او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

انسان در هنگام گرفتاری در گرداب بلاها و زایل شدن نعمت­هایی که قبلاً از آن­ها برخوردار بوده، چه باید بکند؟

انسان در هنگام گرفتاری در گرداب بلاها و زایل شدن نعمت­هایی که قبلاً از آن­ها برخوردار بوده، چه باید بکند؟

پاسخ، روایتی بسیار دلنشین و تأمل برانگیز از مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

لو أنَّ الناسَ حینَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ، فَزِعُوا إلى رَبِّهم بِصِدقٍ مِن نِیّاتِهِم، وَوَلَهٍ مِن قُلوبِهِم، لَرَدَّ علَیهِم کُلَّ شارِدٍ، وأصلَحَ لَهُم کُلَّ فاسِدٍ[1].
اگر مردم آن­گاه که بلاها بر آنان فرود مى­آید و نعمت­ها از میانشان مى­رود، با نیّت­هاى صادقانه و دلهاى مشتاق به پروردگارشان پناه برند، [خداوند متعال] بی­گمان هر گریخته و از دست رفته­اى به آنان بازگرداند و هر فسادى را براى آنان اصلاح کند.

 

بحث اجمالی پیرامون‌ سنت‌های الهی در خصوص عملکرد انسان‌ها نسبت به نعمت‌های الهی (طبق آیات قرآن و روایات)


نخست اینکه نعمات از دست نمی‌رود و جایش را به مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها و بلاها نمی‌دهد‌، مگر به علت اعمال خود انسان‌ها[2]، و این در حالیست که خداوند از فضل و کَرَمش از چشاندن نتیجه بسیاری از اعمالِ زشتِ انسان در می‌گذرد[3].
و اگر خداوند به انسان‌ها نعمتی عطا کرد مادامی که بنده آن نعمت را کُفران نکند،‌ خداوند آن نمعت را از بنده‌اش دریغ نمی‌دارد[4]!

حال اگر انسان‌ها شروع به کُفران نعمت کردند، (به ویژه کفران نعمت هدایت الهی و فی المثل رسولان الهی و آیات خدا (نظیر دینش و اولیایش!!) و بر این کفران اصرار ورزیدند چه خواهد شد؟

خداوند سنت نزول عذاب و زوال نعمتش را بر این مردم جاری می‌کند تا مگر که موجب تنبّه و تذکّر ایشان شود و از استکبار در برابر حق و کفران نعمت دست بردارند[5].

در این مرحله سه حالت ممکن است پیش آید،
حالت نخست: یا با این نزول عذاب و زوال نعمت،‌ مردم متنبه شده و با توبه و تضرع و پذیرش حق، سعی در جبران بر می‌آیند، در اینجا خداوند از رحمتش درهای نعمت را دوباره بر ایشان می‌گشاید[6]. (البته اگر در این مرحله نیز با ثبات قدم پیش روند خداوند به جهت ترفیع درجه مؤمنان (و نه از باب تنبیه) درباره ایشان را مبتلا به گرفتاری‌هایی خواهد کرد که عمده گرفتاری اولیای الهی به همین سبب است. ولی غالب مؤمنین به آن درجه از ثبات نخواهند رسید و مشکلات و زوال نعمت‌هایی که برایشان دوباره پیش می‌آید از جنس تنبه و تذکر و چشاندن بخشی از نتیجه تکوینی اعمالشان در دنیاست (که البته موجب بخشایش گناهانشان هم می‌شود.) (مانند آنچه بر سر قوم یونس علیه السلام واقع گشت[7].)

 

