او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

مشکل اخلاقی، مالی، بدهی و غم و غصه دارم چه کنم؟! + چگونه توفیق اقامه نماز شب را کسب کنیم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی...

مشکل اخلاقی، مالی، بدهی و غم و غصه دارم چه کنم؟! + چه کنم تا نماز شب خوان شوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی...

نماز شب؛ بخوانیم تا بخوانیم (این مجمل را بخوانیم تا إن شاء الله توفیق شود خودش را بخوانیم.)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا (سوره مزمّل - آیه 6)
بی تردید عبادت و نماز در دل شب محکم‌تر و پایدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست‌تر است.

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَىٰ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا (سوره اسراء - آیه 79)
و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان!

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا (سوره انسان - آیه 26)
و در شبانگاه برای او سجده کن، و مقداری طولانی از شب، او را تسبیح گوی.


* امام رضا علیه السلام می‌فرمایند مقصود از «سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا» در آیه فوق نماز شب است. (میزان الحکمه، حدیث 10749)



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله می‌فرماید، مادر سلیمان بن داود علیهما السلام به او گفت:
یا بنی، إیاک وکثره النوم باللیل، فإن کثرة النوم باللیل تدع الرجل فقیرا یوم القیامة. (امالی (شیخ صدوق): ص304)

ای پسرم. از خوابیدن زیاد در شب بپرهیز؛ زیرا زیاد خوابیدن در شب، انسان را در روز قیامت فقیر و تهیدست می‌نماید.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید خداوند در مناجات‌های موسی علیه السلام به او وحی‌ کرد:
یَا اِبْنَ عِمْرَانَ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اَللَّیْلُ نَامَ عَنِّی أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ هَا أَنَا یَا اِبْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَى أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ اَللَّیْلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ یُخَاطِبُونِّی عَنِ اَلْمُشَاهَدَةِ وَ یُکَلِّمُونِّی عَنِ اَلْحُضُورِ یَا اِبْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِی مِنْ قَلْبِکَ اَلْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِکَ اَلْخُضُوعَ وَ مِنْ عَیْنَیْکَ اَلدُّمُوعَ فِی ظَلاَمِ اَللَّیْلِ فَادْعُنِی فَإِنَّکَ تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً. (امالی (َشیخ صدوق): ص 214)

اى پسر عمران! دروغ مى‌گوید آن که گمان مى کند مرا دوست دارد، در حالى که چون شب فرا مى‌رسد از من چشم مى‌پوشد و به خواب مى رود. مگر چنین نیست که هر عاشقى خلوت با معشوقش را دوست مى‌دارد؟
هان اى پسر عمران! این منم که بر حال دوستانم آگاهم، چون شب آنان را فراگیرد چشم دلشان را دگرگون مى‌سازم، و عقوبتم را در مقابل دیدگانش مجسم مى‌کنم آن گونه که از راه شهود و رویارویى با من به مخاطبه مى‌پردازند و در حضور با من به گفتگو مى‌نشینند.
اى پسر عمران! در دل شب‌هاى تار از دلت خشوع، و از بدنت خضوع، و از چشمانت اشک نثار من کن و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابت‌کننده دعوتت خواهى یافت.



* عبداللَّه بن یعفور از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرضه داشت:
أَخْبِرْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ سَاعَةٍ یَکُونُ اَلْعَبْدُ أَقْرَبَ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ مِنْهُ قَرِیبٌ قَالَ إِذَا قَامَ فِی آخِرِ اَللَّیْلِ وَ اَلْعُیُونُ هَادِئَةٌ فَیَمْشِی إِلَى وَضُوئِهِ حَتَّى یَتَوَضَّأَ بِأَسْبَغِ وُضُوءٍ ثُمَّ یَجِیءُ حَتَّى یَقُومَ فِی مَسْجِدِهِ فَیُوَجِّهُ وَجْهَهُ إِلَى اَللَّهِ وَ یَصُفُّ قَدَمَیْهِ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ وَ یُکَبِّرُ وَ اِفْتَتَحَ اَلصَّلاَةَ فَقَرَأَ أَجْزَاءً وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ قَامَ لِیُعِیدَ صَلاَتَهُ نَادَاهُ مُنَادٍ مِنْ عَنَانِ اَلسَّمَاءِ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ اَلْمُنَادِی رَبَّهُ إِنَّ اَلْبِرَّ لَیُنْشَرُ عَلَى رَأْسِکَ مِنْ عَنَانِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْمَلاَئِکَةَ مُحِیطَةٌ بِکَ مِنْ لَدُنْ قَدَمَیْکَ إِلَى عَنَانِ اَلسَّمَاءِ وَ اَللَّهُ یُنَادِی عَبْدِی لَوْ تَعْلَمُ مَنْ تُنَاجِی إِذاً مَا اِنْفَتَلْتَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مَا اَلاِنْفِتَالُ قَالَ تَقُولُ بِوَجْهِکَ وَ جَسَدِکَ هَکَذَا ثُمَّ وَلَّى وَجْهَهُ فَذَلِکَ اَلاِنْفِتَالُ وَ قَالَ أَبْغَضُ اَلْخَلْقِ إِلَى اَللَّهِ جِیفَةٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ. (بحار الأنوار(علامه مجلسی): ج  87 ،  ص 158)

فدایت شوم، به من بگویید آن ساعتى که نزدیکترین لحظه‌هاى انسان به خداست و خدا به او نزدیک است کدام ساعت است؟
فرمود: چون آخر شب برخیزد در حالى که دیگر چشم‌ها در خوابند، وضویى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بایستد و با حضور قلب و توجّه دل به خدا، تکبیر نماز گفته و با تلاوت قسمت‌هایى از قرآن دو رکعت نماز بجاى آورده و آنگاه برخیزد براى ادامه نماز،
در این موقع از جانب عرش این ندا برخیزد:
اى بنده‌اى که در حال خواندن خدائى، احسان و خیر از جانب عالم ملکوت بر سرت در حال پخش و ریزش است، و فرشتگان در کنار قدم‌هایت تا اوج آسمان اطرافت را گرفته و خداى مهربان ندا مى کند:
اى بنده من! اگر بدانى با که در حال گفتگو و راز و نیازى انفتال از خود نشان نمى‌دهى.
گفتم: اى پسر پیامبر! فدایت گردم مقصود از انفتال چیست؟
امام علیه السلام در حالى که صورت خود را به سمت پشت سر مى‌چرخانید فرمود: انفتال این است که صورت و بدنت را برگردانى.



* مفضّل بن عمر از حضرت صادق علیه السلام و آن حضرت از پدرانش روایت مى فرماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
ان الله عزّ وجلّ أوحى إلى الدنیا: ان أتعبی من خدمک، واخدمی من رفضک، و ان العبد إذا تخلى بسیده فی جوف اللیل و ناجاه، أثبت الله النور فی قلبه، فإذا قال: یا ربّ یا ربّ، ناداه الجلیل جلّ جلاله: لبیک عبدی، سلنی أعطک، و توکلّ علیّ أکفک، ثم یقول جلّ جلاله لملائکته: ملائکتی انظروا إلى عبدی، فقد تخلى بی فی جوف اللیل المظلم، و البطالون لاهون و الغافلون نیام، اشهدوا أنی غفرت.(مستدرک الوسائل(محدّث نوری):  ج 6 ، ص 339)

خداوند به دنیا وحى کرد: هر کس که در خدمت تو باشد، تو او را به رنج و تعب بینداز، و هر کس که تو را رها کند تو در خدمت او باش.
و هرگاه عبد در دل شبِ تار با مولاى خویش خلوت نموده با او به راز و نیاز بپردازد، خداوند نور را در دل وى جایگزین سازد، و چون بگوید: اى ربّ من و اى ربّ من، خداوند جلیل ندایش داده و گوید: لبَّیک اى بنده من، بخواه از من تا عطایت کنم، به من توکل نماى تا کفایتت نمایم. سپس حضرت حق به ملائکه فرماید:
اى فرشتگان من، بنده‌ام را بنگرید در دل شب با من خلوت کرده در حالى که بطالت پیشگان به لهو و لعب مشغولند، و غفلت‌زدگان در بستر خواب آرمیده‌اند، اینک گواه باشید که من به طور حتم او را آمرزیدم.



* امام حسن عسگرى علیه السلام:
انَّ الْوُصُولَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ الّا بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ. (بحار الأنوار: ج75، ص 380)

به راستی که وصول به خداوند سفر و سیرى است که جز با مرکبِ شب (زنده‌داری و عبادت شبانه)، پیمودن راهش ممکن نیست.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
شرف المومن صلوته باللیل و عزه کف الاذی عن الناس. (بحارالانوار، ج 87، ص 141)

شرف مؤمن، نماز شب اوست و عزتش خوداری از آزار مردم.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
رحم الله رجلا قام من اللیل فصلی و أیقظ امرأته فصلت فان أبت نضح فی وجهها الماء. رحم الله. امرأة قامت من اللیل فصلت و أیقظت زوجها فان ابی نضحت فی وجهه الما. (میزان الحکمه، ج 5،ص 418)

خدا رحمت کند مردی را که شب از خواب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز بر این عمل تشویق نماید و  اگر بیدار نشد (با اجازه قبلی او) به صورت وی آب بپاشد و او را بیدار کند و خدا رحمت کند زنی را که در شب برخیزد و نماز شب بخواند و شوهرش را نیز بدین عمل وادار کند و اگر از جای برنخواست (بااذن قبلی او) آب به صورتش بپاشد تا او را بیدار کند.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
ما من عبد یحدث نفسه بقیام ساعة من اللیل فینام عنها الا کان نومه صدقة تصدق الله بها علیه و کتب له أجر ما نوی. (میزان الحکمه، ج 5،ص 423)

کسی که به نیت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار می‌آید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرر می‌دارد.


* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
ما من عمل حسن یعمله العبد الا و له ثواب فی القران الا صلاة اللیل، فان الله لم یبین ثوابها لعظم خطرها عنده فقال: تتجافی جنوبهم عن المضاجع...«فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره أعین جزاء بما کانوا یعملون.(سوره سجده - آیه 17)» (بحارالانوار، ج 8،ص 126)

پاداش همه اعمال نیک در قرآن آمده است. جز نماز شب و ثواب نماز شب را خدا به جهت عظمت آن بیان نکرده، و تنها در مدح اهل نماز شب فرمود: آنان در نیمه های شب از خوابگاه خود بر می خیزند... پس هیچ کس نمی داند چه نوع پاداش ارزشمندی برای او بجهت این کردارهای نیکی که انجام داده، در نظر گرفته شده است.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
لا تدع قیام اللیل، فان المغبون من حرم قیام اللیل. ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
از نماز شب دست برمدار زیرا کسی که از نماز شب باز ماند زیانکار است، و بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.
از ما نیست آنکه اهل نماز شب نباشد.



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



*‌ رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
یا علی خمسة تنور القلب: کثرة قرائة قل هو الله أحد، و قلة الکلام، و مجالسة العلما، و الصلاه فی اللیل: و المشی الی المساجد. (المواعظ العددیه: ص ‍ 258)

یا علی پنج چیز دل را نورانی می کند: 1- کثرت تلاوت سوره قل هو الله احد، 2- کم گویی، 3- مجالست با علما، 4- نماز شب، 5- گام نهادن در راه مسجد.



* رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله:
اذا کان آخر اللیل یقول الله سبحانه: هل من داع فاجیبه؟ هل من سائل فاعطیه سؤله؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ من تائب فاتوب علیه. (ارشاد القلوب، ج 2، ص 18)
هنگامی که آخر شب فرا می‌رسد خداوند منزه فرماید: آیا دعا کنند‌ه‌ای هست تا اجابتش کنم؟ آیا درخواست کننده‌ای هست تا حاجاتش را عطا کنم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده هست تا توبه‌اش را بپذیرم؟



* قضای نماز شب را، نیز فضیلت بسیار است، چنانکه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که شخصی به آن حضرت عرض کرد:
فدایت شوم چه بسا اتفاق می‌افتد که یک، دو، یا سه ماه نماز شب از من فوت می‌شود و من آن را به روز قضا می‌کنم. آیا این کار جایز است؟
فرمودند به خدای قسم این کار مایه روشنیِ چشم تو است. و این جمله را سه بار تکرار کرد.
(گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج‏ 1  ، ص173)

* رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: خدای تعالی به بنده‌ای که قضای نماز شب را بجای می‌آورد مباهات می‌کند و می‌فرماید:
ای فرشتگان، این بنده چیزی را که به او واجب نکرده‌ام قضا می‌کند. گواه باشید که من او را آمرزیدم.



* علامه طباطبایی می فرمود: «چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرّف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می‌شدم؛ تا یک روز در مدرسه‌ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می‌کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی، نماز شب بخوان؛ آخرت می‌خواهی، نماز شب بخوان! [برگرفته از سایت حوزه نت مجله:پرسمان-تیر و مرداد ماه 1392 شماره 127-126 ]



* حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و اله فرمودند:
افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عشر ام علی یسر. (وسائل الشیعه 61:1 ح 2)

با فضیلت‌ترین مردم کسی است که به عبادت عشق می‌ورزد و با آن هم‌آغوش می‌گردد و از اعماق دل آن را دوست می‌دارد و با تمامی وجود برای آن به پا می‌خیزد و خود را برای آن مهیا و آماده می‌سازد. پس، چنین کسی باکی از آن ندارد که شب خویش را در آسایش و نعمت به صبح رساند یا در سختی یا نعمت.



* شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطاء در یکى از شب ها براى تهجّد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و به او فرمود: بیا به حرم مطهّر حضرت امیر علیه السلام رفته در آن جا نماز شب بخوانیم.فرزند جوان که برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برایش سخت بود در مقام عذرخواهى برآمده عرض کرد: پدرجان من اکنون آماده این برنامه نیستم شما منتظر من نباشید.
فرمود: نه، من این جا ایستاده و منتظرم تا شما مهیّا شوید، فرزند جوان به ناچار از جاى برخاست و وضو گرفت و دنبال پدر به راه افتاد. کنار درب صحن رسیدند، در آن جا فقیرى را دیدند نشسته و دست سؤال براى گرفتن پول به سوى مردم دراز کرده است!
شیخ جعفر رو به فرزندش نمود و فرمود: این شخص در این وقت شب براى چه این جا نشسته است؟
عرض کرد: براى گدایى.
فرمود: چه مقدار ممکن است از رهگذران عاید او شود؟
عرضه داشت: احتمالًا یک تومان (به پول آن زمان).
فرمود: فرزندم درست فکر کن، ببین این آدم براى مبلغى ناچیز در این وقت شب دست از راحت و استراحت و خواب ناز برداشته و دست ذلّت به سوى مردم دراز کرده، آیا تو به اندازه این شخص اعتماد به وعده هاى حق درباره شب بیداران و متهجّدان ندارى که فرموده:فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اعْیُنٍ جَزَآءَ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ.» «سوره سجده - آیه 17» پس هیچ کس نمى داند چه چیزهایى که مایه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى که همواره انجام مى داده اند، براى آنان پنهان داشته اند.
گفته‌اند: فرزند جوان از شنیدن این سخن چنان متنبّه شد که تا آخر عمر از سعادت شب بیدارى و تهجّد برخوردار بود. (شب مردان خدا: ص 44)



* در توقیعی از ناحیه امام حسن عسکری علیه السلام برای ابن بابویه صادر شده که در آن آمده است:پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام سفارش کرد و فرمود:
«یاعلی! علیک بصلوة اللیل، علیک بصلوة اللیل، علیک بصلوة اللیل، و من استخف بصلوة اللیل فلیس منا. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , ج 3 , ص 64)

ای علی! بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، و کسی که نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست



بانو فاطمه طباطبایی در خاطرات خود اینطور می‌گوید که یک بار که با آقا (مرحوم امام خمینی رحمت الله علیه) نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم به ایشان گفتم: سبک شمردن نماز در منظور امام صادق علیه السلام شاید به این معناست که شخص نمازش را یک بار بخواند و یک بار نخواند، آقا گفت: خیر اینکه خلاف شرع است اگر نماز نخواند. منظور امام صادق علیه السلام این است که به طور مثال اگر هنگام نماز ظهر است، فرد به کار دیگری مشغول است و آن کار را به نماز ارجحیت داده است و به همین دلیل نماز را سبک شمرده است. [برگرفته از خاطره نقل شده در کتاب برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(رحمت الله علیه)، جلد 3.]





* در این مختصر، هیچ اشاره خاصی به انبوه آثار و برکات نماز شب در پس از خدمت رسیدن حضرت عزرائیل علیه السلام و کوچیدن از این عالم نشده است و اشارات به برکات و آثار نماز شب در دنیا نیز بسیار محدود و مختصر ذکر شد
باری
تو خود از این مجمل بخوان حدیث مفصل را...

کسانی که دوست‌دارند فرزندی نظیر شهید بابایی داشته باشند با دقت بخوانند!!!

مرحوم حاج اسماعیل بابایی (پدر شهید بابایی) نقل می‌کند:

بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی که تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می‌گذشت، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم:

- پسرم پشت این میز بنشین و مشق‌هایت را بنویس.

سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته‌بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می‌گشتم، دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسسیدم:

- عباس! مداد خودت کجاست؟

گفت:

- در خانه جا گذاشتم.

به او گفتم:

- پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق‌هایت را با آن بنویسی، ممکن است در آخرِ سال رفوزه شوی.

او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی‌درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند.

به نقل از کتاب پرواز تا بی‌نهایت (جمعی از نویسندگان)؛ انتشارات آجا: ص 18



نکته بزرگ این داستان همان قسمتی است که قرمز و بُلد شده است.

این حکایت برای زمان شاه است؛ کسی که در زمان شاه اینقدر به عدم استفاده از بیت المال (در حد استفاده از نوک یک مداد!!!) مواظبت دارد و به شدّت مراقب مال حلال است می‌تواند فرزندی چون عباس بابایی تربیت کند!!


تجلی خیرا یره و شرا یره در حکایت شاگرد سلوکی و یک موش... (بسیار مهم و خواندنی!)

بزرگان و اولیای الهی فرموده اند دعای روز دوشنبه یکی از بهترین دعاها برای کسانی است که حق الناس و حق الله بر گردن دارند و درصدد تدارک آن هست و توفیق جبران را از درگاه الهی مسئلت دارند.
و طالبان سلوک الی الله باید بدانند که با حق الله و به ویژه حق الناس نمی‌شود قدم از قدم برداشت!

به قول یکی از شاگردان مبرّز استادِ استاد تا انسان حق الله و حق الناس را پاک نکرده است اصلاً در کلاسِ استادِ استاد ثبت نام نکرده است! ولو که سال‌ها باشد که بیاید و برود.
یکی از شاگردان عارف سوخته آیت الله انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه در جوانی و اوایل سلوک خود به ایشان گفت:
من در نوجوانی موشی را آزار دادم، الآن برای جبران چه باید بکنم؟
ایشان در پاسخ فرموده‌ بودند: باید به موش‌ها خدمت کنی!
آن شاگرد، بنده خدا دیگر رویش نشده بود بپرسد یعنی چه این حرف، چه کاری دقیقا باید انجام دهم.

خود آن شاگرد بزرگوار تعریف می‌کند که یکی دو روز بعد در خانه نشسته بودند و می‌بینند که یک موشی در حوض افتاده و دست و پا می‌زند و نزدیک است که غرق شود.
ایشان به سرعت می‌رود و موش را نجات می‌دهد و می‌فرمایند یکباره به دلم الهام شد که این نجات به جای آن آزار. (و این شد همان خدمت به موشی که استادشان به ایشان گفته بودند.)
شاگرد اول استادِ استاد می‌فرمود:
این حکایت بسیار نکته دارد.
اولاً نکته‌‌ای که بسیار مایه‌ی خوف است:
اینکه انسان ببیند چقدر کار دقیق است! [فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ (سوره زلزال - آیه 7)]
همه چیز حساب و کتاب دارد و انسان باید به شدّت مراقب دفتر اعمالش باشد!
این طور نیست که یِلخی و گُتره‌ای باشد و بگیم ما هم اون لا لوها روز قیامت رد می‌شویم!
نه از این خبرها نیست و حساب و کتاب بسیار دقیق است و این مایه خوف است و عاملی قوی در بالابردن دقت انسان در اعمالش!
که در روایات معصومین علیهم السلام هم آمده است:
لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیهِ» [کافی: ج۲، ص۴۵۳]؛
«از ما نیست کسی که هر روز از خودش حساب نکشد که اگر کار نیکی کرده، از خدا طلب فزونی نماید و اگر کار زشتی مرتکب گشته است، از خدا طلب بخشش کند و توبه نماید».

در ثانی یک نکته بسیار امیدوار کننده هم دارد که بسیار مایه‌ی رجاست!!!
آن چیست؟

این که اگر کسی حقیقتاً طالب توبه و تدارک باشد خدای ارحم الرحمینی که بسیار بیش از بنده‌ها مشتاق نجات آنهاست اسبابش را فراهم می‌سازد!!!!
در همین حکایت چگونه در مدتی بسیار کوتاه، اولاً آن گناه را به یاد آن شاگرد بزرگوار انداخت، در ثانی راه حل را هم به وسیله استاد به او گفت و در آخر هم موقعیت جبرانش را هم برایش فراهم کرد!!!
این حکایت تجلی واقعی این آیه شریفه است:

وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿سوره توبه - آیه 118﴾
و دانستند که پناهی جز خداوند ندارند، پس خداوند به ایشان توجه نمود و توفیق توبه عنایت کرد و برای همین هم ایشان توبه کردند و (همان خدایی که توفیق توبه به ایشان داده بود توبه ایشان را پذیرفت و) به راستی که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

البته توجه به یک نکته بسیار مهم است!
در این دعای روز دوشنبه شخصِ دعا کننده پس از برشمردن حقوق الهی‌ای که ضایع کرده است و مظلمه‌ها و حق‌الناس‌هایی که برگردن دارد با توجه به اینکه وسع و توانش برای جبران این‌ها نارساست از خدا می‌خواهد که خداوند به کَرَمَش آنها را جبران نماید.
فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ،
و دستم کوتاه شده و وسعم نمی رسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او،
فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ، وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ، وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ ] شِئْتَ، وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً،
از تو می خواهم ای کسی که رفع نیازها در اختیار اوست، و آن حاجات در مقابل مشیت او اجابت پذیر و به جانب اراده اش شتابانند؛ که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و آن بنده را که بر او ستمی کردم هرگونه که خواهی از من راضی گردانی، و از جانب خود مرا رحمت عطا نمایی،

نکته در اینجا چیست؟
نکته این است که باید حواسمان باشد مانند بنی اسرائیل نباشیم که زمانی که خدا به ایشان امر کرد بروند با عمالقه بجنگند گفتند تو با خدایت برو به جنگ آنها ما اینجا نشسته‌ایم:

قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿سوره مائده - آیه 24﴾
گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مى ‏نشینیم.

