او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

آخرین دولت (مقاله ویژه!!!)

 سلام رفقا

آخرین دولت

------------------------

در اندیشه مهدوی مباحث متعدد و متفاوتی مطرح می شود. یکی از مهمترین آنها، مسئله «دولت مهدوی» است که دامنه گسترده ای هم دارد و به همین جهت تعبیرهای مختلفی از این دولت در ادبیات دینی ( به خصوص ادبیات شیعه) شده است که هر کدام از تعبیرها به جنبه ای از جنبه های متعدد حکومت مهدویت اشاره دارد. برخی از تعبیرهایی که در روایات در مورد دولت و حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه شریف) آمده به شرح زیر است:

- دولت جهانی، دولت عدالت، دولت کریمه،  دولت صالحان،  دولت حق،  دولت مستضعفان،  دولت امنیت،  دولت رفاه یکی دیگر از تعبیرهایی که از دولت مهدوی شده ولی کمتر توجه قرارگرفته ، تعبیر آخرین دولت است.

در این نوشتار برآنیم که تا در این باره سخن بگوییم. در این بحث سه مسئله مطرح خواهد شد،

 یکی  این که منشأ  تعبیر آخرین دولت چیست؟

دیگری این که معنی آخرین دولت چیست؟

سوم این که علت آخر بودن دولت مهدوی کدام است؟

- منشأ تعبیر آخرین دولت

این تعبیر در کلمات نورانی معصومان (علیه السلام) وجود دارد. امام باقر (علیه السلام) می فرمایند.

دولتنا آخر الدول .

دولت ما آخرین دولت است.

سپس در پایان کلام خویش می فرمایند:

و هو قول الله عز و جل : «والعاقبه للمتقین» [1] [2]

این همان سخن خداوند است که می فرماید: عاقبت از آن پرهیزکاران است.

همچنین روایت شده که امام صادق (ع) در بسیاری از اوقات این شعر را زمزمه می کردند که :

لکل اناس دوله یرقبونها

و دولتنا فی آخر الدهر تظهر [3]

هر مردمی را دولتی است که منتظر آن هستند و دولت ما در پایان روزگار آشکار می شود.

در پاره ای از روایات، این حقیقت با عبارت «عاقبت از آن ما خواهد بود» آمده و آیه شریفه «والعاقبه للمتقین» به همین حقیقت تفسیر شده است،

امام حسن (علیه السلام) نیز این حقیقت را یاد کرده اند و امام علی (علیه السلام) آن را تایید نموده اند.

ابن سیرین می گوید:

از تنی چند از بزرگان بصره شنیدم که گفتند: علی بن ابیطالب (علیه السلام) پس از جنگ جمل ناخوش گردید و نتوانست در نماز جمعه شرکت کند. لذا به فرزندش حسن (علیه السلام) فرمود: تو برو و نماز جمعه را با مردم بخوان.

حسن (علیه السلام) به مسجد آمد و بر فراز منبر رفت. او ابتدا حمد و ثنای الهی را به جای آورد، شهادتین گفت، بر رسول خدا درود و صلوات فرستاد و فرمود :

ای مردم! خداوند، نبوت را در میان ما قرار داد و ما را بر خلق خویش برگزید و مقدم داشت و کتاب و وحی خود را بر ما فرو فرستاد. به خدا قسم که هر کس چیزی از حق ما کم گذارد، خداوند در دنیا و آخرت از حق او بکاهد، و هیچ دولتی ضد ما نباشد، مگر این که عاقبت از آن ما باشد.

آنگاه این آیه را خواند که :

«و لتعلمن نباه بعد حین ؛ [4] و قطعاً پس از چندی خبر آن را خواهید دانست. در این کلام، امام حسن (علیه السلام) با بیان این جمله که عاقبت از آن ما است، به این حقیقت توجه می دهند که دولت اهل بیت، دولت آینده است. جالب این که امام علی (علیه السلام) سخنان فرزندشان را می شنیدند . پس از اتمام مراسم نماز و بازگشت امام حسن (علیه السلام) ، امام علی (علیه السلام) به او نگاهی کرد و بی اختیار، اشکهایش بر گونه هایش جاری شد و از فرزندش خواست که نزدیک آید و میان چشمانش را بوسید و این آیه را خواند که :

ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم. [5] [6]

فرزندانی بودند، برخی از نسل برخی دیگر پدید آمده، و خدا شنوا و داناست.