حالت دوم: یا به رغم این نزول عذاب و زوال نعمت، مردم باز بر کفران نعمت‌های باقی‌مانده و استکبار ورزیدن مقابل نعمت هدایت و هادیان الهی و لجاجت و عناد در برابر آن‌ها پافشاری می‌کنند. در نتیجه وقتی زوال نعمت موجب تنبه، بیداری و پذیرش حق در ایشان نشد، خداوند سنت استدراج را بر ایشان جاری می‌کند.
استدراج به این معنا که خداوند پس از ادامه لجاجت و انکار حق و کفران نعمت به رغم نزول عذاب و زوال نعمت،‌ شخص قلبش را چنان سیاه می‌‌کند که دیگر ظرفیت و امکان دریافت رحمت حضرت حق و هدایت را از دست می‌دهد و خود با سوء اختیار و اعمال و نیاتش، راهش را برای بازگشت به مسیر حق مسدود می‌کند، در این مرحله به یکباره خداوند سنت نزول بلا و زوال نعمت به نیت تنبه و تذکر را به سنت استدراج، یعنی اعطای نعمات پیاپی تغییر می‌دهد[8]، تا شخص به واسطه امکاناتی که این نعمات جدید به او می‌دهد تدریجاً بیشتر و سریع‌تر و عمیق‌تر موجبات غفلت و هلاکت ابدی خود را فراهم آورد و بر غذاب اخروی و ابدی خود بیافزاید. (این سنت غالباً با سنت امهال (معنای مهلت دادن) همراه است.) (نظیر آنچه به ویژه بر منافقان و جریان نفاق و اهل تزویر رخ می‌دهد. البته برای برخی از کفران نعمت کننده و مستکبرین و معاندین نیز در شرایطی این سنت جاریست.)

 

حالت سوم:‌ نزول عذاب هلاک‌کننده ناگهانی پس از متنبه و متذکر نشدن از زوال نعمت و نزول عذاب‌های جزئی. در این حالت مستکبران و طغیان‌گران در برابر نعمات الهی به ویژه نعمت هدایت کفران نعمت کرده‌اند (کسانی که در برابر اولیای خدا می‌ایستند و در راستای نابودی دین خدا گام بر می‌دارند و آن‌ها را به تمسخر می‌گیرند و تحقیر می‌کنند!) با عذاب‌هلاک‌کننده ناگهانی[9] خداوند مواجه می‌شوند. (مانند ابرهه و فرعون[10])

 



[1] نهج البلاغه (سید رضی، نسخه صبحی صالح): فرازی از خطبه 178، ص 257

[2] حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً لَا یُنْعِمُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَهًٍْ فَیَسْلُبَهَا إِیَّاهُ قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ الْعَبْدُ مَا یَسْتَوْجِبُ بِذَلِکَ الذَّنْبِ سَلْبَ تِلْکَ النِّعْمَهًِْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ: إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ. ( تفسیر عیاشی: ج۱۳، ص۲۰۶)

پروردگار به قضای قطعی، چنین مقدّر فرموده که اگر به بنده‌ای نعمتی اعطا فرماید، قبل از آنکه بنده مرتکب گناهی گردد که مستوجب محرومیّت خود از آن نعمت شود، وی را از آن نعمت محروم نخواهد کرد. از همین روست که خداوند فرموده است: إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ. (رعد 11) و خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند.

[3] ‌سوره شوری، آیات ۳۰ و ۳۱: مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ * وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ - و هر مصیبتى به شما برسد به سبب اعمال و عملکرد خود شماست و [خدا] از [چشاندن نتیجه] بسیارى [از گناهانتان] در مى‏‌گذرد و شما در زمین درمانده کننده [خدا] نیستید و جز خدا شما را سرپرست و یاورى نیست.

[4] مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: بِاللَّهِ إِنَّهُ مَا عَاشَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضَارَهًٍْ مِنْ کَرَامَهًِْ نِعَمِ اللَّهِ فِی مَعَاشِ دُنْیَا وَ لَا دَائِمِ تَقْوَی فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ الشُّکْرِ لِنِعَمِهِ فَأَزَالَ ذَلِکَ عَنْهُمْ إِلَّا مِنْ بَعْدِ تَغْیِیرٍ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ تَحْوِیلٍ عَنْ طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ الْحَادِثِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ قِلَّهًِْ مُحَافَظَهًٍْ وَ تَرْکِ مُرَاقَبَهًِْ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَهَاوُنٍ بِشُکْرِ نِعْمَهًِْ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ کَسَبَهًَْ الذُّنُوبِ إِذَا هُمْ حَذِرُوا زَوَالَ نِعَمِ اللَّهِ وَ حُلُولَ نَقِمَتِهِ وَ تَحْوِیلَ عَافِیَتِهِ أَیْقَنُوا أَنَّ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ فَأَقْلَعُوا وَ تَابُوا وَ فَزِعُوا إِلَی اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ إِقْرَارٍ مِنْهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ إِسَاءَتِهِمْ لَصَفَحَ لَهُمْ عَنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ إِذاً لَأَقَالَهُمْ کُلَّ عَثْرَهًٍْ وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرَامَهًِْ نِعْمَهًٍْ ثُمَّ أَعَادَ لَهُمْ مِنْ صَلَاحِ أَمْرِهِمْ وَ مِمَّا کَانَ أَنْعَمَ بِهِ عَلَیْهِمْ کُلَّ مَا زَالَ عَنْهُمْ وَ أُفْسِدَ عَلَیْهِم. (الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸، ص۲۵۶)

