او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

معرفی کتاب اسرار الصلاه تألیف آیت الحق جناب میرزا جواد آقا ملکی

نظر  ابتدا نظر برخی از بزرگان را درباره ی شخصیت و آثار ایشان نقل میکنم :  

      علامه طباطبایی با عناوینی چون حجت الحق و پیشوای طایفه از ایشان یاد می کنند و بلندای شخصیت ایشان را با هیچ مقیاسی قابل اندازه گیری نمی دانند

امام خمینی رحمت الله علیه هم در باره ایشان و آسارشان می فرمایند : و از کتب علمای معاصر، کتب عالم جلیل القدر حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی را مطالعه کن ...

اما نظر این حقیر درباره ی کتاب اسرار الصلاه

من خودم زندگی خود را به قبل و  بعد از مطالعه­ی کتاب اسرار تقسیم می­کنم. نمی­دونم چرا ولی مقارن با مطالعه­ی کتاب در خود احساس تحول و شوقِ بندگی خدا را می­یافتم. این کتاب مطالب جامع و بسیار کلیدی در باره­ی هر موضوعی که به نماز مربوط می­شود را در بر دارد از اسرار و آداب وضو و طهارت تا چگونگی توبه­ی حقیقی و فضایل دوستی و دشمنی برای خدا و اسرار اعمال و اذکار نماز و ... بعد از خواندن کتاب، دیدگاهم نسبت به بسیاری از واجبات و مستحبات و حرام­های خدا تغییر کرد و به دستگاه معرفت شناختیِ من و نوع نگاهم به هستی و خالق و مخلوقاتش دگرگون شد و به من نشان داد که یک موحد چرا و چگونه باید بیاندیشد و عمل کند؛ خلاصه در زندگی من تأثیر شگفتی نهاد.

 آوردن چند پاراگراف از فرازهای ارزشمند و پر محتوای کتاب :

یکی از فرازهای بسیار اثر گذار کتاب اسرار الصلاة تألیف میرزا جواد آقا ملکی تبریزی:

... تا اینکه در فلان شب یکی از بندگان محتاجم را به در خانه­ی تو فرستادم و او از آنهمه نعمت­ها که به تو ارزانی داشته بودم اندکی را طلب نمود، و قبل از آن به تو خبر داده بودم که اگر به چنین کسی چیزی بدهی در حقیقت به من وام داده­ای و من هستم که از تو می­گیرم و در وقتی که از هر حال نیازمندتر باشی بتو باز خواهم گردانید، و اگر او را برانی و دست رد به سینه­اش زنی، در حقیقت خواسته­ی مرا رد نموده­ای، و تو با علم به همه­ی این امور او را از خودت راندی، و نعمت مرا کفران نمودی و با دست خالی از نزد تو بازگشت و شب را گرسنه به روز آورد، ای بنده­ی من برای چه تقاضای مرا رد نمودی و به من قرض ندادی؟!! آیا ترسیدی که من بی چیز شوم ویا از آن بیم داشتی که خیانت کنم و به وعده­ام وفا ننمایم؟ بنده­ی من چگونه با بندگان من داد و ستد داشتی ولی از معامله­ی با من سر باز زدی، چگونه بود که من نزد تو از همه­ی مخلوقات و بندگانم بی­مقدارتر بودم و....

یکی دیگر از فرازهای بسیار زیبا و اثر گذار کتاب اسرار الصلاة :

و سزاوار است که بر آنچه از عمرش گذشته بیاندیشد و ببیند آن مقدار از عمر را که از کف داده با همه­ی لذات و خوشی­هایش و درد و رنج هایش سپری شده، نه از آن لذت­های بالفعل چیزی مانده و نه از آن درد و رنج­ها اثری، بلکه آنچه باقیمانده تبعات اعمال ناپسند و اجر پاداش کارهای نیک اوست، از آن گذشته آنچه از عمر باقی مانده نمی­توان به آن اعتماد نمود چه بسا صبحی که آدمی آن را به شب نرساند، و چه بسا شبی که هنوز به پایان نرسیده عمر آدمی در آن به­آخر می­رسد. پس ...

یکی دیگر از فرازهای بسیار زیبا و اثر گذار کتاب اسرار الصلاة :

اما تکبیر نماز، در آن مطالبی است:

مطلب اول در کیفیت این عمل، که می­بایست با اول تکبیر دستها بلند شود و با تمام شدن تکبیر بالا بردن دستها هم تمام شود و باید در هنگام بالا بردن کف دستها رو به قبله باشد و بهتر این است که سر انگشتان هنگام بلند کردن تا محاذی گوش برسد.

اما بیان آنچه مقصود از این عمل است و آن عبارت است از تبری و بیزاری جستن از هر شرک و شریکی و از هر چه که مشرکان قائل به آن هستند و ثمره­ی آن، برائت جستن در پیشگاه خداوند متعال از همه­ی گناهان و معاصی خود و از عذاب جهنم و آتش آن است...

مطلب دیگر اینکه: آنگاه که تکبیر گفتی آنچه که بین خاک و افلاک قرار دارد همه را کوچک شمار کبریاء و بزرگی او را سرامد همه­ی اینها بدان، چرا که ذات اقدس حق هرگاه به قلب بنده نظر کند که در حالی که تکبیر بر زبان دارد قلبش از حقیقت آن تکبیر روی گردان است می­فرماید: ای دروغگو آیا مرا فریب می­دهی؟ به عزت و جلالم یاد خودم تو را از حلاوت یاد خودم محروم می­گردانم و از قرب و نزدیکی با خویش تو را محروم می­سازم، و سرور و شادمانی مناجاتم را به تو نچشانم.

پس قلبت را در هنگام نماز در بوته­ی آزمایش در آور اگر که حلاوت یاد خدا را در آن یافتی و ... بدان که ذات اقدس حق تو را در تکبیرت تصدیق نموده است، و الّا  اگر چنین نبود و سلب لذتی که برای مناجات با خدا هست و ... را در خود دیدی، این امر دلیل تکذیب تکبیر تو از ناحیه­ی ذات اقدس حق و طرد و دور ساختن تو از باب اوست.

... بهتر آن است که انسان قصد و نیتش از تکبیر، این باشد که ذات اقدس حق بزرگتر از این است که به وصف آید.