این برخورد امام علی (علیه السلام)، حکایت از تأیید سخن امام حسن (علیه السلام) دارد. همچنین نقل شده که در خطبه دیگری نیز امام حسن (علیه السلام) همین جملات را درباره دولت اهل بیت بیان کردند. [7]

از امام باقر (علیه السلام) نیز نقل شده که ایشان دولتهای دیگر را دولت حال نامیده اند و دولت اهل بیت را (دولت آینده )

ابوبکر حضرمی می گوید:

وقتی امام باقر (علیه السلام) را نزد هشام در شام بردند، هشام اهل بیت (علیه السلام) را به تفرقه افکنی متهم ساخت و بدین وسیله امام را بسیار توبیخ کرد. به دنبال وی حاضران مجلس نیز به نکوهش امام (علیه السلام) پرداختند. وقتی آنان خاموش شدند، امام باقر(علیه السلام) برخاست و فرمود: ایها الناس، این تذهبون؟ او این یرادبکم ؟ بنا هدی الله اولکم و بنایختم آخرکم. فان یکن لکم ملک معجل فان لنا ملکا موجلا. ای مردم به کجا می روید؟ و شما را به کجا می برند؟ به وسیله ما بود که خداوند پیشینیان شما را هدایت کرد و هدایت آیندگان شما نیز به وسیله ما انجام می شود. اگر شما سلطنت اکنون را دارید، حکومت ما حکومت آینده است. [8]

از آنچه تاکنون نقل کردیم به خوبی روشن می شود که اهل بیت (علیه السلام) از دولت حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان آخرین دولت یاد کرده اند. اکنون دو سوال مطرح است :

 نخست ، آخرین دولت بودن به چه معنا است؟

و دوم ، علت آخرین بودن دولت حضرت مهدی (ع) چیست؟

در پرسش اول می خواهیم بدانیم منظور از صفت «آخرین» بیان مفهوم زمانی است یا فکری و اندیشه ای؟!

در مراجعه به روایات و با استفاده از آیات قرآن ، می توان فهمید که هر دو مفهوم آن مراد است، یعنی وقتی می گوییم حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) آخرین دولت است، هم به این معنی است که آخرین و مترقی ترین اندیشه در باب حکومت و زمامداری است و هم به این معنی است که پس از آن دولت دیگری حاکمیت نمی یابد و تا پایان تاریخ ادامه می یابد.

امام باقر (ع) به دنبال این که می فرمایند:

دولت ما آخرین دولت است، چنین ادامه می دهند:

و لم یبق اهل بیت لهم دول الا ملکلوا قبلنا. [9]

هیچ خاندان دارای حکومتی باقی نمی ماند، مگر این که قبل از ما به حکومت می رسند. امام صادق (علیه السلام) نیز در همین رابطه می فرمایند:

ما یکون هذا الامر حتی لا یبقی صنف من الناس الا و قد ولوا علی الناس ... ثم یقوم القائم بالحق و العدل. [10]

این امر (حکومت ما اهل بیت) فرا نرسد تا اینکه همه گروهها بر مردم حکومت کرده باشند ... آنگاه قائم (ع) قیام می کند و حق و عدالت را بر پا می دارد.

کلام امام صادق (علیه السلام) وضوح بیشتری دارد. آنچه از این دو حدیث بر می آید این است که همه گروهها و صاحب نظرانی که درباره حکومت، ایده و نظریه ای دارند، به حکومت می رسند و پس از همه آنها نظریه امامت، حاکمیت می یابد.

این بدین معنی است که اولاً هر نظریه ایی که به اندیشه بشر برسد، حاکمیت می یابد و ثانیاً روزگاری فرا رسد که فکر بشر، سخنی برای گفتن ندارد ؛ آنگاه نظریه امامت حاکمیت می یابد.