و به خدا قسم! براستی که هیچ‌گاه مردمی در خرّمی نعمت‌های خدا در زندگی دنیا عمر خویش را به سر نبردند و نه در پرهیزگاری پیوسته‌ای که در انجام طاعت خدا و شکر نعمت‌های او باشد و خداوند آن نعمت را از ایشان گرفته باشد؛
 جز پس از اینکه خود را واژگونه کرده‌اند و از طاعت خداوند به دیگر سوی شدند و گناهانی پدید آوردند و دست از نگه‌داری خود برداشته و خدا را نادیده گرفته و شکر نعمت خداوند را زیر پا گذاردند؛ زیرا خدای عزّوجلّ در آیات محکم کتابش می­فرماید: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ (رعد
11) و خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند. و هنگامى‌که خدا براى قومى [به‌خاطر اعمالشان] بدى [و عذاب] بخواهد، هیچ‌چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، [نجات‌دهنده و] سرپرستى نخواهند داشت.»
و اگر که نافرمان‌ها و گنه‌پیشه‌ها در صورتی که از زوال نعمت خداوند و فرود آمدن نقمت او و دگرگونی عافیتش برحذر می­شدند یقین می­کردند که این از طرف خداوند است؛ به‌واسطه‌ی آنچه با دست خود انجام داده‌اند، پس باز می­گشتند و به درگاه خدا از صدق دل و اعترافشان به گناهان و بدکرداری‌های خود، پناه می­بردند، هر آینه خداوند از همه گناهان آن‌ها درمی­گذشت و در این صورت از هر لغزشی که کرده‌اند صرف نظر می‌کرد و محقّقا کرامت نعمت خود را بدان‌ها باز پس می‌داد؛ سپس هرچه از بهبودی امور و نعمت آن‌ها تباه و نابود شده به آن‌ها باز می­گردانید.

[5] وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (سوره انعام - آیه42) و به یقین ما به سوى امت‌هایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى [و بلاها] دچار ساختیم تا به تضرع و خاکسارى درآیند.
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا یَتَضَرَّعُونَ (سوره مؤمنون آیه 76) همانا ما آنان را به بلاها و آسیب‌ها [ی دنیایی‌] گرفتیم، ولی نه برای پروردگارشان فروتنی کردند و نه به پیشگاهش تضرع می‌کنند.

[6] مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: بِاللَّهِ إِنَّهُ مَا عَاشَ قَوْمٌ قَطُّ فِی غَضَارَهًٍْ مِنْ کَرَامَهًِْ نِعَمِ اللَّهِ فِی مَعَاشِ دُنْیَا وَ لَا دَائِمِ تَقْوَی فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ الشُّکْرِ لِنِعَمِهِ فَأَزَالَ ذَلِکَ عَنْهُمْ إِلَّا مِنْ بَعْدِ تَغْیِیرٍ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ تَحْوِیلٍ عَنْ طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ الْحَادِثِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ قِلَّهًِْ مُحَافَظَهًٍْ وَ تَرْکِ مُرَاقَبَهًِْ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَهَاوُنٍ بِشُکْرِ نِعْمَهًِْ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ کَسَبَهًَْ الذُّنُوبِ إِذَا هُمْ حَذِرُوا زَوَالَ نِعَمِ اللَّهِ وَ حُلُولَ نَقِمَتِهِ وَ تَحْوِیلَ عَافِیَتِهِ أَیْقَنُوا أَنَّ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ فَأَقْلَعُوا وَ تَابُوا وَ فَزِعُوا إِلَی اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ إِقْرَارٍ مِنْهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ إِسَاءَتِهِمْ لَصَفَحَ لَهُمْ عَنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ إِذاً لَأَقَالَهُمْ کُلَّ عَثْرَهًٍْ وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرَامَهًِْ نِعْمَهًٍْ ثُمَّ أَعَادَ لَهُمْ مِنْ صَلَاحِ أَمْرِهِمْ وَ مِمَّا کَانَ أَنْعَمَ بِهِ عَلَیْهِمْ کُلَّ مَا زَالَ عَنْهُمْ وَ أُفْسِدَ عَلَیْهِم. (الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸، ص۲۵۶)

