم سحر را به سایر شیطانهاى جنى و انسى نسبت داده باشد، براى اینکه تمامى شرور بالآخره به­او منتهى، و از ناحیه آن لعنتى بسوى اولیاء و طرفدارانش منتشر میشود، حال یا مستقیماً به­آنان وحى مى‏کند، و یا آنکه بوسیله وسوسه در آنها نفوذ مى‏کند، و این دو شکلِ ایجاد ارتباط از سوی شیطان در لسان اخبار بسیار است...

و در نتیجه شیطانها به­دروغ سحر را علت سلطنت سلیمان معرفى کردند و آن را به یهودیانِ حریص و دنیاپرست آموختند.

و در کتاب عیون اخبار الرضا، در داستانِ گفتگوىِ حضرت رضا علیه السلام با مأمون، آمده: که حضرت فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را بمردم یاد دادند، تا بوسیله آن از سحر ساحران ایمن بوده و سحر آنان را باطل کنند و این علم را به احدى تعلیم نمى‏کردند، مگر آنکه هشدار می­دادند که ما فتنه و وسیله آزمایش شمائیم، مبادا با بکار بردن نابجاى این علم کفر بورزید، ولى جمعى از مردم با استعمال آن کافر شدند، و با عمل کردن بر خلاف آنچه دستور داشتند کافر شدند چون بین مرد و زنش را جدایى مى‏انداختند، که خداى تعالى در باره آن فرموده: (وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ). (عیون اخبار الرضا ج 1 ص 271 حدیث 2) 

]ذکر یک نکته مهم درباره­ی رابطه یهود و پذیرش عبودیت شیطان و مناسک شیطان پرستی:

(با توجه به این که به تصریح و تأکید قرآن و شواهدِ بسیارِ تاریخی و عینیِ امروزی، یهود حریص­ترینِ مردم به مواهب و لذات دنیوی­اند

{وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ (96 البقره) و آنان را مسلّماً حریصترین مردم به زندگى، و [حتى حریص‏تر] از کسانى که شرک مى‏ورزند خواهى یافت. هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمرى هم به او داده شود، وى را از عذاب دور نتواند داشت. و خدا بر آنچه مى‏کنند بیناست. (96)}

 و برای بدست آوردن آن از هر چیزی و راهی و وسیله­ای استفاده می کنند و یکی از مهم­ترین این ابزار سحر است که برای بهره­مندی از آثار آن باید به انواع فسق و فجور دست زنند!! امّا چرا؟!!

از آنجا که منبع اصلی انتشار سحر ابلیس و پیروانِ جنّی او است هر که بخواهد آن را از منبعِ اصلی اخذ کند باید رضایت استاد را جلب نماید و دست به کارهایی بزند که با آن کارها در نزد ابلیس مقرب شود و پر واضح است که چه اعمالی باعث تقرب به ابلیس می­شود؛ دقیقاً عکس آن اعمالی که انسان را در درگاه خداوند مقرب می­نماید و همان اعمالی که موجب خشم خداوند است، به ویژه گناهان کبیره ای که در قرآن به آنها اشاره شده مانند قتل نفس، لواط، زنا (به خصوص زنای با محارم) ، خوردن مال ربا و باقیماندن بر جنابت و ... و حال آنکه هرچه شاگرد امکانات ویژه­تری طلب کند به طبع آن باید متحمل گناهان عظیم­تری شود.)[

* عبارات داخل [] از نویسنده است

برخی از صفات و نشانه‏هاى شیعه اهل البیت علیهم السلام

بی شک مهمترین یاورانِ حضرت حجت مهدی موعود علیه السلام، شیعیان ناب و خالص ایشان هستند و بر هر شخص که آرزوی بودن در خیل یاران حضرتش می باشد لازم است که متصف به صفات شیعیان ایشان بشود.