 بنابراین، آخرین دولت یعنی آخرین نظریه ای که حکومتی بر مبنای آن تشکیل می شود و پس از آن نظریه دیگری وجود نخواهد داشت و همچنین از برخی دیگر از روایات، مفهوم زمانی را نیز می توان فهمید و براین اساس دولت اهل بیت، هم از نظر اندیشه آخرین است و هم از نظر زمانی؛ امام باقر (علیه السلام) پس از آن که در دربار هشام فرمودند «دولت شما دولت حال است و دولت ما دولت آینده» تصریح می کنند که :

و لیس بعد ملکنا ملک ؛ لاف نّا اهل العاقبه ، یقول الله عز و جل : «و العاقبه للمتقین». [11]

و بعد از حکومت ما حکومتی نباشد؛ زیرا ما همان کسانی هستیم که عاقبت از آنان است، خداوند می فرماید: «سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است.»

در این حدیث دو نکته قابل توجه وجود دارد، یکی تصریح به این که پس از حکومت اهل بیت، حکومت دیگری وجود نخواهد داشت و دیگری مستند نمودن این ادعا به این شریفه نیز به دست می آید و با تکیه بر آن ، گذشته از حدیث، آیه نیز می تواند آخر بودن زمانی را گواهی دهد. جالب این که این جمله از قرآن کریم،فراز پایانی آیه ای است که در آغاز آن چنین آمده است:

ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده.

زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد.

همانگونه که می دانید این فراز از آیه ، نیز مربوط به حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است امام باقر (ع) می فرمایند:

وجدنا فی کتاب علی علیه السلام «ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین» انا و اهل بیتی الذین اورثنا الله الارض و نحن المتقون و الارض کلها لنا.

در کتاب علی ، که بر او درود باد، [در ذیل آیه] «زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد. و سرانجام نیک از پرهیزگاران است » چنین یافتیم که :

«من و اهل بیتم همان کسانی هستیم که خداوند زمین را به ما ارث می دهد و مائیم پرهیزکاران و زمین تماماً از آن ما است.» [12]

] یک توضیح کوتاه درباره ی کتاب علی (علیه السلام): همانطور که می دانید مولا علی از کاتبان وحی بوده اند، در زمان نزول آیات، امیر المؤمنین به دستور پیامبر بعد از نزول هر آیه ، شأن نزول آیه ، تأویل آیه ، تفسیر آیه و محکم و متشابه و ظاهر و باطن و... هر آیه را که رسول الله به شخص ایشان توضیح داده در آن نوشته بودند و پس از فوت پیامبر در هنگام اعلام فرمان جمع آوری قرآن از سوی خلیفه آن را به مردم ارائه دادند که با رد وعدم پذیرش خلیفه و اطرافیانش آن را به خانه برگرداندند و شیعیان و نزدیکان اعلام کردند که این کتاب را در دیگر منظر عموم نخواهید دید تا ظهور فرزندم مهدی و ایشان آن را پس از خود به امام حسن (علیه السلام) سپردند و دست به دست آمده و امروز هم در اختیار مولایمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

 حال باید به این پرسش پرداخت که چرا این دولت ، آخرین دولت است؟!!!!

در برخی از روایاتی که در آنها مسئله آخرین دولت بودن حکومت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح شده ، علت آن نیز تبیین شده است. مثلاً امام باقر (علیه السلام) پس از آن که می فرمایند دولت ما آخرین دولت است و پیش از آن ، همه صاحبان قدرت و اندیشه به حکومت می رسند، در بیان علت آن می فرمایند:

... لئلا یقولوا اذا راواسیرتنا: اذا ملکنا سرنا مثل سیره هولاء !

... تا وقتی شیوه حکومت ما را دیدند، نگویند: اگر ماهم به حکومت می رسیدیم، به شیوه اینان رفتار می کردیم. [13]

همچنین امام صادق (ع) پس از آن که می فرمایند پیش از برقراری دولت و ما همه گروهها به حکومت می رسند، علت این تقدم و تاخر را چنین بیان می دارند:

حتی لا یقول قائل «انالو ولینا لعدلنا» ثم یقوم القائم بالحق و العدل.