و به خدا قسم! براستی که هیچ‌گاه مردمی در خرّمی نعمت‌های خدا در زندگی دنیا عمر خویش را به سر نبردند و نه در پرهیزگاری پیوسته‌ای که در انجام طاعت خدا و شکر نعمت‌های او باشد و خداوند آن نعمت را از ایشان گرفته باشد؛
 جز پس از اینکه خود را واژگونه کرده‌اند و از طاعت خداوند به دیگر سوی شدند و گناهانی پدید آوردند و دست از نگه‌داری خود برداشته و خدا را نادیده گرفته و شکر نعمت خداوند را زیر پا گذاردند؛ زیرا خدای عزّوجلّ در آیات محکم کتابش می­فرماید: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ (رعد
11) و خداوند سرنوشت هیچ قومى [وملّتى] را تغییر نمى‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در [وجود] خودشان است تغییر دهند. و هنگامى‌که خدا براى قومى [به‌خاطر اعمالشان] بدى [و عذاب] بخواهد، هیچ‌چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، [نجات‌دهنده و] سرپرستى نخواهند داشت.»
و اگر که نافرمان‌ها و گنه‌پیشه‌ها در صورتی که از زوال نعمت خداوند و فرود آمدن نقمت او و دگرگونی عافیتش برحذر می­شدند یقین می­کردند که این از طرف خداوند است؛ به‌واسطه‌ی آنچه با دست خود انجام داده‌اند، پس باز می­گشتند و به درگاه خدا از صدق دل و اعترافشان به گناهان و بدکرداری‌های خود، پناه می­بردند، هر آینه خداوند از همه گناهان آن‌ها درمی­گذشت و در این صورت از هر لغزشی که کرده‌اند صرف نظر می‌کرد و محقّقا کرامت نعمت خود را بدان‌ها باز پس می‌داد؛ سپس هرچه از بهبودی امور و نعمت آن‌ها تباه و نابود شده به آن‌ها باز می­گردانید.

 [7] وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ * فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ (آیات 139 و 147 و 148 سوره صافات) و در حقیقت‏ یونس از زمره فرستادگان بود... * و او را به سوى یکصدهزار [نفر از ساکنان نینوا] یا بیشتر روانه کردیم * پس [آن‌ها هنگام مشاهده عذاب، توبه‌ و تضرع کردند و] ایمان آوردند و تا چندى برخوردارشان کردیم.

«فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ (یونس 98) پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم.

حضرت امام محمد باقر علیه السلام: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ رِیَاحَ رَحْمَهًٍْ وَ رِیَاحَ عَذَابٍ فَإِنْ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْعَذَابَ مِنَ الرِّیَاحِ رَحْمَهًًْ فَعَلَ قَالَ وَ لَنْ یَجْعَلَ الرَّحْمَهًَْ مِنَ الرِّیحِ عَذَاباً قَالَ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمْ یَرْحَمْ قَوْماً قَطُّ أَطَاعُوهُ وَ کَانَتْ طَاعَتُهُمْ إِیَّاهُ وَبَالًا عَلَیْهِمْ إِلَّا مِنْ بَعْدِ تَحَوُّلِهِمْ عَنْ طَاعَتِهِ قَالَ کَذَلِکَ فَعَلَ بِقَوْمِ یُونُسَ (علیه السلام) لَمَّا آمَنُوا رَحِمَهُمُ اللَّهُ بَعْدَ مَا کَانَ قَدَّرَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ وَ قَضَاهُ ثُمَّ تَدَارَکَهُمْ بِرَحْمَتِهِ فَجَعَلَ الْعَذَابَ الْمُقَدَّرَ عَلَیْهِمْ رَحْمَهًًْ فَصَرَفَهُ عَنْهُمْ وَ قَدْ أَنْزَلَهُ عَلَیْهِمْ وَ غَشِیَهُمْ وَ ذَلِکَ لَمَّا آمَنُوا بِهِ وَ تَضَرَّعُوا إِلَیْهِ. (الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج ۸،ص ۹۲)

