مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع.
وفور نعمت را در جایی ندیدم، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود.
دراسات فی نهج البلاغه (محمد مهدی شمس الدین): ص ۴۰
مقام معظّم رهبری آیت الله سید علی خامنهای حفظه الله:
اینکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرماید:
«ما رأیت نعمة موفورة الّا و فی جانبها حقّ مضیّع»؛
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشدهی فراوانی وجود دارد؛
مظهر اصلی و مصداق عمدهاش همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت، با استفاده از نفوذ و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومی استفاده کنند؛
بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند؛
ناگهان ببینید کسانی که دستشان از مال دنیا تا اندکی پیش خالی بود، ثروتهای گزاف پیدا کردهاند؛ ظاهر کار هم قانونی است...
بیانات به مناسبت عید نیمهشعبان (۳۰ مهر ۸۱)
این که امیرالمومنین ـ طبق نقل ـ میفرماید:
«ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع»
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده, بدانید در کنارش حقوق ضایع شده فراوانی هم وجود دارد؛
معنایش این است که اگر اموال از راه حلال بدست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود، اینقدر روی هم جمع نمیشود.
اگر ثروتمندی در کنارش فقراء در مانده را ببیند و به آنها بیتوجه نماند طبعاً پولهای راکد خود را صرف فقرا میکند و ثروت انباشته شدهای پیدا نمیشود.
#تولید ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست و ارزش است،
مشکل آنجا است که ثروت #انباشته شود و در کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان بیتوجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نا دیده بگیرند.
نشریه پرسمان دانشجویی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها: کد ۱/۱۰۰۱۰۹۱۲۵
حضرت امام رضا علیه السلام:
لا یجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید، و امل طویل، و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة.
مال جمع نمی شود مگر با پنج خصلت:
با بخل شدید
و آرزوی دراز
و حرصی که (بر نفس انسان) غالب شده
و رهاکردن رسیدگی به نزدیکان
و ترجیح دادن دنیا بر آخرت.
خصال صدوق؛ ج۱، ص ۲۳۸
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک.
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقرا را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوند متعال، آن اغنیا را به خاطر این کار مؤاخذه مینماید.
نهج البلاغه: حکمت ۳۲
حضرت امام جعقر صادق علیه السلام:
إن الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا إلا بذنوب الأغنیاء.
به راستی که مردم فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به واسطه گناه اغنیا و ثروتمندان.
الوافی: ج۱۰، ص ۵۰
آیا اگر کسی خمس و زکات و حقوق مالی واجبش را ادا کرد، دیگر هرگونه دلش خواست میتواند در اموالش دخل و تصرف کند؟!
پاسخ:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إن اللّٰه فرض للفقراء فی أموال الأغنیاء فریضة لا یحمدون إلا بأدائها و هی الزکاة بها حقنوا دماءهم و بها سموا مسلمین
و لکن اللّٰه تعالى فرض فی أموال الأغنیاء حقوقا غیر الزکاة - فقال تعالى
فِی أَمْوٰالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و الحق المعلوم غیر الزکاة و هو شیء یفرضه الرجل على نفسه فی ماله یجب علیه أن یفرضه على قدر طاقته و سعة ماله فیؤدی الذی فرض على نفسه إن شاء کل یوم و إن شاء کل جمعة و إن شاء فی کل شهر.
ابابصیر از یاران نزدیک امام صادق روایت میکند که: نزد امام جعفر صادق بودیم که برخی از ثروتمندان نیز همراه ما بودند.
آنان نام زکات را به میان آوردند،
امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت زکات چیزی نیست که به خاطر آن از صابحش تعریف و تمجید شود
بلکه زکات امری ظاهری است که به وسیله پرداخت آن... مسلمان نامیده میشود و اگر آن را بجا نیاورد نماز وی پذیرفته نخواهد شد.
در اموال شم ثروتمندان حقوقی #واجبی غیر از زکات وجود دارد!!
عرض کردم خداوند تو را خیر دهد چه حقوقی غیر از زکات در اموال وجود دارد که باید آن را به جای آوریم؟
فرمود: سبحان الله مگر نیشیندهای که خداوند عز و جل در قرآن میفرماید:
«و الذین فی اموالهم حق معلوم * للسائل و المحروم (معارج - ۲۴ و ۲۵) و کسانى که در اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم»
عرض کردم چه حقی بر گردن ما وجود دارد؟
فرمود همان چیزی است که شخص در مال خویش بر طبق وسعت روزی و توانش تعیین میکند که در پایان هر روز و یا هر جمعه و یا هر ماه آن را از مالش خارج میکند و به نیازمندان میدهد.
الکافی: ج۳، ص۴۹۹
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع[1].
وفور نعمت را در جایی ندیدم، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود.