تا کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می ر سیدیم به عدالت رفتار می کردیم، سپس برپا کننده حق و عدل قیام می کند. [14]

از مجموع این احادیث چنین بر می آید که علت تاخر دولت امامت، اتمام حجت تاریخی و عملی است. باید بشر به تجربه دریابد که راه عدالت جز از طریق اهل بیت نمی گذرد و برقراری عدالت جز به دست مردان عدالت پیشه و امامان معصوم ممکن نیست.

همانطور که در مقاله ی حقیقت ایمان هم اشاره شد ((لا اکراه فی الدین))، مردم خودشان باید برسند به این که خیر دنیا و آخرتشان پذیرفتن ولایت ولی الله الاعظمِ خداست و تا به این رشد عقلی و حد پذیرش نرسند ظهور محقق نمی شود. مطالب بسیار نغزی در این مورد در مقاله آخرالزمان شرایط ظهور باطن هستی، تألیف استاد طاهر زاده آمده که مطالعه ی آن در کنار این مقاله تصویر روشنی از واقعه ی ظهور را إن شاءالله در ذهن خوانندگان و رفقای گرامی پدید می آورد.

اما یک نکته ی دیگر در این باره

همه شما إن شاءالله دعای عهد را خوانده اید و می خوانید، فراز معروفی در این دعا هست که:

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس (به واسطه ی آنچه که مردم کسب کرده اند، فساد در خشکی و دریا آشکار گشته) نکته ی بسیار مهمی در باره ی عبارت بما کسبت أیدی ناس وجود دارد که بالاخره باید بفهمیم که مردم چه چیزی را کسب کرده اند تا به وسیله ی آن در خشکی و دریا ، به این مقیاس عظیم فساد تولید کنند تا حدی که آشکار شود؟ که فعلاً مجال پرداختن به این عبارت را ندارم اما آنچه در این عبارت بسیار مهم است این است:

در حقیقت این عبارت قسمتی از یک آیه ی قرآن است که ادامه ی آن در دعا نیامده، ادامه ای که بسیار بسیار جالب است. آیه کامل این است:

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (41- روم)

به واسطه ی آنچه که مردم کسب کرده اند، فساد در خشکی و دریا آشکار گشته تا خدا هم کیفر بعضى اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد که باز گردند. (41)

از رنسان به این طرف بشر به یک باره بی خیال ربوبیت خدا میشود و می گوید خدایا هستی یا نیستی من باهات کاری ندارم ، من میخوام خودم، خودم را ربوبیت کنم ، به هر شکل که به عقل خودم میرسد دلم می خواهد در عالم دخل و تصرف کنم و تغییرو تحول بدم ، قوانین زندگی اجتماعی را خودم به میل خودم بنویسم و جهانی را بسازم ، زاده ی میل و خواست خودم ، با قائده ی کلی لا اکراه فی الدین و قد تبین الرشد من الغی بشر آزاد گذاشته شد برای به فعلیت در آوردن نیاتش در این عالم، البته هر شخص و امت و اجتماعی می توانند هر گونه که خواستند زندگی کنند اما باید بهای این مدل زندگی را هم بپردازند و معنی این قسمت آیه که (کیفر بعضی اعمالشان را می چشاند) هم همین است. اما رفته رفته بشر می فهمد که نمی تواند بدون وحی و هدایت خدا به سعادت حتی دنیایی رسید و اینجاست که( لعلهم یرجعون ) یعنی (باشد که باز گردند) رخ می دهد و تشنه و پذیرای امر ظهور می شوند.

تبیین این حقیقت که راه عدالت جز از طریق اهل بیت نمی گذرد در گرو توجه به این سه امر است:

نخست، عدالت  مهمترین نیاز بشریت است و امور دیگر فرع بر این اصل هستند و سامان جامعه بشری به برقراری عدل و  است و بدون آن نظام زندگی اجتماعی از هم می پاشد.