همان گونه که در قرآن کریم، خداوند در داستان طالوت و جالوت آورده است، مهمترین شرط برای ماندن در کنار حضرت طالوت برای مبارزه با جالوت این نبود که به طور مثال آنها خوب جالوت را بشناسند  ( اشاره به مبحث دشمن شناسی که امروز در بین موضوعات مربوط به مهدویت تقریباً بیشترین اقبال و توجه عمومی را به خود اختصاص داده ) یا از لحاظ نظامی افرادی نیرومند و متبحر در فنون نظامی باشند یا ...؛ بلکه مهمترین شرط بودن در کنار طالوت ننوشیدن از آب رودخانه بود یا به تعبیر دیگر رعایت  و اجرای خواست خدا و تقوای الهی بود و ما تا در جهاد اکبر موفق نشویم حرکات ما در راستای جهاد اصغر ابتر می ماند.

به همین مناسبت در این مقاله برخی از صفات و نشانه های شیعیان حقیقی اهل بیت را که در  آیات و روایات آمده است را جمع آوری کرده ایم. باشد که به لطف و توفیق الهی و عنایات حضرت بقیه ا... ما هم در زمره شیعیانِ حقیقی رسول ا... و حضرت امیر قرار بگیریم.

التماس دعا....

برخی از صفات و نشانه‏هاى شیعه اهل البیت علیهم السلام

از مرحوم صدوق در کتاب «توحید» از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام روایت است که فرمود:

انما شیعتنا من شیعنا، و اتبع آثارنا، و اقتدى باعمالنا[122].

«حقا که فقط شیعیان ما کسانى هستند که از ما پیروى کنند

و گام خود را به جاى گام ما گذارند،

و از آثار و اخلاق ما متابعت کنند، و اقتدا به کردار ما بنمایند».

و از «قرب الاسناد» حمیرى روایت است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:

امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، والى اسرارنا کیف حفظهم لها عند عدونا، و الى اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها[123].

«شیعیان ما را در اول وقتهاى نماز امتحان کنیدکه چگونه است مراقبت و محافظت آنها بر آن اوقات، و دیگر آنکه چگونه اسرار ما را در نزد دشمنان ما حفظ میکنند، و دیگر آنکه مواساتشان در اموال خود با برادران دینى آنها چگونه است‏».

و از کتاب «کافى‏» نقل است‏با اسناد خود از جابر بن یزید جعفى (ره) از حضرت امام باقر علیه السلام که:

«جابر گوید: حضرت امام محمد باقر علیه السلام به من فرمود: اى جابر آیا براى تشیع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهل بیت را؟ سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که:

 تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند.

شیعیان ما شناخته نمى‏شوند مگر به تواضع و خشوع دل،

و نگاهدارى امانت،

و به زیاد یاد خدا کردن، و به زیاد روزه گرفتن، و نماز خواندن،

و احسان به پدر و مادر نمودن،

و مراعات فقراى از همسایگان را نمودن، و از حال آنها با خبر بودن،

و از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن،

و در گفتار از راستى تجاوز نکردن،

و تلاوت قرآن کردن[126]

و زبان را از گفتگوى با مردم مگر چیزهائى که راجع به خیر آنها است ‏بازداشتن،

و افراد امین و مورد اعتماد اقوام خود بودن در همه چیزها.

جابر گوید: عرض کردم اى فرزند رسول خدا ما در امروز کسى را به این صفت که بیان مى‏فرمائى نمى‏شناسیم.

حضرت فرمود: اى جابر آراء و مذاهب فکر تو را خراب نکند و تو را در شک در نیاورد.

آیا براى انسان همین قدر کافى است که بگوید: من على را دوست دارم و ولایت امر او را قبول دارم و در عین حال عمل به دستورات او نکند؟ و اگر کسى بگوید: من رسولخدا را دوست دارم - با آنکه معلوم است که رسول خدا از على بهتر است - در صورتى که عمل به سنت رسول خدا نکند این محبت و دوستى براى او فائده‏اى ندارد.

بنابراین تقواى خدا را پیشه سازید، و به آنچه خدا فرموده عمل بنمائید.