مقام معظّم رهبری آیت الله سید علی خامنهای حفظه الله:
اینکه امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرماید:
«ما رأیت نعمة موفورة الّا و فی جانبها حقّ مضیّع»؛
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشدهی
فراوانی وجود دارد؛
مظهر اصلی و مصداق عمدهاش همین است که کارگزاران و مسؤولان حکومت، با استفاده از نفوذ
و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومی استفاده کنند؛
بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد
کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند؛
ناگهان ببینید کسانی که دستشان از مال دنیا تا اندکی پیش خالی بود، ثروتهای گزاف پیدا
کردهاند؛
ظاهر کار هم قانونی است...[2]
این که امیرالمومنین ـ طبق نقل ـ میفرماید:
«ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع»
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشتهای به وجود آمده, بدانید در کنارش حقوق ضایع شده
فراوانی هم وجود دارد؛
معنایش این است که اگر اموال از راه حلال بدست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود،
اینقدر روی هم جمع نمیشود.
اگر ثروتمندی در کنارش فقرا در مانده را ببیند و به آنها بیتوجه نماند طبعاً پولهای
راکد خود را صرف فقرا میکند و ثروت انباشته شدهای پیدا نمیشود.
تولید ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست و ارزش است! کمتر کسی در عالم به قدر
امیرالمؤمنین علی علیه السلام تولید ثروت کرده است اما تولید ثروت حضرت برای
رسیدگی به محرومان بود و نه انباشت ثروت!،
مشکل آنجا است که ثروت انباشته شود و در کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان
بیتوجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نا دیده بگیرند[3].
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
لا یجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید، و امل طویل، و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة[4].
مال جمع نمیشود مگر با پنج خصلت:
با بخل شدید
و آرزوی دراز
و حرصی که (بر نفس انسان) غالب شده
و رهاکردن رسیدگی به نزدیکان
و ترجیح دادن دنیا بر آخرت.
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک[5].
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقرا را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوند متعال، آن اغنیا را به خاطر این کار مؤاخذه مینماید.
حضرت امام جعقر صادق علیه السلام:
إن الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لا عروا إلا بذنوب الأغنیاء[6].
به راستی که مردم فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به واسطه گناه اغنیا و ثروتمندان.
آیا اگر کسی خمس و زکات و حقوق مالی واجبش را ادا کرد، دیگر
هرگونه دلش خواست میتواند در اموالش دخل و تصرف کند؟!
پاسخ:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إن اللّه فرض للفقراء فی أموال الأغنیاء فریضة لا یحمدون إلا
بأدائها و هی الزکاة بها حقنوا دماءهم و بها سموا مسلمین
و لکن اللّه تعالى فرض فی أموال الأغنیاء حقوقا غیر الزکاة - فقال تعالى:
فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و الحق المعلوم غیر الزکاة و هو شیء یفرضه الرجل
على نفسه فی ماله یجب علیه أن یفرضه على قدر طاقته و سعة ماله فیؤدی الذی فرض على نفسه
إن شاء کل یوم و إن شاء کل جمعة و إن شاء فی کل شهر[7].
ابابصیر از یاران نزدیک امام صادق روایت میکند که: نزد امام
جعفر صادق بودیم که برخی از ثروتمندان نیز همراه ما بودند.
آنان نام زکات را به میان آوردند،
امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت زکات چیزی نیست که به خاطر آن از صابحش تعریف
و تمجید شود
بلکه زکات امری ظاهری است که به وسیله پرداخت آن... مسلمان نامیده میشود و اگر آن
را بجا نیاورد نماز وی پذیرفته نخواهد شد.
در اموال شما ثروتمندان حقوقی واجبی غیر از زکات وجود دارد!!
عرض کردم خداوند تو را خیر دهد چه حقوقی غیر از زکات در اموال وجود دارد که باید آن
را به جای آوریم؟
فرمود: سبحان الله مگر نیشیندهای که خداوند عز و جل در قرآن میفرماید:
«و الذین فی اموالهم حق معلوم * للسائل و المحروم (معارج - 24 و 25) و کسانى که در
اموالشان حقى معلوم است. براى سائل و محروم»
عرض کردم چه حقی بر گردن ما وجود دارد؟
فرمود همان چیزی است که شخص در مال خویش بر طبق وسعت روزی و توانش تعیین میکند که
در پایان هر روز و یا هر جمعه و یا هر ماه آن را از مالش خارج میکند و به نیازمندان
میدهد.
پینوشتی تقدیم به همه ژنهای خوب:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کَثِیراً مَا یَقُولُ: اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ، وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، وَ کَثُرَتْ مُکَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ، وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ، وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ. أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ، وَ لَمْ یَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِه[8].
مولی امیرالمؤمنین علی عیله السلام بسیار میفرمود:
این را به طور علم یقین بدانید که حقیقتاً ممکن نیست کسی با
داشتن آگاهی کامل از تمام رموز کار و کوشش و فعالیت، بتواند بر آنچه که در عالَم تقدیرِ
خدا، برایش مقرّر شده پیشی بگیرد
و بیش از آن مقدارِ مقدّر را رزق خود گرداند.