اینجا ما هم بگیم خدایا ما نمی‌تونیم جبران کنیم خودت برو جبران کن!
نه این معنا و منظور این دعا نیست!
از نشانه‌های استجابت این دعا این است که به مانند حکایتی که درباره نجات موش ذکر شد، خداوند توفیق و مقدمات جبران آنها را برای شما فراهم می‌کند!

یعنی مثلاً پولی می‌رساند که شما بروی به کسی که به مالش صدمه زدی بدهی
قلب کسی را که شما به او ظلم کرده‌ای نسبت به شما نرم می‌کند و شما مجال می‌یابی و جرأت می‌کنی در فضایی آرام از او حلالیت بطلبی
و ...

زیباترین چیزی که در این محرم خواندم و شنیدم:

:diamond_shape_with_a_dot_inside: حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام می‌فرماید:

:white_check_mark: صح عندی قول النبی افضل الاعمال بعد الصلاة ادخال السرور فی قلب المؤمن بما لا إثم فیه.
فانی رأیت غلاما یواکل کلبا فقلت له فی ذلک.
فقال: یا ابن رسول الله انی مغموم اطلب سرورا بسروره لان صاحبی یهودی ارید افارقه،
فأتى الحسین (علیه السلام) إلى صاحبه بمائتی دینار ثمنا له،
فقال الیهودی: الغلام #فدى_لخطاک و هذا البستان له و رددت علیک المال،
فقال (علیه السلام) و انا قد وهبت لک المال،
فقال: قبلت المال و وهبته للغلام،
فقال الحسین (علیه السلام): أعتقت الغلام و وهبته له جمیعا،
فقالت امرأته: قد اسلمت و وهبت زوجی مهری،
فقال الیهودی و انا ایضا اسلمت و اعطیتها هذه الدار. (1)

:arrow_left:️ نزد من تجربه شده است این قول رسول خدا صلوات الله علیه و آله که: با فضیلت‌ترینِ اعمال بعد از نماز وارد کردن شادی در دل #مؤمن است بدون اینکه برای این شادکردن گناهی انجام گیرد!
:small_blue_diamond: در همین زمینه روزی غلامی را دیدم که به سگی غذا می‌داد؛ علت را جویا شدم؛
:small_blue_diamond: گفت من غمگین هستم و قصدم از این‌ کار این است که به واسطه شادکردن او من هم با نجات یافتن از غلامی ارباب یهودیم شاد گردم.
:small_blue_diamond: پس امام حسین علیه السلام با دویست دینار برای خرید غلام به نزد صاحبش رفت.
:small_blue_diamond: وقتی یهودی امام حسین علیه السلام را دید گفت: غلام فدای قدم‌هایتان و این باغ را هم به او بخشیدم و پول‌ها را هم به امام بازگرداند.
:paperclip:《اولا چه نشون می‌ده یهودی مستعد بوده و چه توفیقی داشته و در ثانی و از آن مهم‌تر عظمت و قدرت جلوه امام حسین علیه السلام را نشان می‌ده که چه کرده با این یهودی (آنهم یهودی‌های خسیس مال پرست:one:(2)) اما وقتی امام حسین علیه السلام عنایت فرمایند مطلب طور دیگری خواهد شد.
ویژگی سید الشهدا این بزرگترین و سریع‌ترین کشتی نجات این است که اگر طرف مقابل اندک زمینه‌ای داشته باشد حضرت با عنایت خود آن را بارور می‌فرمایند.》
:small_blue_diamond: امام حسین علیه السلام فرمود: نه مال را باید بگیری و نمی‌توانی پس بدهی.
:small_blue_diamond: یهودی گفت: باشد پس من مال را می‌گیرم و آن را به غلام می‌بخشم.
:paperclip:《اینجا چون یهودی غلام را به امام بخشید، بنابر احکام؛ اموال غلام‌ نیز در اختیار امام قرار می‌گیرد؛ لذا امام علیه السلام هم فرمود:》
:small_blue_diamond: من هم غلام را آزاد کردم و همه اموال (دویست دینار و باغ را) هم به او بخشیدم.
:paperclip:《همسر یهودی داشت این صحنه‌ها را تماشا می‌کرد و اکسیر سید الشهدا بر وجود او هم افتاد، لذا به امام حسین علیه السلام عرضه داشت:》
:small_blue_diamond: من مهرم را به شوهرم بخشیدم و مسلمان شدم.
:paperclip:《چون با اسلام آوردن زن خود به خود دیگر نمی‌توانسته همسر غیر مسلمان باشد. مرد هم که تحت عنایت خاص سیدالشهداء علیه السلام بود گفت:》
:small_blue_diamond: من هم مسلمان شدم و این خانه را هم (علاوه بر مهریه) به زنم هدیه دادم.


:paperclip:《یا امام حسین :point_left:چه کردند با کریمی چون شما این کوفیانِ نامرد...

آنان را که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

این‌ شبها :point_left:باید حواسمان باشد کجا می‌رویم.
یا امام حسین آیا می‌شود که به این دل زنگار گرفته ما هم گوشه چشمی بنمایید.
و لا فرّق الله بینی و بینکما(3):three: (یا امیرالمؤمنین و سیدالشهداء علیهما السلام)
و خدا مرا از شما دو عزیز (امیرالمؤمنین و حضرت سید الشهدا در دنیا و عقبا جدا نکند...)》


:eight_spoked_asterisk:️ و یادمان باشد:bangbang::bangbang:
که یک خیر رساندن کوچک (به حسب ظاهر) و با نیت خوب می‌تواند مسیر زندگی ما و حتی دیگران را بسیار تغییر دهد!!! و به راحتی از کنار کارهای خیری که می‌توانیم با نیت خوب انجام دهیم عبور نکنیم که ...
برای شادکردن سگی، اندک غذایی داد و خدای کریمِ ارحم الرحمین، کریم‌ترینِ بندگانش را فرستاد و...

:books:منابع:
(1):one: مناقب آل ابی‌طالب (ابن شهرآشوب): ج۳، ص ۲۲۹و۲۳۰
(2):two: در مال پرستی یهود ذکر همین دو آیه کفایت می‌کند:
:sparkle:️ وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ  [سوره بقره - آیه ۹۶] به تحقیق و یقیناً آنان (یهود) را حریص‌ترین مردم به حیات دنیا خواهی یافت.:sparkle:
:sparkle:️ أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذًا لَا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا [سوره نسا - آیه ۵۳] یا اگر برای ایشان (یهود) از قدرت و پادشاهى نصیبى باشد، در این صورت به قدر آن گودى که بر پشت هسته خرماست به مردم سودى نمى‌رسانند.:sparkle:
:large_blue_diamond: این آیات، بیش از پیش و بهتر عظمت اثر اکسیر عنایت سید الشهدا علیه السلام را آشکار می‌گرداند.
(3):three: فرازی از زیارت ششم امیرالمؤمنین علیه السلام در مفاتیح الجنان و همچنین فرازی از دعای علقمه (دعایی که مستحب است انسان پس از زیارت عاشورا بخواند به خصوص اگر حاجتمند است!)

مهمترین عامل حفظ ایمان در پیچیده‌ترین و سنگین‌ترین فتنه جامعه شیعی در آخرالزمان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿1﴾

آیا مردم پنداشتند که همین‌که گفتند ایمان آوردیم رها مى‌شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏‌گیرند.

حاشیه‌ای به مهمی متن: خدا در آخرالزمان یه جوری صحنه رو می‌چینه که عمدتاً دنیا دست آدم بداست
در نتیجه آدم دنیا رو بخواد باید بره تو تیم آدم بدا یا حداقل باهاشون در نیافته.
در نتیجه چی‌میشه؟
یعنی نتیجه دشمنی نکردن با آدم بدا برای داشتن دنیایی آبادتر چی‌میشه؟
قبل از اینکه بفهمیم چی‌‌میشه یک حدیث جالب درباره آنچه تا اینجا خدمت شما عرض شد:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :


به زودى زمانى بر مردم مى آید که در آن ،
ریاست ، جز با کشتار و خودکامگى ،
و ثروت ، جز با غصب و بخل ورزى ،
و محبوبیت ، جز با کنار گذاشتن دین و پیروى از هوس، به‌دست نمى‌آید.
پس هر کس آن زمان را در یابد و با آن که مى تواند ثروتمند شود، بر نادارىِ خویش شکیبایى کند
و با آن که مى تواند محبوبیت به دست آورد، بر نفرت و دشمنی [مردم] شکیبایى ورزد
و با آن که مى تواند قدرت به چنگ آورد، بر خوارى [و بر کنارى از قدرت] شکیبایى نماید،
خداوند، ثواب پنجاه صدّیق از صدّیقانى که مرا تصدیق کرده‌اند، به او عطا خواهد کرد.

سَیَأتی عَلَى النّاسِ زَمانٌ لایُنالُ المُلکُ فیهِ إلّا بِالقَتلِ وَ التَّجَبُّرِ، و لَا الغِنى إلّا بِالغَصبِ وَ البُخلِ، و لَا المَحَبَّةُ إلّا بِاستِخراجِ الدّینِ وَ اتِّباعِ الهَوى؛ فَمَن أدرَکَ ذلِکَ الزَّمانَ فَصَبَرَ عَلَى الفَقرِ و هُوَ یَقدِرُ عَلَى الغِنى، و صَبَرَ عَلَى البِغضَةِ و هُوَ یَقدِرُ عَلَى المَحَبَّةِ، و صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ و هُوَ یَقدِرُ عَلَى العِزِّ، آتاهُ اللّهُ ثَوابَ خَمسینَ صِدّیقا مِمَّن صَدَّقَ بی. (14)


اوضاع اهل ایمان در آخرالزمان چگونه است؟
پرده  نخست:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
قبل ذلک فتنة شرّ: یمسی الرجل مؤمنا و یصبح کافرا، و یصبح مؤمنا و یمسی کافرا.(2)
پیش از آن روز موعود فتنه جانکاهی است که انسان در حال ایمان شب می‌کند و در حال کفر صبح می‌کند، یا در حال ایمان صبح کرده، در حال کفر شب می‌کند.

عامل اصلی مهم‌ترین و پیچیده‌ترینِ این فتنه‌ها چیست؟
پرده دوم:
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام:
إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال.فقلتُ: بماذا؟قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ. (3)
همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنه‌گری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟
(امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما
و دشمنی با دوستانمان.
چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود.

راهکار حفظ شدن در این فتنه عظیم چیست؟
پرده سوم:
:diamond_shape_with_a_dot_inside: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
:white_check_mark: قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: لاصحابه ای عری الایمان اوثق فقالوا الله و رسوله اعلم و قال بعضهم الصلاة و قال بعضهم الزکاة و قال بعضهم الصیام و قال بعضهم الحج و العمرة و قال بعضهم الجهاد فقال رسول الله صلوات الله علیه و آله لکل ما قلتم فضل و لیس به و لکن اوثق عری الایمان الحب فی الله و البغض فی الله و توالی اولیا الله و التبری من اعدا الله.
️ رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحاب خویش فرمود:
کدام دستگیره  از دست‌گیره‌های ایمان محکم‌تر است؟
اصحاب عرض کردند که: خدا و رسول او بهتر می‌دانند.
و بعضی از ایشان گفتند:
نماز، دسته استوارتر است.
و بعضی از ایشان گفتند که: زکات محکم‌تر است.
و بعضی از ایشان گفتند: روزه.
و برخی گفتند: حج
و عده‌ای هم گفتند: جهاد؛
سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که:
از برای هر یک از آن‌چه گفتید فضلیتی هست، اما هیچ‌یک، آن محکم‌ترین دستگیره ایمان نیستند،
محکم‌ترین دسته‌گیره ایمان،
دوستی در راه خدا است،
و دشمنی در راه خدا،
و دوست داشتن دوستان خدا،
و بیزاری جستن از دشمنان خداست.


تکمله‌ای برای تأمل بیشتر:
در دوره زمانه‌ای هستیم که بسیار شنیده می‌شود فلانی آدم بسیار موفق و شخصیت بسیار جالبی داره، با همه کس می‌تونه صمیمی بشه و بلده با هم خوب و خوش باشه! این گونه افراد در فرهنگ رایج امروز به عنوان شخصی موفق تلقی می‌شوند، حدیث زیر در این خصوص بسیار قابل تأمل است که به احادیث قبلی نیز مرتبط است:
پرده چهارم:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
کل من لم یحب علی الدین و لم یبغض علی الدین فلا دین له. (5)
هر که برای دینش دوستی نکند، و برای دینش دشمنی نکند،  اصلاً دین ندارد!!


معمولاً امروزه آدما برای دینشون خیلی با کسی درگیر نمیشن

همونطور که گفتم این جمله رو شاید شما هم‌ زیاد شنیده باشین:
فلانی با همه خوبه
با همه جور آدم خوب میتونه گرم بگیره
این تو جامعه امروز ما این شده یک خصیصه مثبت
در حالی که طبق این‌ بیان نشانه بی‌دینی طرف هست
نمیشه طرف علنی  با افتخار از کثافتکاریاش تو تایلند و مهمونی شبانه ویلای شمالش خبر بده و ما بهش لبخند بزنیم.
نمیشه طرف علنی حجاب رو مسخره کنه و ما بهش لبخند بزنیم.
نمیشه با کسی که بگه مثلاً مشهدیا فلان‌ترین آدمها هستن بعد بگه شاید تاثیر امام رضا [علیه السلام] باشه (حتی به شوخی) و ما بهش لبخند بزنیم و...
ولو که طرف فامیل نزدیکمون باشه!!!!
️ لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ (6)
نمى‌یابى مردمى را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند،
ولى با کسانى که با خدا و پیامبرش مخالفت مى‌ورزند دوستى کنند،
هر چند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا خویشان آنها باشند.

خلاصه دینداری با لبخند به دشمن خدا و از اون بدتر بیزار نبودن قلبی از دشمن خدا قابل جمع نیست
که امروزه قابل جمع میدوننش بدبختانه بسیاری از مذهبی‌ها و همین عامل اصلی انحراف و گمراهی در فتنه‌ها می‌شه!!!!!!
چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نیز به این معنی تصریح و تأکید دارند:
مَنْ جَالَسَ لَنَا عَائِباً
أَوْ مَدَحَ لَنَا قَالِیاً
أَوْ وَاصَلَ لَنَا قَاطِعاً
أَوْ قَطَعَ لَنَا وَاصِلًا
أَوْ وَالَى لَنَا عَدُوّاً
أَوْ عَادَى لَنَا وَلِیّاً
فَقَدْ کَفَرَ بِالَّذِی أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیم. (7)
هر که مجالست کند با کسی که از ما عیبجویی می کند،
یا دشمن ما را مدح کند،
یا با کسی که از ما بریده پیوند کند،
یا از دوستداران ما کناره گیرد،
یا با دشمن ما دوستى کند،
یا با دوست ما دشمنى کند،
به کسی که سبع مثانى و قرآن عظیم را فرو فرستاده (یعنی خداوند) کافر گشته.




تو این دوره زمونه که همه چی داره قاطی میشه این حدیث خیلی روشنگری می کنه!!!


اما راهکار عملی برای این حفظ تبری و به تبع آن حفظ ایمان در آخرالزمان چیست؟
دو راهکار:
راهکار نخست یک دعای بسیار مهم:
:diamond_shape_with_a_dot_inside: اسحاق بن فضل هاشمی گوید: یکی از دعاهای امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) این است:
:white_check_mark: اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ اَنْ اُعادِىَ لَکَ وَلِیًّا، اَوْ اُوالِىَ لَکَ عَدُوًّا، اَوْ اَرْضى لَکَ سَخَطًا اَبَدًا. اَللّهُمَّ مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ فَصَلاتُنا عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَعَنْتَهُ فَلَعْنَتُنا عَلَیْهِ. اَللّهُمَّ مَنْ کانَ فى مَوْتِه فَرَجٌ لَنا وَ لِجَمیعِ الْمُسْلِمینَ فَاَرِحْنا مِنْهُ، وَ اَبْدِلْ لَنا بِه مَنْ هُوَ خَیْرٌ لَنا مِنْهُ، حَتّى تُرِیَنا مِنْ عِلْمِ الاِْجابَةِ ما نَتَعَرَّفُهُ فى اَدْیانِنا وَ مَعایِشِنا، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. (8)
:arrow_left:️ «خداوندا پناه می‌برم به‌ تو
از اینکه دوستت را دشمن بدارم،
یا با دشمنت دوستی کنم،
یا کسی را که از تو خشم به دل دارد خشنود سازم.
خداوندا بر هر کس که تو درود فرستی درود ما نیز بر او باد،
و بر هر کس لعنت کنی لعنت ما نیز بر او باد.
خداوندا هر کس که مرگ او موجب شادی ما و شادی تمام مسلمین است ما را از شرّ او آسوده ساز،
و بجای او کسی را به ما ارزانی‌دار که برای ما بهتر از او باشد،
تا آنجا که نشانه اجابت را طوری بر ما نمایان‌سازی که ما در دین و دنیای خود بدان آشنا باشیم،
ای مهربان‌ترینِ مهربانان».

:eight_spoked_asterisk:️ این دعای شریف از ادعیه بسیار مورد توجه و تاکید عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه بوده و ایشان توصیه می‌کردند که مؤمنینِ سالک هر روز آن را بخوانند و درباره آن چنین بیان می‌داشتند:
[در زمانی که دشمنان دین در لباس‌های گوناگون ظاهر می‌شوند و ممکن است انسان نتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد،
خواندن این دعا باعث می‌شود که «تولی و تبری» حفظ شده و ایمان او ثابت بماند.] (9)

اما راهکار دوم:
توجه و تأکید ویژه به حفظ نهی‌ از منکر و برائت از مخالفین و دشمنان خدا و اولیای خدا و دین خدا به ویژه در قلب! که اگر چنین نکنیم چه می‌شود؟
قلب که ظرفی است که باید در آن حق واقع شود زیر رو می‌شود و دیگر زیر بار هیچ حقی نمی‌رود.
بصیرت که باید باعث شود تا درست را درست و غلط را غلط ببینیم زیر و رو می‌شود و در نتیجه شخص به خاطر ترک نهی از منکر و برائت از مخالفین و دشمنان خدا و اولیای خدا و دین خدا به تبع زیر و رو شدن بصیرتش درست را غلط می‌بیند و غلط را درست و در نتیجه در جبهه‌ای مقابل جبهه حق قرار می‌‌گیرد و گرفتار بدترین نوع سوء عاقبت می‌شود. (نعوذاً بالله)

توضیح تفصیلی و مستند بیان بالا با ذکر یک مثال ملموس درباره راهکار دوم:
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُواْ بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ - وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیْهِمُ الْمَلآئِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَ حَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلًا مَّا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللّهُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ (10)
و دل‌ها و دیدگانشان را زیر و رو می‌کنیم چنانکه نخستین بار به آن ایمان نیاوردند و آنان را رها مى‏‌کنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند
و (وقتی چنین شد و قلوب و بصیرتشان زیر و رو شد) حتی اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل می‌کردیم، و مردگان با آنها سخن می‌گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می‌نمودیم هرگز ایمان نمی‌آوردند، مگر آنکه خدا بخواهد ولی بیشتر آنها نمی‌دانند.

یک بار دیگر با دقت دو آیه بالا را مطالعه بفرماید!
آیاتِ بسیار مهم و تهدیدآمیزی است!
خداوند می‌فرماید اگر قلب و بصیرت کسی‌ زیر و رو شود
دیگر حتی‌ اگر فرشتگان بر ایشان نازل شوند،
مردگان با ایشان سخن گویند
و همه چیز را برای ایشان محشور کنیم
باز هم ایمان نمی‌آورند!
اما علت چیست؟
بر طبق کلام معصومین علیهم السلام که در ادامه تقدیم می‌شود، قلب آن چیزی است که قرار است در آن حق قرار گیرد
و بصیرت آن قوه‌ای‌ است که به کمک شخص درست را درست می‌بیند و غلط را غلط!
اما زمانی‌ که قلب و بصیرت شخص زیر و رو شود چه می‌شود؟
دیگر هیچ حقی‌ را نمی‌پذیرد
و درست را غلط می‌پندارد و غلط را درست تشخیص می‌دهد!
اما تمام این‌ها مقدمه بود!
سوال اصلی‌ این است که در چه شرایطی‌ شخص گرفتار زیر و رو شدن قلب می‌شود.
بر طبق کلام مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در ادامه تقدیم می‌شودهنگامی‌ که شخص امر به معروف و نهی‌ از منکر را در مرحله قلبی‌ ترک کند
و از منکر قلباً بیزاری نجوید
و نسبت به منکر بی‌تفاوت باشد
و برایش عادی باشد
زیر رو شدن قلب و بصیرتش آغاز می‌شود!
و کم کم بدیهیات را منکر می‌شود و غلط ترین منکر بدیهی‌ را معروف می‌پندارد
و معروف مسلّم را منکر قلمداد می‌کند
و حرف حق را قبول نمی‌کند!
و اما روایات:
ابو جارود، از امام باقر علیه السلام روایت می‌کند که ایشان درباره این سخن خداوند که "نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ" قلب‌ها و بصیرت‌هایشان را زیر رو می‌کنیم" می‌فرمایند:
دل‌های‌ آنان را وارونه می‌کنیم به طوری که قسمت پایین دل‌هایشان بالا باشد و بینایی‌شان را کور می‌کنیم به طوری که نتوانند هدایت را ببینند.
علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند:
بی‌گمان اولین جهادی‌ که به آن مکلف می‌شوید جهاد با قلب‌هایتان است،
هر که قلبش معروفی‌ را معروف نشناسد و منکری را زشت نشمارد قلبش وارونه می‌شود به طوری‌ که پایین ان در بالا و بالای آن در پایین قرار می‌گیرد و هیچ خیری را نمی‌پذیرد.(11)
حالا اگر در جامعه‌ای انسان نسبت به منکر بی‌تفاوت شد و از آن بیزاری نجست و برایش عادی شد!
مانند بد حجابی که در جامعه ما عادی شده و کسی از آن نهی نمی‌کند و  در بین عموم مردم و خیلی عادی با آن برخورد می‌کنند!
این بی تفاوتی و عادی شدن این منکر برای قلب! نتیجه‌اش می‌شود زوال بصیرت و ایمان!!!
در تکمیل این عرایض دو حدیث دیگر را تقدیم می‌کنم:
در حجة الوداع رسول اکرم در بیانی بسیار مفصل در خصوص آخرالزمان این گونه بیان می‌کنند:
و الذی نفسی بیده یا سلمان ان عندها یکون المنکر معروفاً و المعروف منکراً. (12)
و به آن خدائى که جانم به دست او است اى سلمان در آن زمان منکر، معروف و معروف، منکر می‌شود.

همانطور که مشاهده می‌فرمایید از بزرگترین بلاهایی که نشان از زوال و نابودی ایمان عمده افراد در آخرالزمان است پنداشتن منکر به معروف و معروف به منکر است که عمده‌ترین دلایل رخدادنش  در بالا ذکر شد.
به همین خاطر است که در  در روایت ارزشمند دیگری از امام صادق علیه السلام در خصوص آخرالزمان ایشان این چنین بیان می‌فرمایند که:
إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ [لَهُ‏] إِنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ‏. (13)
بدون شک زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که به او گویند ابله و بی‌ عقل.

این حدیث فوق العاده مهم و کلیدیست

حضرت می‌فرمایند تازه در بین دینداران! تنها کسی ایمانش باقی می‌ماند که مردم او را بی‌عقل بدانند!

اما چرا؟

جواب با توجه به روایات و آیات و توضیحات بالا مشخص است!

چون اکثر مردم در آخرالزمان درست را غلط می‌دانند و غلط را درست،

در نتیجه کسی که دارد حقیقتاً‌ درست عمل می‌کند را بی‌عقل می‌دانند!


(1) سوره عنکبوت - آیه 2
(2) یوم الخلاص (کامل سلیمان):‌ج1، ص 361
(3) وسائل الشیعه (شیخ حر عاملی):‌ ج16، ص179
(4) :books: الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج2، ص126
(5) :books: الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج2، ص 128
(6) سوره مجادله - آیه 22
(7) امالی (شیخ صدوق): مجلس 13؛ ح7؛ ص 57
(8) :books: امالی (شیخ مفید): مجلس 20؛ ح 6
(9) :books: به نقل از کتاب شریف انیس الصادقین: فصل دعاها؛ دعای شماره 20
(10) سوره انعام - آیات 110 و 111
(11) تفسیر قمی:  ج1، ص220
(12) منتهی الآمال (شیخ عباس قمی) (آخِر باب هفتم علائم ظهور)
(13) اصول کافى (ثقة الاسلام کلینی) ج‏3، باب مدارای با مردم، ح5
(14) اصول کافی (ثقة الاسلام کلینی) : ج2، ص 547

بشارتی حیات‌بخش و بی‌نظیر برای منتظران گنهکار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا (سوره زمر - آیه 53)
بگو ای بندگان من که در انجام گناه در حق خود زیاده روی کرده اید، از رحمت خدا نا امید نشوید، چرا که به تحقیق خداوند همه گناهان را می آمرزد.



استدعا دارم با صبر و حوصله تا پایان مطلب را دنبال فرمایید.

اگر شما از محبان و ارادتمندان حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید به شما اطمینان می‌دهم که این حکایت امیدبخش‌ترین و حیات‌بخش‌ترین حکایتی است که به عنوان یک دوستار و منتظر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تا کنون مطالعه کرده‌اید یا شنیده‌اید (به خصوص اگر کارنامه عملتان چون نگارنده پر از ... باشد!)

حکایتی که خدمت شما عرض می‌کنم در بسیاری از منابع معتبر نظیر اثباة الهداة (اثر شیخ حر عاملی)، فرج المهموم (اثر سید بن طاووس)، مدینة المعاجز (اثر سید هاشم بحرانی)، الخرائج (اثر قطب راوندی) و بحارالانوار (اثر علامه مجلسی) نقل شده است، ما در اینجا پس از نقل ماجرا، متن و سند آن را بر طبق آنچه در کتاب غیبت شیخ طوسی رحمت الله علیه آمده ذکر می‌کنیم.

و اما برویم سر اصل مطلب:

شخصی است به نام قاصم بن اعلاء، از یاران باوفای ائمه است که توفیق یافت تا مقام وکالت سه امام همام یعنی امام هادی، امام حسن عسکری و امام زمان علیهم السلام را در منطقه آذربایجان به عهده بگیرد.

از سوی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای او مکرر نامه می‌آمده و در اواخر عمر 117 ساله‌اش به مدّت دو ماه برایش نامه‌ای از سوی حضرت نمی‌آید و او نگران می‌شود، شخص بزرگواری که این حکایت را برای ما بیان می‌‌کرد، فرمود که همین نگرانی قاسم از نرسیدن نامه از سوی حضرت بعد از گذشت دو ماه، نشان می‌دهد که مراودات او با حضرت به فاصله‌های زمانی کم و مستمر بوده است.

بالاخره پس از دو ماه از سوی حضرت پیکی بر او وارد می‌شود و او پس از استقبال ویژه از ایشان نامه را دریافت می‌کند و با توجه به اینکه از 80 سالگی نابینا شده بوده، آن را به پیشکار خود می‌دهد تا بخواند.

پیشکار پس از مطالعه به گریه می‌افتد، قاسم از او می‌پرسد چه شده، خبر بدی است؟!

پیشکار می‌گوید برای شما نه، اما برای ما...

حضرت در نامه به قاسم بیان فرموده بودند که از زمان رسیدن نامه به او بیش از 40 روز زنده نخواهد بود و از روز هفتم دریافت نامه بیمار می‌شود و یک هفته قبل از مرگ هم بینایی‌اش دوباره بازمی‌گردد. (حضرت به همراه نامه برای او کفن هم فرستاده بودند!)

قاسم پس از اطلاع از محتوای نامه بی‌درنگ از پیک از حضرت می‌پرسد:

علی سلامت من دینی؟ (آیا هنگام مرگ دینم در سلامت است؟)

پیک می‌گوید بله در هنگام مرگ دینت در سلامت خواهد بود.

آن شخص بزرگواری که مطلب را برای ما نقل می‌فرمود از این پاسخ پیک استفاده کرد که او یک شخص عادی نبوده است، بلکه از خصیصین حضرت بوده.

در نقل آمده که پس از شنیدن این پاسخ از پیک قاسم (فضحک) پس خندید. (ای خوش بر احوالش)

قاسم همکاری داشت به نام عبدالرحمن که در امور مالی و دنیوی با او مراوده داشت؛ او یک سنی ناصبی بود و از عالمان هم بود و در مناظره بسیار سرسخت بود. قاسم به اطرافیانش گفت دوست دارم تا این نامه را به عبدالرحمن نشان دهم تا بلکه هدایت شود.

از قضا در همان هنگام که پیک وارد خانه شده بود، عبدالرحمن نیز برای کاری به آنجا آمده بود.

قاسم به رغم مخالفت اطرافیان نامه را به عبدالرحمن نشان داد.

عبدالرحمن بعد از خواندن نامه با حالت خشم و ناراحتی به او گفت:

ای قاسم از خدا بترس، تو مرد فاضل و عاقلی هستی، این چه نامه‌ای است که به من نشان می‌دهی که در آن ادعاهایی شده است که مخالف سخنان خداوند در قرآن است.

مگر نخوانده‌ای که خدا می‌فرماید:

«وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» (سوره لقمان – آیه 34)

هیچ‌کس نمی‌داند که فردا (از سود و زیان) چه کسب خواهد کرد و هیچ‌کس نمی‌داند که به کدام سرزمین خواهد مرد.

و می‌فرماید:

عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا (سوره جن – آیه 27)

(خداوند) آگاه به غیب است و کسی را بر غیبش آگاه نمی‌کند.

پس در این هنگام که عبدالرحمن این آیه را خواند، قاسم خندید و گفت، چرا آیه را کامل نمی‌خوانی؟ بگو که در ادامه آیه هم خداوند می‌فرماید:

«إِلّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ» (همان)

(خداوند کسی را از غیبش آگاه نمی‌کند) مگر آن فرستاده‌اش که از او راضی باشد.

و آقا و مولای من از همان فرستادگان است که خداون از او راضی گشته!

حال اشکالی که ندارد، این نامه را که دیدی، از امروز تا 40 روز آینده احوال مرا در نظر داشته باش، اگر همان شد که در نامه بیان شده، پس از عاقبتت بترس و بدان که در گمراهی هستی!

عبدالرحمن این را شنید و قبول کرد.

پس از گذشت هفت روز، قاسم مریض شد و در بستر افتاد و یک هفته مانده به چهل روز هم خداوند بینایی‌اش را به او بازگرداند.

وقتی بینا شد اولین کسی را که دید فرزندش حسن بود که در حیاط مشغول کاری بود.

این فرزندش حسن اهل معصیت بود و قاسم از شراب‌خواری‌اش مطلع بود، و خود پسر به پدر گفته بود که از گناهان بزرگ دیگرم بی‌خبری.

تا چشمان قاسم به حسن افتاد سه بار این چنین دعایش کرد: خداوند تو را از معصیت نجات دهد و توفیق بندگیش را نصیبت گرداند.

چند روز بعد هم دوباره او را صدا زد، به او گفت:

ای فرزند، می‌دانی که من زمینی دارم که وقف امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است. پس از من متولی آن زمین بشو و در هر سال نیمی از سود را برای خود بردار و نیم دیگر را برای حضرت بفرست و من امیدوارم که بعد از من امام زمان علیه السلام تو را به عنوان وکیل در این منطقه انتخاب نماید؛


وقتی که آن شخص بزرگوار به اینجای حکایت رسید، همان سر منبر اشک از چشمانش جاری شد و گفت:
این برای امثال ما خیلی مایه امید است!!!
خلاصه، این مطلب را که قاسم به حسن گفت، او منقلب شد، گریه کرد و از خدا طلب بخشش کرد و به پدر قول داد که تمام تلاشش را می‌کند که دست از گناه معصیت بردارد.

بیناشدن قاسم پس از دریافت این نامه چنان سروصدا به پا کرد که قاضی القضات بغداد برای صحت و سقمش اقدام کرد و...

در پایان چهل روز قاسم از دنیا رفت.

نقل شده است که عبدالرحمن در تشییع قاسم با سر و پای برهنه پیشاپیش جنازه می‌دوید و ندای یا مولا یا مولا سر می‌داد.

اطرافیان عبدالرحمن که بسیار از این حالت وی خشمگین بودند به شدّت به او اعتراض کردند که تو که با این رافضی‌های فاسد الاعتقاد این‌همه مناظره کردی آخر این چه کار است که می‌کنی؟

او در پاسخ گفت: ساکت شوید که من چیزی دیده‌ام که شما ندیده‌اید و حجت بر من تمام شده است و تشیّع خود را اظهار کرد.

اما بشنوید از مهمترین بخش حکایت که برای بنده و امثال بنده امیدبخش که نه حیاتبخش است و به دل‌های مرده من و امثال من جان دوباره می‌بخشد.


پس از مدّت کوتاهی نامه‌ای از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای همان حسن آقایی که شراب‌خوار بود و کارهای فلان و فلان هم می‌کرد (و البته توبه راستین کرده بود به دعای پدرش) فرستاده شد که در آن حضرت ضمن تعزیت و سرسلامتی بابت مرگ پدر به او برایش همان دعایی را کرده بودند که پدرش در حقش کرده بود یعنی فرموده بودند:
"ألهمک الله طاعته و جنبک معصیته - خدا اطاعتش را به تو الهام کند و تو را از معصیت دور کند."
و اعلام فرمودند که
"قد جعلنا أباک إماما لک و فعاله لک مثالا - به راستی که ما پدرت را به مقام وکالت منصوب کردیم، پس از این به بعد تو را نیز به همان مقام منصوب می کنیم."


الغیبه (شیخ طوسی): ج1، ص 310 تا 315






در پایان نیازی به شرح نمی‌بینم، جز همان جمله‌ای که آن شخص بزرگوار در حالی که از چشمانش اشک جاری بود بیان کرد:

این حکایت برای امثال بنده بسیار مایه امید است...

اگر به دردتان خورد برای توفیقات روزافزون آن بزرگواری که این حکایت را با این نکاتش برای ما نقل کرد دعا کنید

و برای آمرزش و مغفرت مرحوم پدر بنده



لینک حکایت در کتاب به زبان فارسی:
http://www.ghbook.ir/index.php?name=%DA%...=component


لینک حکایت در کتاب به زبان عربی:
http://lib.eshia.ir/15084/1/310

حدیث امامت را زندگی کن!

رسول خدا صلوات الله علیه و آله:


خلق اربعه لاربعه:

المال للانفاق لا للامساک و العلم للعمل لا للمجادله و العبد للتعبد لا للتعظیم و الدنیا للعبره لا للعمارة.


 چهار چیز خلق شده برای چهار چیز:

مال برای انفاق است نه برای نگه داشتن.

علم  برای عمل کردن است نه برای مجادله (و کشمکش).

انسان برای اطاعت و بندگی است نه برای تکبر و بزرگی.

دنیا برای عبرت (و آماده‌شدن برای آخرت) است  نه برای عمارت (و آباد ساختن).


المواعظ العددیة: ص 334

عذاب دردناک در دنیا و آخرت برای چه کسی است؟

خیلی اوقات می‌گوییم:

خودم با همین چشمام دیدم

خودم با همین گوشام شنیدم

و بعد می‌گوییم:


حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:


مَن قالَ فی مُؤمِنٍ ما رَأتهُ عَیناهُ و سَمِعَتهُ اُذُناهُ [ما یشینه و یهدم مروّته] ، فهُو مِن الذینَ قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : «إنّ الّذینَ یُحِبُّونَ أنْ تَشِیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ ألِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ اللّه ُ یَعْلَمُ وَ أنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (سوره نور - آیه 19»


کسی که درباره انسان مؤمن آن‌چه را دیده یا شنیده بازگو کند [که موجب آبروریزی و آسیب به وجهه آن مؤمن است]  جزو کسانی است که خدای متعال درباره آنان فرموده است:

«به راستی که کسانی که دوست دارند تا زشتی‌ها در میان مؤمنین شیوع پیدا کند؛ قطعاً برای ایشان است عذاب دردناک در دنیا و [در] آخرت».


الکافی: ج2، ص 357