او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

۳۱۳ نفر چه کسانی هستند؟!!

در مقاله آخرین دولت، اشاره شد که اجرای عدالت فقط و فقط از افراد عادل بر می آید!

در این پست می خواهیم به لطف خدا مقداری درباره ی یاوران عدالت گستر حضرت، که به 313 نفر معروفند اشاره کنیم:

در روایات آمده است که در بین 313 نفر ، 50 زن وجود دارد

«و یجئی والله ثلاث مائه و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرئة یجتمعون علی غیر میعاد» .

سوگند به خد ا، سیصد و اندی نفر، بدون وعده پیشین گرد می آیند در میان آنان پنجاه زن است.

 «بحارالانوار»، 52: 223.

و از میان این 50 زن ،13 زن رجعت کنندگان در زمان قیام قائمند!

امام صادق فرمود: همراه قائم (آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم ) سیزده زن خواهند بود. گفتم آنها را برای چه کاری می‏خواهد؟

فرمود: به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید.

فرمود: قنواء( دختر رشید هجری)، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه( مادر عمار یاسر)، زبیده ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه. و...(دلائل الامامة، ص260)  صیانه ماشطه در زمان حضرت موسی می‏زیسته است و مادر عمار یاسر در ابتدای بعثت به شهادت رسید.حبابه در زمان علی علیه السلام و قنواء در زمان امام حسن و امام حسین علیه السلام و بقیه در زمان‏های دیگر زندگی می‏کرده‏اند.

این گروه سیزده نفری، رجعت خواهند کرد و خداوند برای قدردانی از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده

خواهد کرد.

حال درباره ی یکی از این 313 تن که شاید کمتر درباره اش شنیده باشید یعنی صیانه ماشطه مطالبی عرض می کنم.

صیانه ماشطه

او یکی از همان سیزده بانویی است که در دولت حضرت مهدی علیه السلام زنده شده، به دنیا رجعت می کند. وی همسر حزقیل، پسر عموی فرعون، و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان می‏کرد.

نوشته‏اند: روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی اختیار نام خدا را بر زبان جاری ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خداییِ من اعتراف نداری؟ گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمی‏کشم و تو را پرستش نمی‏کنم.

فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه بچه‏های آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه می‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی!

به دستور فرعون ابتدا سر نوزاد را روی سینه ی مادر گوش تا گوش بریدند و سپس آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدی زنده می‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.

درباره حضرت سمیه، مادر عمار هم حتماً می دانید که ابوجهل بر تن او و همسرش زره آهنین کرد آنهم در زیر تیغ آفتاب صحرای سوزان عربستان تا دست از اعتقاد خود بردارند و پیامبر را ناسزا گویند اما آنها هرگز چنین نکردند در نهایت به دست ابوجهل بعد از شکنجه های فراوان به شهادت رسیدند.

(نمی دانم آیا دوستان مایلند درباره ی رجعت و چرایی اش هم مطالبی ارئه شود یا نه؟!!)

آری، اینها تنها نمونه هایی از یارانِ عدالت گسترِ دولت عدلند که قبلاً امتحان خود را پس داده و بر سر اقامه کلمه توحید رنجها کشیده اند.

در روایات نام بعضی از مردها هم که رجعت خواهند کرد، آمده که از آنها می توان به اصحاب کهف، سلمان و مالک اشتر نخعی اشاره کرد.

اینها عصاره و برگزیده ی موحدان و عدالت ورزانِ تاریخند که توحید و عدل را به رهبری حضرت حجت اقامه خواهند کرد.

آری، ثبت نام شدن در لیست یاوران حضرت نیاز به پشت سر گذاشتن امتحاناتی دارد تا عیار ایمان افراد مشخص شود.

امام صادق علیه السلام فرموداند: بخدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید، و شیشه را بعد از شکستن میتوان ذوب کرد و بصورت نخست برگرداند، به خدا قسم شما مانند سفال شکسته میشوید.  سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول بر نمی گردد. به خدا قسم شما امتحان میشوید و غربال خواهید شد تا نیکان در غربال مانده و غیر نیکان بیرون بریزند چنانکه دانه تلخ از میدان گندم جدا میشود.                            بحارالانوار ج52 ص101

 از این سه تشبیه چنین استفاده می شود که شیعیان در زمان غیبت امام زمان، جمعی سخت گمراه می شوند و سپس توبه کرده و مثل شیشه شکسته بصورت نخست بر می گردند و دسته ای وقتی منحرف گشتند مانند سفال شکسته دیگر بصورت اول در نمی آیند و گروهی غربال شده خوبان و بدان از هم جدا می شوند.

دو ویژگی بسیار اساسی و مهمِّ تمام یاران عام و خاص حضرت صاحب الزمان یکی خلوص ایشان است و دیگری تواضع حقیقی اینان. اگر خداوند توفیق دهد در باره این دو صفت وآثاری که این دو صفت درپی خواهد داشت نیز مطالبی ارئه خواهد شد.