ای مردم! همان هرگز ممکن نیست کسی بر اثر هوشمندیش به قدر نقیری (فرورفتگی روی هسته
خرما) بر آنچه خدا مقرّر کرده بیفزاید و ممکن نیست کسی بر اثر کمفهمیاش به قدر نقیری
از آن روزی که خدا مقدّر خدا کمتر بهره ببرد.
زمانی که به قارون گفته شد:
«أَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ (سوره قصص - آیه ۷۷)
همانگونه که خدا به تو احسان کرده تو نیز به دیگران احسان کن!»
در پاسخ گفت:
«إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی (سوره قصص - آیه
۷۸)
جز این نیست که این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!»
پس هر کس در پاسخ به اینکه چرا پولدار هست و به دیگران هم کمک
نمیکند بگوید:
زرنگیم هست، دانشم هست، هوشم هست، تلاش و پشتکار خودم هست، عرضه خودم هست، تواناییهای
خودم هست،
ژن خوب داشتم برای خودش یکپا قارون هست[9]!!!
خداوند میفرماید مال و ثروت نتیجه احسان خداست نه تلاش و کوشش و دانش شما!
خودِ توفیق اون هوش رو کی به شما داده؟
توان و تدبیر رو کی به شما داده؟
این اشخاص رو که در رشد اقتصادی شما تأثیرداشتن کی بر سر مسیر زندگی شما قرار داده؟
آیا ذاتی خودت هست این هوش و استعداد و توان؟
اگر ذاتی خودت هست، پس چرا سنت رفت بالا همش دونه دونه از دست میره؟
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
إنَّ اللّهَ تَعَالى وَسَّعَ فِی أرزَاقِ الْحَمْقى لِیَعتَبِرَ الْعُقَلَاءُ وَ یَعلَموا أنَّ الدُّنْیَا لَیسَ یُنَالُ مَا فیها بِعَمَلٍ و لَا حِیل[10].
همانا خداوند بدین خاطر در روزى افراد احمق و نادان وسعت فراوان بخشیده است تا عاقلان خردمند عبرت بگیرند؛ و بدانند که دنیا و نعمتهایش چیزى نیست که بتوان با زرنگى و حیله و نیرنگ به دستش آورد.
پینوشتی برای پینوشت:
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی وَ رَکِبَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُک[11].
هر کس هر چه [دلش] خواست بخورد و هر چه دوست داشت بپوشد و هر
چه از مرکبها [نظرش را گرفت] سوار شود، خداوند [با نظر رحمت] به او ننگرد تا او بمیرد
یا آن کارها را وانهد.
خوب اگر خدا نظر رحمتش را از کسی به واسطه تبعیت از خواستههای نفسانی آن شخص بردارد چه میشود:
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
اتباع الهوی فیصد عن الحق[12].
پیروی از هوای نفس آدمی را از (پذیرش) حق باز میدارد.
یعنی چه؟!
یعنی ولو که شخص مالش را از راه حلالِ حلال بدست آورده باشه، اگر هر کاری خواست باهاش
کرد، یعنی هر چه دلش خواست انجام داد، خونه و ماشین میلیاردی و لباس میلیونی و ...؛
یا در حد طبقه متوسط جامعه هر وقت هر چی دلش خواست خورد و تابع نفسش در شکمچرانی بود
و ... چه میشود؟!
میشود روزی بیاید که به واسطه تبعیت از هوای نفس و هوسهایش، دیگر تابع حق نشود، و
به مرور خط فکریش هم عوض شود و ...
انقلابیِ آمریکا ستیز دیروز میشود
لیبرال کدخداپرست امروز...
[1] دراسات فی نهج البلاغه (محمد مهدی شمس الدین): ص 40
[2] بیانات به مناسبت عید نیمهشعبان (30 مهر 81)
[3] نشریه پرسمان دانشجویی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها: کد ۱/۱۰۰۱۰۹۱۲۵
[4] خصال صدوق؛ ج1؛ ص 238
[7] الکافی: ج3، ص499
[8] الکافی: ج۹۵، ص ۸۱
[9] برگرفته از تفسیر نور (محسن قرائتی): ذیل آیه ۷۸ سور قصص
[10] الکافی: ج۵، ص ۸۲
[11] تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص 39
[12] امالی (شیخ مفید): مجلس ۴۱، حدیث ۱
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها - وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها[1]
به تحقیق که هر که خود را تزکیه کرد رستگارگشت و هر که آن را (به کفر و گناه) پلید
گرداند البته (در دو جهان) زیانکار خواهد گشت.
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
جَاهِدْ شَهْوَتَکَ وَ غَالِبْ غَضَبَکَ وَ خَالِفْ سُوءَ عَادَتِکَ
تَزْکُ نَفْسُکَ
وَ یَکْمُلْ عَقْلُکَ
وَ تَسْتَکْمِلْ ثَوَابَ رَبِّکَ[2].