بین خدا و کسى، قرابت و خویشاوندى نیست، محبوبترین بندگان در نزد خدا پرهیزکارترین آنهاست، و عامل‏ترین آنها به دستورات خدا.

اى جابر سوگند به خدا بنده‏اى نمى‏تواند به خدا نزدیک گردد مگر به فرمانبردارى از اوامر او، و با ما چنین قدرت و اختیارى نیست که کسى را از آتش برى سازیم، و هیچ بنده‏اى بر خدا نمى‏تواند حجتى اقامه کند.

کسى که مطیع خدا باشد او دوست ماست، و کسى که گناه کند او دشمن ماست، و کسى را قدرتى نیست که به ولایت ما برسد مگر به عمل صالح و اجتناب از افعال ناپسند». [125]

[122] «بحار الانوار» ج 3 ص 394.

[123] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الایمان ص 141.

[125] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الاخلاق ص 148.

[126] بنابر نسخه «بحار»: و  قلاده ی عمل به قرآن را به گردن انداختن.

نقل از کتاب امام شناسی، جلد سوم، تألیف آیة ا.. سید محمد حسین حسینی طهرانی، ص 86

اظهار دوستی با من می کنند ولی با خدا مخالفت می کنند!!!

از یکی از شیفتگان امام عصر (روحی فداه) نقل شده که ایشان می فرمود: یک بار توفیق پیدا کردم آقا امام زمان (روحی فداه) را ملاقات نمایم...

آن حضرت در حالی که گریه می کردند و از دست دوستارانِ بی تقوای خود اشک می ریختند، فرمودند:

اینها به من اظهار محبت می کنند ولی گناه هم می کنند!

اظهار دوستی می کنند ولی غیبت هم می کنند، تهمت هم می زنند و دیگران را به بدی وامیدارند،

اظهار دوستی با من می کنند ولی با خدا مخالفت می کنند!

به خدا قسم اینها را مؤاخذه می کنم چون بدی از هر کس بد است، اما از کسی که خود را دوست ما معرفی می کند خیلی بدتر است.

میان دشمنان آقا غریب است          چرا در دوستان کس فکر او نیست؟!!

نقل از کتاب کیست مرا یاری کند ، تألیف محمد یوسفی

سفارش مؤکد امام زمان علیه السلام:

در تشرفی که سید احمد رشتی در تاریخ 1280 هجری قمری در طی سفر خود در بین راه از تبریز به عزم زیارت بیت ا... خانه ی کعبه داشته است، ایشان نقل می کند که:

...

سپس دست مبارکش را بر زانوی من گذاشت و فرمود:

شما چرا نافله نمی خوانید؟!! نافله، نافله، نافله سه بار تکرار کردند.

آنگاه فرمود شما چرا عاشورا نمی خوانید؟

عاشورا، عاشورا، عاشورا

سپس فرمود شما چرا جامعه نمی خوانید

جامعه، جامعه، جامعه

... .

یکی از دلایل مهم تأکید حضرت بر مداومت بر زیارت عاشورا این است که ذکر مصیبت برای حضرت ابی عبدا... یکی از بهترین و مؤثر ترین راه های سنخیت پیدا کردن با امام زمان است، چرا که ایشان روزی دوبار در سوگ شهادت مظلومانه ی جد بزرگوارشان می نشینند تا آن هنگام که وعده الهی محقق شود و اذن انتقام از خون ریخته شده ی مظلوم کربلا به ایشان داده شود.

وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً ( أسراء-33)

و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.

اما یکی از علت های مهمِ تأکید بر زیارت جامعه کبیره این است که این زیارت یک دوره ی فشرده و در عین حال کاملِ امام شناسی است که به توسط شخص امام افاضه شده و :

((من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة))(( هر کس بمیرد در حالى که امام زمان خویش را نشناسد مانند کافرهاى زمان جاهلیت مرده‏))"الحیاة؛ ج2"

و به علاوه زیارت جامعه به ایجاد رابطه ی باطنی بین امام و مأموم کمک بسیار می نماید.