خدایا مارا یاری فرما تا دینت و ولی ات را یاری فرماییم.

صفات وعلائم شیعیان ناب و خالص -قسمت ۲ -

از «امالى‏» شیخ طوسى روایت است‏با سند متصل خود از سلیمان بن مهران که او گوید: «من بر حضرت جعفر بن محمد امام صادق علیه السلام وارد شدم و در نزد آن حضرت جماعتى از شیعیان بودند و آن حضرت به آنها مى‏فرمود:

اى جماعت‏شیعه! شما همیشه با کردار پسندیده و افعال شایسته زینت ما باشید

 به طورى که هر کس شما را ببیند و اخلاق ستوده شما را مشاهده کند به ما نزدیک گردد، و تحسین و تمجید نماید.

و هیچگاه موجب بدنامى ما نشوید که به کردار زشت‏خود، مردم، ما را هم که معلم شما هستیم بد بدانند، و از دین خدا منحرف شوند.

زبانهاى خود را از گفتار بیجا و بى‏فائده حفظ کنید، و از افشاى سر خوددارى نمائید، و از زیاده‏گوئى و کلام زشت و طعن و دشنام جلوگیرى کنید.

                                                             [127] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الایمان ص 142.

و از کتاب «مشکاة‏» با سند خود از مهزم روایت است که مى‏گوید:

بر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم و سخن از شیعه به میان آوردم حضرت فرمود:

اى مهزم شیعه آن کسى است که صدایش از گوشش تجاوز نکند (کنایه از آنکه با مردم به تندى و خشونت‏سخن نگوید

و غصه و تعب او از بدنش نگذرد، (کنایه از آنکه بار و اندوه خود را بر دیگران تحمیل نکند)، و دشمن ما را دوست و دوست ما را دشمن نگیرد،

و با افرادى که درباره ما غلو مى‏کنند مجالست ننماید،

و مانند سگ صداى خود را بلند نکند، و مانند کلاغ در جمع‏آورى مال طمع نورزد،

و از مردم چیزى نطلبد گرچه از گرسنگى بمیرد،

و از مردم غافل و دنیاپسند دورى کند،

و گفتار همه آنان یکى باشد گرچه در مکان‏هاى مختلف زندگى کنند،

(و مردمى بى‏سر و صدا و بى‏هوا و آشوب به طورى که) اگر غائب شوند کسى سراغ آنها را نگیرد، و اگر حضور داشته باشند کسى به آنها التفات نکند، و ...

اگر با مؤمنى برخورد کنند او را گرامى دارند،

و اگر با کافرى ملاقات کنند از او دورى گزینند،

و اگر حاجتمندى بدانها روى آورد او را مورد رحمت‏خود قرار دهند،

و در اموال خود بین برادران ایمانى خود مواسات کنند.

سپس حضرت فرمود: اى مهزم جد من رسول خدا به على بن ابى طالب - علیه السلام فرمود: اى على دروغ مى‏گوید کسى که مى‏پندارد مرا دوست دارد و تو را دوست نداشته باشد.من شهر علم هستم و تو در آن شهرى، و از کجا مى‏توان داخل در شهر شد بدون ورود از در آن؟!.                                                       [129] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الایمان ص 150.

برخی از صفات و نشانه‏هاى شیعه اهل البیت علیهم السلام

بی شک مهمترین یاورانِ حضرت حجت مهدی موعود علیه السلام، شیعیان ناب و خالص ایشان هستند و بر هر شخص که آرزوی بودن در خیل یاران حضرتش می باشد لازم است که متصف به صفات شیعیان ایشان بشود.

همان گونه که در قرآن کریم، خداوند در داستان طالوت و جالوت آورده است، مهمترین شرط برای ماندن در کنار حضرت طالوت برای مبارزه با جالوت این نبود که به طور مثال آنها خوب جالوت را بشناسند  ( اشاره به مبحث دشمن شناسی که امروز در بین موضوعات مربوط به مهدویت تقریباً بیشترین اقبال و توجه عمومی را به خود اختصاص داده ) یا از لحاظ نظامی افرادی نیرومند و متبحر در فنون نظامی باشند یا ...؛ بلکه مهمترین شرط بودن در کنار طالوت ننوشیدن از آب رودخانه بود یا به تعبیر دیگر رعایت  و اجرای خواست خدا و تقوای الهی بود و ما تا در جهاد اکبر موفق نشویم حرکات ما در راستای جهاد اصغر ابتر می ماند.

به همین مناسبت در این مقاله برخی از صفات و نشانه های شیعیان حقیقی اهل بیت را که در  آیات و روایات آمده است را جمع آوری کرده ایم. باشد که به لطف و توفیق الهی و عنایات حضرت بقیه ا... ما هم در زمره شیعیانِ حقیقی رسول ا... و حضرت امیر قرار بگیریم.

التماس دعا....