با هوا و هوس خود جهاد کن،
بر خشمت مسلّط شو
و با عادتهاى بدِ خود مخالفت کن
تا نفست پاکیزه شود، عقلت به کمال برسد و از پاداش پروردگارت بهره کامل
ببرى.
قاعدتاً مخالفت با هوای نفس و تسلط بر خشم و غلبه بر عادتها بسیار سخت است!
فقط مورد سومش یعنی غلبه بر عادتها به فرموده امام حسن
عسکری علیه السلام مانند معجزه است! (رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ[3]))
و این سه مورد که بیان شد شرط لازم برای تزکیه نفس است که خداوند ما را به آن امر کرده
است!
خوب آیا راهی وجود دارد تا بتوانیم آن سه مورد، یعنی غلبه بر
خشم و هوای نفس و عادتهای بد را تحصیل کنیم تا به واسطه آن نفسمان تزکیه شود؟
بله
چه راهی:
مولی الموحدین
امام العارفین
سید المتقین
امیرالمؤمنین
اسد الله الغالب
غالب کل غالب
علی بن ابیطالب علیهما السلام در این خصوص فرموده:
جالِسِ الْعُلَماءَ
یزْدَدْ عِلْمُکَ وَ یحْسُنْ اَدَبُکَ
وَ تَزْکُ نَفْسُکَ[4].
با علما همنشین باش و مجالست کن،
تا علمت زیاد و ادبت نیکو
و نفست تزکیه شود.
مجالست با کدام عالم؟
کدام عالمش هم در بیان حضرات معصومین علیهم السلام السلام آمده است:
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
لا تَجْلِسوا مَعَ کُلِّ عالِمٍ، اِلاّ عالِماً یَدْعوکُمْ مِنْ الخَمْسِ اِلى الْخَمْسِ: مِنَ الشَّکِّ اِلَى الْیَقینِ، وَ مِنَ الْعَداوَهِ اِلَى النَّصیحَهِ وَ مِنَ الْکِبْرِ اِلَى التَّواضُعِ وَ مِنَ الرّیاءِ اِلَى الاِْخْلاصِ وَ مِنَ الرَّغْبَهِ اِلَى الزُّهْدِ[5].
با هر عالمى ننشینید، مگر عالمى که شما را از پنج چیز به پنج
چیز دعوت کند:
از شکّ به یقین،
از دشمنى به خیرخواهى،
از تکبّر به تواضع،
از ریا به اخلاص و
از علاقه به دنیا به بىرغبتی به آن.
همچنین ایشان در حدیث دیگری در این خصوص میفرمایند:
قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ تَحَبَّبُوا
إِلَى اللَّهِ وَ تَقَرَّبُوا إِلَیْهِ قَالُوا یَا رُوحَ اللَّهِ بِمَا ذَا نَتَحَبَّبُ
إِلَى اللَّهِ وَ نَتَقَرَّبُ قَالَ بِبُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی وَ الْتَمِسُوا رِضَا
اللَّهِ بِسَخَطِهِمْ
قَالُوا یَا رُوحَ اللَّهِ فَمَنْ نُجَالِسُ إِذاً قَالَ
مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ
وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ
وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ[6].
حضرت عیسی علیه السلام به حواریون گفت:
خود را نزد خدا محبوب سازید و به او نزدیکی جوئید.
حواریون گفتند: ای روح الله چگونه نزد خدا محبوب شده و به او نزدیک شویم؟
فرمود: با در دل داشتن بغض گناهکاران و رضایت خدا را نیز با خشم گرفتن بر گناهکاران
بطلبید.
گفتند: ای روح الله با چه کسانی نشست و برخاست کنیم؟
فرمود: کسی که
دیدنش شما را به یاد خداوند بیندازد
و سخنش بر دانش شما بیفزاید
و کردار او شما را به آخرت ترغیب کند.
* * البته این به آن معنا نیست که باید مجاهده با نفس و مراقبه و
محاسبه را تعطیل کرد؛ بلکه مقصود توجه دادن به اهمیت مجالست با عالم عامل
حقیقی و علمای ربانی است که اگر خدا نصیب کرد قدر این نعمت عظیم را
بدانند!!
مقاله اول با عنوان:
The Positive Effects Of Nature On Your Mental Well-Being
تأثیرات مثبت طبیعت بر بهزیستی ذهنی شمامراکز بزرگ حجامت در نیویورک و لندن!!! (گزیدههایی از برنامه راز در موضوع طب سنتی)
4. اعراض مردم از مصرف مواد کارخانهای و اقبال ایشان به محصولات ارگانیک از خوارکی گرفته تا پوشاک و... (چقدر مغازههای محصولات سنتی در محلات دوباره رواج یافته است...)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ
نَفْسَهُ[1]
کیست که از آئین ابراهیم روی بگرداند،
مگر کسی که خود را (فریب داده و) به سفاهت بزند؟
در حدیث جنود عقل و جهل امام صادق علیه
السلام «حلم» صفتی از جنود عقل بیان شده که نقطه مقابلش «سَّفه» معرفی شده است!!