و اما از دلایل مهم تأکید بر خواندن نماز شب این است که:

امام صادق (ع) فرموده است، کسى که نماز شب نخواند از شیعیان ما نیست.

همچنین نماز شب شرف مؤمن است و مؤمن نباید بی شرف باشد.

بعلاوه بر طبق آیات و روایات نماز شب موجب کفاره ی گناهان روز، سلامتی بدن، جلب کننده و مایه ی فراوانی روزی، سبب رفع فقر و ناداری، مانع نزول عذاب و سبب نزول رحمت الهی، و مایه ی خوش خلقی و پیدا کردن خلق انبیا، برطرف شدن غم و اندوه، ضامن روزی نماز شب خوان در روز، سبب ازدیاد ایمان و ناراحتی شیطان و قبولی اعمال، و باعث معرفت و شناخت خدا و اجابت دعا و سبب راحتی قبض روح و ....

و تازه اینها قسمتی از برکات دنیوی نماز شب است و ما اشاره ای به آثار و برکات نماز شب در برزخ و قیامت و بهشت نکرده ایم.

و در عظمت آثار نماز شب همین آیات سوره سجده که قول خداوند رحیم است اهل خرد را کفایت می کند که:

تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (16)

فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (17)

پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و بپا مى‏خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند! (16)

هیچ کس نمى‏داند چه پاداشهاى مهمّى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهایى است که انجام مى‏دادند! (17)

حقیقتاً چه کسی نیازمندِ آثار نماز شب نیست؟!!!

پروردگارا به ما توفیق خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه و نماز شب را عنایت فرما...

نقل از کتاب داستان های شگفت انگیزی از نماز، تألیف حیدر قنبری، ص 65

هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند:

یکی از فضلا و از قول یکی از افراد مورد وثوق و او از قول ایت ا... مجتهدی از علمای تهران، برایم چنین نقل کرد: شبی در نجف، پشت سر آیت ا.. شهید مدنی و خلوت شدن مسجد، ناگهان دیدم آقای مدنی به شدت شروع کرد به گریستن، چون به من اظهار لطف داشتند به خود جرأت دادم و از ایشان علت گریه ناگهانی را پرسیدم.

ایشان فرمودند: بعد نماز یکی به من گفت امام زمان را دیده است که به او فرموده اند:

ببین این شیعیان بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند. من هم تا این را شنیدم به شدت متأثر شدم و گریستم.

آقای مجتهدی می گفت: بعداً متوجه شدم امام زمان علیه السلام این گلایه را به خود ایشان کرده بود.

اللهم عجّل لولیک الفرج...

نقل از کتاب کیست مرا یاری کند ، تألیف محمدیوسفی ، ص 67

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

بسم الله الرحمان الرحیم

از خداوند متعال تقاضا دارم که به غربت آقا امام زمان، فرج شریفش را قریب گرداند و به این نوشتار برکت عطا فرماید.

سلام بر همه محبانِ منتظر،

راستش رو بخواهید اگه با خودمون روراست باشیم همونطور که هممون میدونیم آقا صاحب الزمان منتظر ما هستند و من همیشه شرمندم که چرا هوای نفسم رو بعضی  وقت ها به نزدیک شدن به آقا ترجیح می دم.

برم سر اصل مطلب: ببینید رفقا الآن قرنهاست که از گلایه مولا علی از ما طرفداران حق می گذره که ما چرا این قدر پراکنده ایم بر سر کلام و هدف حق خود، در برابر یکپارچگی و اتحاد اهل باطل . هماهنگی و یکصدایی اهل باطل و در عین  تفرقه و جدایی و حرکت پراکنده اهل حق  و حقدوستان شاید مهمترین عامل رشد و پیشروی و گسترش باطل در دنیا  باشه.

بالاخره به قول خداوند: یدالله مع الجماعه

رفقا ما کم نیستیم اما با هم نیستیم، هماهنگ نیستیم هر کسی یا گروهی، گوشه ای به تنهایی داره زحمت میکشه، ولی ما تا یدِ واحد نشیم ، فعالیت هامون شاید در برابر جبهه هماهنگ شیطان اثر لازم رو نداشته باشه. ما نیاز داریم باهم باشیم و با همکاری و همفکری پیش بریم و این اتفاق همون چیزی هست که شیطان قرنهاست که تلاش میکنه  رخ نده.

 در این برحه ی  بسیار حساس تاریخ از همه شما محبین حق دعوت میکنم که برای ادامه راه به هم بپیوندیم و با همفکری و همکاری ، جبهه ای هماهنگ تحت عنایت ویژه  خداوند تشکیل بدیم وجریانی قوی به وجود آوریم تا انشاءالله آقا صاحب الزمان را خوشحال کنه که خدا میدونه نشاندن گل لبخند بر لبان یوسف زهرا چه لذتی داره و چه توفیقیه.

با توجه به آیات و روایات، برای محقق شدن امر ظهور، دو اتفاق مهم و اساسی باید در عالم رخ دهد.  

اول: کل مردم دنیا، هر کس هرجا که هست باید از اون مدل زندگی که داره خسته بشه، در حقیقت باید به پوچی و باطلی و ناکارامدی اون مدل زندگی که داره پی ببره. این در حقیقت مرحله لا اله هستش که مقدمه ظهور کلمه الله است.مردمِ عالم به دو طریق به این شناخت می رسند،یا خودشون به تجربه این پوچی و ناکارامدی رو می چشند و یا عده ای باید اونها رو آگاه کنند و همچنین ریشه های این مسئله رو برای مردم بشکافدند و ردپای شیطان و حزبش رو در به وجود آوردن این مدل زندگی که جهانی شده بنمایانند و یگانه راه خلاصی و نجات از این وضع را هم نشان دهند یعنی در یک کلام یک جنگ نرم جهانی که نتیجه اش برای مردم تبیین حق از باطل باشه.

دوم: یه عده انسان باید به وجود بیاد که تا امام زمان لب ترکنند برای انجام شدن امرشون با هم مسابقه بگذارند، یعنی در یک کلام آقا صاحب الزمان فداییِ با بصیرت می خواهند، امام زمان یه عده بنده ی موحدِ متٌقی می خواهند. و ما برای خودسازی و تمرین بندگیِ خدا شدیداً نیاز به باهم بودن داریم. یعنی دوستی کنیم با هم برای رضای خدا و در بستر این دوستی، در راه بندگی خدا به رشد برسیم.

به قول مولامون آقا امام زمان:اگرشیعیان ما که خداوند آنها را به اطاعت و بندگی خویش موفق بدارد در وفای به عهد و پیمان الهی، اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم میشمردند، سعادتِ دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و هر آینه به سعادت دیدار ما نائل می شدند.

طبق بیان مولا، علت جدایی ما از ایشان، عدم طاعت و بندگی شایسته خدا و همچنین عدم اتحاد و اتفاق و همبستگی مان است .

پس رفقا و برادران ما از همه شما حق دوستان دعوت می کنیم تا برای نیل به این اهداف و حرکت هماهنگ و هم افزایی و در راستای اطاعت امر آقا امام زمان که در حدیث آوردیم و هم فکری و.... متحد و متفق شویم به کوری چشم شیطان و حزبش. در صورتی که پاسخ شما به این دعوت یا علی است، اعلام آمادگی خود را برای هماهنگی ها و اطلاع رسانی های بعدی به email زیر ارسال کنید.

yaraneghaem.313@gmail.com

yamahdi313.blogsky.com 

خدایا به حق فرق شکافته،پهلوی شکسته،جگر پاره پاره،و آن سر بریده ما را به راهی که مورد رضای توست سوق بده.

فرشتگان فریاد برآوردند و گفتند: ای پروردگار، این حسین برگزیده ی  تو و پسرِ دخترِ پیغمبر توست که اینچنین ...

خدای سایه ی قائم را به آنها نشان داد و گفت: به این انتقام می کشم خون او را.

اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی

التماس دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.