خداوند عزّوجلّ، بادهای رحمت و بادهای عذاب دارد و اگر بخواهد بادهای عذاب را تبدیل به رحمت کند چنین خواهد کرد. ولی هیچ‌گاه نسیم رحمت را تبدیل به عذاب نمی‌کند و این بدان‌خاطر است که خداوند، رحمت خود را از مردمانی که او را اطاعت می‌کنند، دریغ نمی‌کند؛ مگر اینکه آن‌ها از اطاعت او سرباز زنند.
و خداوند با قوم یونس (علیه السلام) چنین کرد و هنگامی‌که ایمان آوردند آن‌ها را مورد رحمت خویش قرار داد. با اینکه عذاب آن‌ها حتمی شده بود، رحمت خود را شامل حال آنان نمود و عذابی که بر آن‌ها قطعی شده بود را به رحمت تبدیل فرمود و عذاب را از آنان برطرف کرد با اینکه بر ایشان نازل شده و دربرشان گرفته بود و این [رفع عذاب] زمانی اتّفاق افتاد که به خدا ایمان آورده و به درگاه او تضرع و زاری نمودند.

[8] سوره انعام، آیات ۴۲ تا ۴۴: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ.
و به یقین ما به سوى امت‌هایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى [و بلاها] دچار ساختیم تا به تضرع و خاکسارى درآیند (۴۲) پس چرا هنگامى که عذاب ما به آنان رسید تضرع نکردند

ولى [حقیقت این است که] دل‌هایشان سخت‏ شده و شیطان آنچه را انجام مى‏‌دادند برایشان زینت داده است (۴۳)     

پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى هر چیزى [از نعمت‌ها] را بر آنان گشودیم

تا هنگامى که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یک‌باره نومید شدند (۴۴)
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:

إِذَا رَأَیْتَ اللَّهَ یُعْطِی الْعَبْدَ مَا یُحِبُ وَ هُوَ مُقِیمٌ عَلَی مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ اسْتِدْرَاجٌ ثُمَّ تَلَا «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِه ِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ.» (مجموعهًْ ورام: ج۲، ص۲۳۲)

هرگاه دیدی خداوند آنچه را بنده‌اش دوست دارد به او عطا می‌فرماید درحالی‌که آن بنده نافرمانی خدا را ادامه می‌دهد؛ پس قطعاً آن نشانه‌ی استدراج (به‌تدریج به‌سوی عذاب پیش‌بردن) است. سپس تلاوت فرمود: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِه فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ. پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى هر چیزى [از نعمت‌ها] را بر آنان گشودیم.

[9] سوره مؤمنون، آیات ۷۶ و ۷۷: وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ (77)

و به راستى ایشان را به عذاب گرفتار کردیم و[لى] نسبت به پروردگارشان تواضع نکردند و به تضرع درنیامدند (۷۶) تا وقتى که درى از عذاب دردناک بر آنان گشودیم به ناگاه ایشان در آن [حال] نومید شدند (۷۷)

[10] سوره اعراف، آیات ۱۳۳ تا ۱۳۶: فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ * وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیل * فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِین.
سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل کردیم) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه‏‌ها و خون را که نشانه‏‌هایی از هم جدا بودند بر آنها فرستادیم، (ولی باز بیدار نشدند) تکبر‌ ورزیدند و جمعیتی گنهکار بودند. (۱۳۳) هنگامی که بلا بر آنها مسلط می‏شد می‌گفتند: ای موسی از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده رفتار کند، اگر این بلا را از ما مرتفع سازی قطعا به تو ایمان می‌آوریم و بنی‌اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد. (۱۳۴) اما هنگامی که بلا را پس از مدت معینی که به آن می‌رسیدند از آنها برمی‌داشتیم ‌پیمان خویش را می‌شکستند! (۱۳۵) سرانجام ما از آنها انتقام گرفتیم و آنها را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. (۱۳۶)