«وَ الْحِلْمُ وَ ضِدَّهَا السَّفَهَ[2]- حلم
و ضد آن سفاهت»
حلم آن ملکهای است که وجودش باعث میشود
تا قوه غضبیه به شکل افسار گسیخته، بیجا و بیموقع عمل نکند،
بنابر این نقطه مقابل این صفت یعنی حلم
که میشود «سَفَه» که در کتب
لغت[3] به
معنای خفت و سبکی، در مقابل
آن سکون و بردباری است، ملکهای است که به واسطه آن، نفس در مواجهه با ناملایمات
سازگار نباشد و بدون کنترل قوای عاقله و از روی جهالت، به
شکلی افسار گسیخته، بی موقع و بیجا غضبش به جوش آید و خوددار نباشد.
خلاصهاش به زبان خودمانی، سفیه از
مهمترین نشانههاش اینه که زود جوش بیاره و عصبانی بشه و کنترلش رو از دست بده!!
حالا میرسیم به حدیث بسیار تأمل برانگیز
حضرت امام هادی علیه السلام:
إِنَّ اَلظَّالِمَ اَلْحَالِمَ یَکَادُ
أَنْ یُعْفَى عَلَى ظُلْمِهِ بِحِلْمِهِ وَ إِنَّ اَلْمُحِقَّ اَلسَّفِیهَ یَکَادُ
أَنْ یُطْفِئَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفَهِهِ[4].
به راستی که شخص ظالمی که حلیم است [و خشم خود را بروز نمیدهد]
بسا ممکن است که به واسطه حلمش بخشیده شود،
اما شخص صاحب حقی که سفیه باشد [و زود
از کوره در برود و افسارگسیخته عصبانی شود ولو که مظلوم هم واقع شده باشد] بسا که
ممکن است به واسطه سفاهتش [و اعمال و گفتاری که به واسطه زود از کوره دَر رفتن و
عصبانی شدنش انجام میدهد] نور حقش را نیز خاموش کند.
نکته پایانی و قابل توجه این است که زود عصبانی شدن و از کوره
در رفتن تنها یکی از مصادیق سفاهت است! (البته مهمترین مصداقش است که در حدیث جنود
عقل و جهل هم مقابل حلم واقع شده!) اما تنها مصداق نیست!
به عنوان نمونه در احادیث آمده که
کسی که با زیردست ظالمانه برخورد میکند و در مقابل بالادست خود را خوار و زبون
نشان میدهد[5]
و یا اینکه از فرومایگان و افراد پست پیروی کند و با گمراهان همنشینی کند[6]
نیز از مصادیق مهم انسان سفیه برشمردهاند.
بر این اساس ظالمانی چون معاویه که در تاریخ آمده حلیم بودهاند و زود از کوره در نمیرفتند،
با توجه به اینکه سایر مصادیق سفاهت را در خود داشتهاند (نظیر ظلم به زیر دست و
پیروی از فرومایگان و همنیشینی با گمراهان) جزو سفیهان نیز به شمار می روند، یعنی
هم ظالم هستند و هم سفیه!
اما مهمترین نکته این حدیث شریف این است
که زود از کوره در رفتن و عصبانی شدن و کنترل
قوای خشم و غضب را نداشتن آنقدر ویرانگر و خطرناک است که باعث میشود شخصی که بر
حق است، نور حق خود را خاموش کند و به واسطه اعمال افسارگسیخته قوای خشم و غضبش از
مظلوم به ظالم تبدیل شود و از راه حق به راه باطل کشیده شود.
[1] سوره بقره – آیه 130
[2] الکافی: ج1، ص21
[3] تاج العروس، زبیدی، ج 9، ص 390. – (زبیدی گوید: السَّفیه: خفیف العقل.
[4] تحف العقول: ص 483
[5] حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: إِنَّ السَّفَهَ خُلُقُ لَئِیمٍ یَسْتَطِیلُ عَلَى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ یَخْضَعُ لِمَنْ [هُوَ] فَوْقَه. از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: سفاهت براستى خوى پستى است، صاحب آن بر زیر دستش گردن فرازى کند، و بر بالا دست خود زبونى کند. (الکافی: ج2، ص322)
[6] حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام: الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع لِلْحَسَنِ ابْنِهِ ع فِی مَسَائِلِهِ الَّتِی سَأَلَهُ عَنْهَا یَا بُنَیَّ مَا السَّفَهُ فَقَالَ اتِّبَاعُ الدُّنَاةِ وَ مُصَاحَبَةُ الْغُوَاةِ. در پاسخ به سؤال : سبکسرى چیست؟ ـ فرمود : دنباله روى از فرومایگان و همنشینى با گمراهان. (الکافی: ج2، ص 642)
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
... لا تحمل هم سنتک علی هم یومک! کفاک کل یوم علی ما فیه، فان تکن السنة
من عمرک فان الله تعالی سیؤتیک فی کل غد جدید ماقسم لک، و ان لم تکن السنة
من عمرک فما تصنع بالهم فیما لیس لک، و لن یسبقک الی رزقک طالب،
و لن یغلبک علیه غالب، و لن یبطی عنک ما قد قدر لک. (1)
... اندوه سال خود را بر اندوه امروزت میافزای، که روزی هر روز، برای تو
کافی است. اگر آن سال در شمار عمر تو باشد، خدای بزرگ در فردای هر روز آنچه
قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست، پس غم تو بر
آنچه از آن تو نیست برای چیست؟
در آنچه روزی توست هیچ خواهنده بر تو پیشی نمیگیرد!
و هیچ غالبی بر تو [در رسیدن آن رزق بدستت] چیره نشود!!
و [رسیدن] آنچه برایت مقدر شده به تأخیر نمیافتد.
نهج البلاغه: ص 543، فرازی از حکمت 317
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی
فَاطْمَأْنَنْتُ.
دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آسوده گشتم.
بحارالانوار (علامه مجلسی): ج 78، ص 228
حضرت امام سجاد علیه السلام:
أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: ذُکِرَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ غَلاَءُ اَلسِّعْرِ فَقَالَ وَ مَا عَلَیَّ مِنْ غَلاَئِهِ إِنْ غَلاَ فَهُوَ عَلَیْهِ وَ إِنْ رَخُصَ فَهُوَ عَلَیْهِ.
از گرانى کالاها نزد امام سجّاد علیه السّلام سخن به میان آمد، حضرت فرمود:
مرا به گرانى چه کار؟
اگر گران شود روزىام بر عهده خداست،
و اگر ارزان شود نیز بر عهدۀ اوست.
الکافی , ج 5 , ص 81
در این روزگار که مرتب از سخن و گلایه از گرانیهای وحشتناک اجناس است (فارغ از اینکه گرانی چه مقدار به علت تحریمها و کارشکنیهای خباثتآلود مستکبران عالم است و چه مقدارش به علت بیعرضهگی و یا خیانت و دزدی برخی مسئولین!) باور به این سخن امام سجاد علیه السلام برای آسودگی خاطر کفایت میکند!
حضرت امام محمد باقر علیه السّلام:
لیس من نفس إلاّ و قد فرض اللّه-عزّ و جلّ-لها رزقا حلالا یأتیها فی عافیه
و عرّض لها بالحرام من وجه آخر، فإن هی تناولت شیئا من الحرام قاصّها به
من الحلال الّذی فرض لها، و عند اللّه سواها فضل کثیر، و هو قوله-عزّ و
جلّ-: «وَ سْئَلُوا اللّٰهَ مِنْ فَضْلِهِ. (2)
خداوند براى هر انسان رزق حلالى را مشخص و حتمى کرده که به طور کامل به او
خواهد رسید، و از طرف دیگر رزق حرامى نیز به او عرضه مىشود، پس اگر از آن
حرام مقدارى برداشت، به همان اندازه از مال حلال او کم مىشود
و نزد خدا علاوه بر آن دو مال، زیادى و افزونیِ فراوانی هست که خداوند
درباره آن در قرآن میفرماید: «از فضل و زیادى که پیش خدا است از او
درخواست کنید.» [که این زیادی و افزونی فراوان با دعا و درخواست از درگاه
الهی به دست بنده میرسد.]
الکافی: جلد 5 ، صفحه 80
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله خطاب به امیرالمومنین علی علیه السلام:
یا علی، إن من الیقین أن ... لا تحمد أحدا على ما آتاک الله...، و لا تذم أحدا على ما لم یؤتک.
یا علی!
از [ آثار] #یقین این است که...
در
آنچه خدا به تو داده، کس دیگرى را نستایى [و در هر نعمتی که به تو میرسد
منعم حقیقی را خدا ببینی و نظر استقلالی به مخلوقی که واسطه رسیدن این
نعمت به تو بوده نداشته باشی.]
... و کسى را در آنچه خدا به تو نداده، نکوهش مکنى (چرا که تا خدا اراده
نکند بلایی به تو نمیرسد و کسی هم نمیتواند تو را از رزق مقدّرت محروم
کند.]...
تحف العقول: ص۶
حضرت امام سجاد علیه السلام:
اللّهمّ صن وجهی بالیسار، و لا تبتذل جاهی بالاقتار، فأسترزق أهل رزقک و
أستعطی شرار خلقک، فأفتتن به حمد من أعطانی، و أبتلی بذمّ من منعنی، و أنت
من دونهم ولیّ الإعطاء و المنع.
خداوندا
آبرویم را با گسترش و وسعت در مال و دارئی حفظ فرما
و شخصیتم را به واسطه تنگدستی بیاعتبار مکن
که در نتیجه آن از روزی خورانت روزی طلب کنم
و از مخلوقین شرورت خواستار عطا گردم
و بدین سبب به ستایش کسی که چیزی به من عطا کرده گرفتار شوم
و یا به بدگوئی از کسی که از من دریغ داشته مبتلا گردم
در صورتی که [در ورای بخشش و منع آنها #تدبیر_و_اراده توست و] سرپرست بخشش و دریغ در حقیقت توئی نه آنها!
فرازهایی از #دعای_مکارم_الاخلاق؛ دعای بیستم صحیفه سجادیه که در ملحقات دوم مفاتیح الجنان هم آمده است و از جامعترین و بهترین و کاملترین دعاهاست.
این دعای شریف از ادعیه بسیار مورد تأکید و توصیه عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی بوده است!
در پایان نیز یکی از مهمترین #ادعیه در باب #وسعت_رزق که مورد تأکید بسیار ویژه عالم ربّانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه بود تقدیم میشود:
از معاویة بن عمّار نقل شده:
از امام صادق علیه السّلام درخواست کردم تا براى رزق دعایى تعلیم من فرماید، آن حضرت این دعا را به من آموخت،
"ما رأیت أجلب منه للرزق"
و من براى زیاد شدن رزق، چیزى بهتر از این ندیدم!
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ
رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ صَبّاً
صَبّاً هَنیئاً مَریئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَلا مَنٍّ مِنْ اَحَدٍ مِنْ
خَلْقِکَ اِلا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ فَاِنَّکَ قُلْتَ
وَاسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ
عَطِیَّتِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلاْ اَسْئَلُ.
خدایا از فضل گستردهات نصیبم کن،
[رزقی] حلالِ پاکیزه،
روزى فراخ حلال پاک
[که] براى دنیا و آخرت مرا رساننده [به خیرم] باشد،
ریزان ریزان
گوارا و لذیذ
بدون زحمت
و بدون منّت از احدى از بندگانت،
تنها وسعتى از فضل واسعت باشد،
زیرا تو فرمودى: «از فضل خدا بخواهید(سوره نساء - آیه 31)»
پس از فضل تو مىخواهم،
و از عطاى تو درخواست مىنمایم،
و از دست [فضل و رحمت] تو پُر مىطلبم.
الکافی: ج2، ص 551 - مفاتیح الجنان، فصل پنجم (ادعیه وارد برای وسعت رزق) دعای اول!
نتایج حاصل از این احادیث شریف:
(1) رزق انسان مقدّر شده و احدی (هیچ یک از مسئولین و صاحب منصبان ایرانی و
خارجی) و تحت هیچ شرایطی (تحریم، دزدی و خیانت و بی کفایتی مسئولین)
نمیتواند آن کم و یا حتی زیاد کند.
(2) دغدغه انسان باید رعایت تقوا باشد، نه کسب روزی، از لوازم تقوا تلاش برای کسب روزی حلال است! اما کار رازق انسان نیست! کار کردن از شئون بندگی است و روزی رسان خداست!
3) ) به هر مقدار مال حرام در زندگی خود وارد کردیم، باید بدانیم که به مقدار
حلالش موجود بوده و اگر صبر میکردیم به دست ما میرسیده است!
(4) به جز رزق مقدّر، یک رزق اضافه و افزونی در نزد خداست که از فضلش به هر که آن را بطلبد عنایت میفرماید.
(5) برای طلب آن رزق افزون، بهتر است به سراغ ادعیهای که از معصومین علیهم
السلام به ما رسیده رجوع کنیم که یکی از بهترین و مجرّبترین و
معتبرترینهایش تقدیم شد.
(6) به هیچ وجه نباید به دیگران در مسئله رزق نگاه استقلالی داشت، که اگر چیزی
به ما بخشید با دید استقلالی به مدح و ستایشش بپردازیم و اگر به حسب ظاهر
چیزی از ما منع کرد به بدگویی از او بپردازیم.