برخی از صفات و نشانه‏هاى شیعه اهل البیت علیهم السلام

از مرحوم صدوق در کتاب «توحید» از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام روایت است که فرمود:

انما شیعتنا من شیعنا، و اتبع آثارنا، و اقتدى باعمالنا[122].

«حقا که فقط شیعیان ما کسانى هستند که از ما پیروى کنند

و گام خود را به جاى گام ما گذارند،

و از آثار و اخلاق ما متابعت کنند، و اقتدا به کردار ما بنمایند».

و از «قرب الاسناد» حمیرى روایت است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:

امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، والى اسرارنا کیف حفظهم لها عند عدونا، و الى اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها[123].

«شیعیان ما را در اول وقتهاى نماز امتحان کنیدکه چگونه است مراقبت و محافظت آنها بر آن اوقات، و دیگر آنکه چگونه اسرار ما را در نزد دشمنان ما حفظ میکنند، و دیگر آنکه مواساتشان در اموال خود با برادران دینى آنها چگونه است‏».

و از کتاب «کافى‏» نقل است‏با اسناد خود از جابر بن یزید جعفى (ره) از حضرت امام باقر علیه السلام که:

«جابر گوید: حضرت امام محمد باقر علیه السلام به من فرمود: اى جابر آیا براى تشیع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهل بیت را؟ سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که:

 تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند.

شیعیان ما شناخته نمى‏شوند مگر به تواضع و خشوع دل،

و نگاهدارى امانت،

و به زیاد یاد خدا کردن، و به زیاد روزه گرفتن، و نماز خواندن،

و احسان به پدر و مادر نمودن،

و مراعات فقراى از همسایگان را نمودن، و از حال آنها با خبر بودن،

و از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن،

و در گفتار از راستى تجاوز نکردن،

و تلاوت قرآن کردن[126]

و زبان را از گفتگوى با مردم مگر چیزهائى که راجع به خیر آنها است ‏بازداشتن،

و افراد امین و مورد اعتماد اقوام خود بودن در همه چیزها.

جابر گوید: عرض کردم اى فرزند رسول خدا ما در امروز کسى را به این صفت که بیان مى‏فرمائى نمى‏شناسیم.

حضرت فرمود: اى جابر آراء و مذاهب فکر تو را خراب نکند و تو را در شک در نیاورد.

آیا براى انسان همین قدر کافى است که بگوید: من على را دوست دارم و ولایت امر او را قبول دارم و در عین حال عمل به دستورات او نکند؟ و اگر کسى بگوید: من رسولخدا را دوست دارم - با آنکه معلوم است که رسول خدا از على بهتر است - در صورتى که عمل به سنت رسول خدا نکند این محبت و دوستى براى او فائده‏اى ندارد.

بنابراین تقواى خدا را پیشه سازید، و به آنچه خدا فرموده عمل بنمائید.

بین خدا و کسى، قرابت و خویشاوندى نیست، محبوبترین بندگان در نزد خدا پرهیزکارترین آنهاست، و عامل‏ترین آنها به دستورات خدا.

اى جابر سوگند به خدا بنده‏اى نمى‏تواند به خدا نزدیک گردد مگر به فرمانبردارى از اوامر او، و با ما چنین قدرت و اختیارى نیست که کسى را از آتش برى سازیم، و هیچ بنده‏اى بر خدا نمى‏تواند حجتى اقامه کند.

کسى که مطیع خدا باشد او دوست ماست، و کسى که گناه کند او دشمن ماست، و کسى را قدرتى نیست که به ولایت ما برسد مگر به عمل صالح و اجتناب از افعال ناپسند». [125]

[122] «بحار الانوار» ج 3 ص 394.

[123] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الایمان ص 141.

[125] «بحار الانوار» ج 15 کتاب الاخلاق ص 148.

[126] بنابر نسخه «بحار»: و  قلاده ی عمل به قرآن را به گردن انداختن.

نقل از کتاب امام شناسی، جلد سوم، تألیف آیة ا.. سید محمد حسین حسینی طهرانی، ص 86

اظهار دوستی با من می کنند ولی با خدا مخالفت می کنند!!!

از یکی از شیفتگان امام عصر (روحی فداه) نقل شده که ایشان می فرمود: یک بار توفیق پیدا کردم آقا امام زمان (روحی فداه) را ملاقات نمایم...

آن حضرت در حالی که گریه می کردند و از دست دوستارانِ بی تقوای خود اشک می ریختند، فرمودند:

اینها به من اظهار محبت می کنند ولی گناه هم می کنند!

اظهار دوستی می کنند ولی غیبت هم می کنند، تهمت هم می زنند و دیگران را به بدی وامیدارند،

اظهار دوستی با من می کنند ولی با خدا مخالفت می کنند!

به خدا قسم اینها را مؤاخذه می کنم چون بدی از هر کس بد است، اما از کسی که خود را دوست ما معرفی می کند خیلی بدتر است.

میان دشمنان آقا غریب است          چرا در دوستان کس فکر او نیست؟!!

نقل از کتاب کیست مرا یاری کند ، تألیف محمد یوسفی