]یک توضیح درباره ی عدل: دوستان همانطور که می دانید معنای عدل یکسانی نیست، بلکه معنای عدل قرار گرفتن هر چیز سر جای خودش است. امروز خدا و احکام خدا در بین مردم سر جایش نیست ، قرآن خدا سر جایش نیست، ولی الله الاعظم خدا سر جایش نیست، نظام توضیع ثروت سرجایش نیست  و ... و با ظهور، همه ی این امور سر جایشان میرود به لطف خدا و برکت ولی اش [

دوم ، اجرای عدالت نیاز به مردان عادل دارد. هر دستی توان عدالت گستری ندارد. عدالت گستری نیاز به مردانی دارد که معصوم و از هرگونه هوس به دور باشند. مردان آلوده به هوس، به هوس رفتار می کنند نه به عدالت، آنکه به هوس رفتار می کند و پیرو هوای نفس خویش است، توان اجرای عدالت را ندارد، به همین جهت در اندیشه شیعی، یکی از شرایط امامت ، عصمت است.

]إن شاء الله در پستی مقداری  از 313 هم صحبت میکنیم و با حاکمان و والیان آینده دنیا آشنا می شویم. بالاخره باید دید یاران حضرت حجت چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند که تضمین کننده ی حاکمیت عدل در جهانند!!! [

سوم، عدالت گستری نیاز به عدالت پذیری دارد. این نکته نکته ی بسیار لطیف و دقیق و عظیمی است، بدون عدالت پذیری ، اجرای عدالت ممکن نیست. اگر امام عدالت گستر وجود داشته باشد ولی امت عدالت پذیر وجود نداشته باشد، عملیات عدالت گستری با شکست مواجه می شود. [15] و این امر یکی از مهمترین دلایل تأخیر در امر ظهور است چرا که عموم دنیا هنوز حقیقتآً طالب عدالت نیستند و با این مدل زندگی خو گرفته اند.

باتوجه به این سه امر، یک بار مسئله را مرور می کنیم: چون عدالت مهمترین نیاز بشریت است، خداوند هیچ گاه زمین را بدون امام عدالت گستر نگذاشته است. ولی از آنجا که حاکمیت عدالت، گذشته از وجود امام عدالت گستر، به عدالت پذیری ملت نیز نیاز دارد.

 سوال این است که اگر پذیرش عدالت و تحمل عدالت وجود نداشته باشد چه باید کرد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 اولین اقدام روشنگری است . در این مرحله باید به روشنگری پرداخت و موقعیت پیش آمده را توضیح داد و عاقبت راه برگزیده شده را روشن ساخت تا حجت آگاهی عمومی وجود داشته باشد. ]و إن شاء الله همه ی ما هر کس بنا به امکانات و ظرفیت خود در این اقدام شرکت میکند[

اگر این اقدام نتیجه ای نبخشد و مردم عدالت پذیر نشوند، نوبت به گام دوم می رسد که «حجت عملی» است. در این گام  مردم آنچه را به آنها گفته شده است ولی نپذیرفته اند، در عمل مشاهده می کنند، در حقیقت در این جا قانون (لِیُذیقَهُمْ) یعنی(چشیدن نتیجه اعمال) عمل می کند و مردم بن بستها را می بینند و به تجربه درمی یابند که هیچ راهی برای تحقق عدالت، جز راه امامت وجود ندارد.

 به بیان دیگر اگر بشر راه خود را از راه امامت جدا ساخت و به هشدارها و اندرزهای امامان گوش نداد، به خود واگذار می شود تا آنچه را درست می پندارد، عمل کند و بپذیرد و در این راه دریابد که هیچ کدام کلید عدالت نیست. اگر بشر به تجربه درنیابد که هیچ راهی به عدالت ختم نمی شود و هیچ حاکمی توان اجرای عدالت را ندارد، مدعیانی پیدا خواهند شد که بگویند راه و روش و هدف ما همین است و بدین سان مردم را گمراه سازند. اما اگر هر کس و هر صاحب عقیده ای و هر گروهی آنچه را دارد بیان کند و به اجرا درآورد و عملاً ثابت شود که توان اجرای عدالت را ندارد، آنگاه وقتی دولت امامت شکل می گیرد، هیچ کس نمی گوید اگر ما هم می بودیم چنین می کردیم، و چنین ادعایی از هیچ کس پذیرفته نمی شود و خریداری نخواهد داشت.