@justhadis110
امیرالمومنین از رسول خداوند نقل فرمودند که رسول خدا فرمود:
وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلَّهِ لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ بِهِ فِی نَفْسِهِ ذُلًّا وَ فِی النَّاسِ تَوَاضُعاً وَ لِلَّهِ خَوْفاً وَ فِی الدِّینِ اجْتِهَاداً وَ ذَلِکَ الَّذِی یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَتَعَلَّمْهُ وَ مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِلدُّنْیَا وَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ النَّاسِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَ السُّلْطَانِ لَمْ یُصِبْ مِنْهُ بَاباً إِلَّا ازْدَادَ فِی نَفْسِهِ عَظَمَةً وَ عَلَى النَّاسِ اسْتِطَالَةً وَ بِاللَّهِ اغْتِرَاراً وَ مِنَ الدِّینِ جَفَاءً فَذَلِکَ الَّذِی لَا یَنْتَفِعُ بِالْعِلْمِ فَلْیَکُفَّ وَ لْیُمْسِکْ عَنِ الْحُجَّةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ النَّدَامَةِ وَ الْخِزْیِ یَوْمَ الْقِیَامَة
هر که دانش را برای خدا بیاموزد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر آنکه بیش از پیش خود را حقیرتر ببیند، با مردم متواضعتر شود، ترسش از خدا بیشتر گردد و در دینش کوشاتر شود. چنین کسی از علم بهره مند می شود، پس باید آن را بیاموزد
اما کسی که دانش را برای دنیا و منزلت یافتن نزد مردم و موقعیت یافتن نزد سلطان و حاکم فراگیرد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر اینکه خودبزرگ بین تر شود و بر مردم بیشتر فخر فروشی کند و از خدا بیشتر غافل شود و از دین بیشتر فاصله بگیرد. چنین کسی از دانش نفع نمی برد، بنابر این باید از تحصیل دانش خود داری کند و علیه خود، حجت و پشیمانی و رسوایی در روز قیامت فراهم نیاورد.
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج1، ص: 12
و کان للصادق علیه السلام ابن فبینا هو یمشى بین یدیه إذ غص فمات فبکى و قال:
لئن اخذت لقد بقیت ، و لئن ابتلیت لقد عافیت، ثم حمل الى النساء فلما رأینه صرخن فأقسم علیهن أن لا یصرخن،
فلما أخرجه للدفن قال: سبحان من یقتل أولادنا و لا نزداد له حبا، فلما دفنه قال: یا بنى وسع الله فی ضریحک و جمع بینک و بین نبیک.
و قال علیه السلام: انا قوم نسأل الله ما نحب فیمن نحب، فیعطینا، فإذا أحب ما نکره فیمن نحب، رضینا.
امام صادق علیه السلام پسری داشتند، روزی در حالی که در جلو حضرت راه میرفت ناگهان چیزی در گلویش گیر کرد و مُرد. حضرت گریست و گفت:
[الهی] اگر بگیری، هم تو هستی که میدهی، و اگر گرفتار سازی، هم تو هستی که عافیت بخشی. سپس پیکر او را نزد بانوان بردند. وقتی زنها آن کودک را دیدند، شیون کردند. حضرت آنان را قسم داد که شیون و فریاد نکنند. چون او را برای دفن بیرون بردند فرمود:
منزّه است خدایی که فرزندان ما را میکشد، یکن جز بر محبت ما به او افزوده نمیشود و چون پیکرش را به خاک سپرد فرمود: فرزندم! خداوند آرامگاه تو را گشایش دهد و تو را با پیامبرت گرد هم آورد.
همچنین فرمود:
ما مردمی هستیم که برای کسانی که دوستشان داریم، آنچه دوست داریم از خدا درخواست میکنیم و خدا آن را به ما میدهد. لیکن اگر خدا چیزی را دوست بدارد که ما آن را برای کسی که دوست داریم، نمیپسندیم [در اینجا مثلاً همین فوت ناگهانی کودکشان را که خدا خواسته و قبل از اراده خدا امام علیه السلام آن را برای فرزندشان نمیپسندیدند]، به خواست خداوند خشنود میشویم. [در اینجا مثلاً هنگام جاری شدن خواست و اراده خدا همانگونه که خود امام علیه السلام هم بیان فرمودند با مرگ فرزند خشنود بودند و بابت این امر حتی محبتشان به پروردگار بیش از پیش شد.]
الدعوات (قطب راوندی):ص 286
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ (سوره شوری - آیه 30)
هیچ مصیبتی به شما نمیرسد مگر به واسطه کردار خودتان و (خداوند) از (عقوبت) بسیاری (از گناهانتان) در میگذرد و عفو مینماید.
اگر کسی بسیار گرفتار اتفاقاتی میشود که برایش غم و غصه به دنبال دارد و راهی هم برای خلاصی از آن پیدا نمیکند (و نمیداند از کجا دارد میخورد) در این حدیث علوی عمیقاً بیاندیشد...
مولی الموحدین
امیرالمؤمنین
امام العارفین
یعسوب الدین
اسد الله الغالب
غالب کل غالب
علی بن ابیطالب علیهما اسلام:
من أسر ما یرضی الله (عزوجل) أظهر الله له ما یسره، و من أسر ما یسخط الله (تعالى) أظهر الله ما یحزنه.
هر کس در پنهان آنچه را مایه رضایت و خوشنودی پروردگار است انجام دهد، خدای تعالی آنچه را که مایه سرور و شادی اوست برایش آشکار نماید؛ و هر کس در پنهان آنچه را مایه خشم و ناخشنودی خداست انجام دهد،خدای تعالی آنچه را که مایه غم و اندوهش باشد برایش آشکار نماید.
امالی (شیخ طوسی): ج1، ص 182