این واقعیت تلخ، پیش از این در کلمات معصومین اعلام شده بود اما بشر به این هشدارها و اندرزها اهمیت نداد و با خیره سری، راه پرمخاطره آزمون و خطا را انتخاب کرد و هزینه های سنگین بسیاری را پرداخت و هنوز هم می پردازد و خواهد پرداخت. همه ایده ها حاکمیت یافتند و در عمل به بشر ثابت شد که هیچ کدام توان اجرای عدالت را ندارند. در نهایت پس از شکست همه ایده های ممکن، بشر با سرخوردگی و سرافکندگی درخواهد یافت که سعادت دنیا و آخرت او ، در اندیشه های آسمانی و نظام الهی است. این مفهوم همان سخن امام باقر و امام صادق (علیه السلام) است که فرمودند باید در عمل ثابت شود که هیچ کس توان اجرای عدالت را ندارد تا پس از آن عدالت گستر واقعی ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده است. و البته این تأسف و درد جانکاه بر سینه بشر خواهد ماند که می شد این آزمون و خطا انجام نشود و بسیار زودتر از این بشر به عدالت دست یابد. چه می شود کرد که خود کرده را تدبیر نیست. [16]

شایان ذکر است که سخن بالا هرگز به معنای کنار گذاشتن هرگونه تلاش و کوشش برای برقراری عدالت در عصر غیبت نیست؛ که این خود اندیشه ای انحرافی و در تعارض با خواسته ائمه اهل بیت (علیه السلام) است، بلکه به این معناست که هیچ دولتی، اگر چه دولتی دینی، نمی تواند و نباید ادعا کند که توان برقراری عدالت کامل را به طور مستقل و منهای حاکمیت امام عصر (علیه السلام) را دارد. بنابراین - چنانکه از سیره قولی و عملی امام راحل (رحمت الله علیه) نیز برمی آید - مسلمانان باید در عصر غیبت هم خود عدالت گستری پیشه کنند و هم امیدوار به تحقق کامل عدالت به دست توانای امام مهدی (علیه السلام) باشند.

و منتظر واقعی کسی است که در درجه اول خود عادل باشد و سعی کند به عدالت برخورد کند و در حد توان به اقامه عدالت هم کمک کند و هر تلاشی که هر شخص در طول تاریخ برای اقامه کلمه توحید و برقراری عدل در تاریخ انجام داده باعث ثبت شدن نامش در خیل منتظران حقیقی و قرار گرفتنش در جبهه حق علیه باطل در طول تاریخ شده است.

باشد که همه ی ما از یاوران حضرتش باشیم

خدایا فرج امام زمان را تعجیل بخش و دلهای ما را پذیرای فرامینش که همانا فرامین توست قرار ده!!

یا علی و التماس دعای فراوان!!!!!

پی نوشت:

- سوره اعراف (7) آیه 128

- الغیبه ؛ طوسی ص 472 ، ح 493 روضه الواعظین. ص 291

- الامالی ،صدوق ص 396 ح 3 روضه الواعظین، ص 234 ، 293

- سوره ص (38) آیه 88

- سوره ال عمران (3) آیه 34

- الامالی، طوسی ، ص 82 خ 121 و ص 104، ح 159، بشارالمصطفی، ص 263 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ص 11

- مروج الذهب، ج 3 ص 9، نثر الدر، ج 1، ص 328

- الکافی ، ج 1 ص 471، ح 5

- الغیبه، طوسی ، ص 472 ، ح 293 نثر الدر، ج 1 ، ص 328.

- الغیبه ، طوسی ، ص 472 ، ح 493 روضه الواعظین، ص 291.

- الکافی ، ج 1 ، ص 471 ح 5

- سوره اعراف (7) آیه 128

- الکافی ، ج 1 ص 407 ج 1

- الغیبه ، طوسی ص 472 ، ح 493

- الغیبه ، نعمانی، ص 274 ح 53

- ر.ک : ماهنامه موعود، ش 35 ص 30

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد