او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

این متن مرا به فکر فرو برد... حراج گنج... و سبک زندگی ما...

بسم الله الرحمن الرحیم
دوست و برادر عزیزم جناب آقای paradise، متن زیر را برای حقیر ارسال کرد!
متنی که جای بسی تأمل دارد
البته خودش تأمل مرا برانگیخت و مرا یاداوری کرد که در چه غفلت دست و پا می زنم
از کجا آمده را که کار نداریم
بهر چه آمده ام را هم که فراموش کرده ایم
با این که میدانیم به کجا می رویم اما انگار نه انگار!!!!
و اما متن ارسالی:

سلام علیکم و رحمة الله
وقت بخیر


چند وقت پیش مطلبی خوندم از کتاب "خدا خانه دارد" که ...........
گفتم بد نیست شما هم بخونیش ..



حراج گنج

روی شیشه نوشته: “قیمت ها شکسته شد” ما پشت ویترین صف می کشیم تا شاید کلاهی یا پیراهنی را ارزانتر از آنچه می ارزد، بفروشند.
صف می کشیم و نوبت می گذاریم. هول می زنیم. از هر کدام دو تا می خریم برای روزهای مبادایی که گاهی اصلاً نمی آیند.

مردی گنجی را حراج کرده است. گنجی را بی بها می فروشد. گفته لازم نیست چیزی بدهید، یعنی اگر گفته بود لازم است، ما چیزی درخور این معامله نداشتیم.
گفته: “فقط ظرف بیاورید! ظرف!” حجمی که در آن بشود چیزی ریخت. گنجایش گنج!

هیچ کس نمی آید … هیچ کس صف نمی بندد …
مرد فریاد می زند : «کیلاً بغیر ثمنٍ لو کان له وعاء؛ بی بها پیمانه می کنم اگر کسی را ظرفی باشد» و ظرف نیست و گنجایش ظرف در هیچ کس نیست …

ما از کنار این حراج بزرگ، خیلی ساده می گذریم و می دویم سمت جایی که جورابی را به نصف معمولش می فروشند. ظرف های ما این دل های انگشتانه ای است! چه چیز در آن جا می شود که او بخواهد بی بها به ما ببخشد؟؟

ما به اندازه “یک پیاله گندم عشق” هم جا نداریم. کف دستی دانایی اگر در ما بریزند پر می شویم! سرریز می کنیم و غرور از چشم ها و زبان هامان بیرون می تراود …

با ما چه کند این ابر مرد که گنجی را حراج کرده است؟؟ گم شده ایم. سرگردان در کوچه های زمین! نشانی در دست، مبهوت به تمام درهای بسته نگاه می کنیم. هیچ کدامشان شبیه دری نیستند که ما گم کرده ایم! شبیه جایی نیستند که روزی از آن راه افتادیم و حالا دلمان می خواهد به آن برگردیم.

مرد ایستاده کنار دیوار کوچه. ما گیج و سردرگم از کنارش رد می شویم. دستمان را می گیرد. یک لحظه چشم در چشم می شویم …
می گوید: «کجا؟!» می گوییم: «رهامان کن، پی جایی می گردیم!»
می گوید: «من بلد راهم، پی ام بیایید، می رسانمتان.»
می گوییم: «نه! خودمان می گردیم، خودمان می یابیم.»
می گوید: «این کوچه، زمین است! نشانی شما اصلاً مال این طرف ها نیست!» مکث می کند. زیر لب می گوید: «فلانا بطرق اسماء اعلم منّی بطرق الارض؛ من به راه های آسمان داناترم تا راه های زمین.»
ما می گوییم: «نه! گمشده ی ما، همین جا لابلای آدم های زمین است.» از کنارش می گذریم و باز گم می شویم، بیشتر از قبل!
می گوید: «پیش از آنکه بروم، سوالی بپرسید»
ما می خندیم: «سوال؟! کی حوصله دارد چیزی بپرسد؟!
ما همه چیز را می دانیم. ما اینقدر با این خاک پست، هم عیار شده ایم که همه ی فراز و فرودهایش را می شناسیم. همه ی تپه ها و دره ها را!
مرد می پرسد: «مگر همه ی جهان، همین خاک است؟»
ما می گوییم: «بله! برای ما بله …» و تا بخواهد چیزی بگوید می خندیم.یکی مان به مسخره
می گوید: «تو اگر دانایی، موهای سر مرا بشمار!!»
و چشم های مرد به اشک می نشیند.


مرد، خبر بزرگ است، نباء عظیم.
و ما عادت داریم خبرهای بزرگ را تکذیب کنیم و دل ببندیم به خبرهای کوچک. به اینکه امروز چی ارزان شده؟!!!!!!!!
یا در کدام اداره میز می دهند یا …. ما خبرهای بزرگ را تکذیب می کنیم. علی را! نباء عظیم را باور نمی کنیم و علی مجبور می شود نفرینمان کند. چه نفرینی! خدایا مرا از این ها بگیر!
از این بالاتر نمی شد چیزی گفت. مردمی که بودن او را نمی فهمند، باید به نبودنش گرفتار شوند.

می گوید: «خدایا! من از اینها خسته ام، این ها از من. مرا از این ها بگیر.»
و ما تا ابد در تاریکی، بعد از این نفرین دست و پا می زنیم.




.
.
.
سکوت ..


به نبودن امام زمانم گرفتارم، چون نبودن او را نمی فهمم!

کربلا کربلا ما داریم مى آییم...

امیرى حسین و نعم الأمیر إن شاء الله عازم کربلا هستم دعاتون مىکنم یاعلى مدد

تفاوت توّاب و اوّاب چیست؟ + چهار صفت ویژه متقین!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بعد از نماز در نمازخانه ی محل کار قرآن می خوانند روزی یک صفحه
گاهی اوقات بعد از آن خودم به همینجوری یک صفحه قرآن باز می کنم و سعی می کنم با دقت و تدبّر اون رو مطالعه کنم
امروز به این آیات برخوردم:

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ ﴿۳۱﴾
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ ﴿۳۲﴾
مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ ﴿۳۳-ق﴾

و بهشت را براى پرهیزگاران نزدیک گردانند بى‏آنکه دور باشد (31)

این چیزی که به شما وعده داده می‏شود برای کسانی است که بسیار به سوی خدا باز می‏گردند، و پیمانها و احکام او را حفظ می‏کنند.(32)

آنکس که از خداوند رحمان در نهان بترسد، و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود(32)



برایم سوال پیش آمد که فرق توّاب و اوّاب چیست؟

پس از جستجو در چند کتاب و چند سایت بالاخره جواب را دریافتم

در قرآن یک «أوّاب» داریم و یک «توّاب».
اوّاب یعنی کسی که زیاد با خدا راز و نیاز می کند بدین جهت در جایی بکار رفته که قبلش خلافی انجام نشده
مانند «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّاب» ص/30
خداوند دربارۀ داوود و سلیمان واژۀ «اوّاب» را بکار برده است.
اما «توّاب» یعنی راه را اشتباه رفته و برگشته است.
توب رجوع بعد از نقص است.
در هر دو واژۀ تواب و أواب رجوع به خدا هست یکی رجوع با سابقۀ بد و دیگری رجوع بدون سوء سابقه. منبع

البته متأسفانه اکثر ترجمه ها به اشتباه اوّاب را توبه کار ترجمه کرده اند!
نکته ی دیگر که بسیار جالب توجه است این است که این آیات توصیف کننده ی برخی از مهمترین ویژگیهای متقین است:
از جمله این که متقین:
1- اوّاب است: بسیار به خدا رجوع می کند (راز و نیاز فراوان دارد با خدا بی آنکه مرتکب خطایی شده باشد و ریشه ی رازونیازش خطاهایش باشد)
2- حفیط است: حافظ حدود خداست و عهد و پیمان خود را با خدای خود و خلق خدا و حتی عهد و پیمانی که با خود می بندد را هم خفظ می کند و اعضا و جوارح خود را از حراف حفظ می کند و...
3- خشی الرحمن بالغیب است: در خفا و پنهان که کسی نیست از خدای حود خشیت دارد (بر عکس امثال من که بیش از آنکه از خدا حساب ببرم از غیر خدا حساب میبرم در عمل و واقعیت زندگی خود (خدا إن شاء الله خشیت از خود را روزیم گرداند به حق محمد و آل محمد))
4- قلب منیب دارد: فلبی دارد که در حال انابه است! حالت قلبی متقی انابه به درگاه خداست

بهترین اوقات خود را باید صرف چه چیز کنیم؟ (سبک زندگی الهی)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ الْمُتَّقِینَ ...﴿۱۵- الذاریات﴾

...بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ﴿۱۸- الذاریات﴾

همانا متقین...(15)

... در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى‏ کردند (۱۸)



سلام

امیرالمومنین علی بن البیطالب روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در فرازی از نامه ی خود خطاب به مالک اشتر می فرمایند:

واجْعَلْ‏ لِنَفْسِک‏ فِیمَا بَیْنَک‏ وبَیْنَ اللَّه أَفْضَلَ تِلْک الْمَوَاقِیت‏.(1)

و بهترین زمانهایت را برای خلوت کردن بین خودت و خداوند قرار بده.



واقعاً این خیلی مهم است، از چند نفر از دوستانم پرسیدم به نظر شما بهترین وقت خود را باید برای چه کاری صرف کنیم؟

جواب ها مختلف بود

یکی گفت: صرف خانواده

یکی دیگر گفت: صرف خدمت به خلق

دیگری گفت: صرف تفکر و تدبر

و دیگری گفت: صرف عبادت و...

دقیقش این است که مفهوم خلوت با خدا، حتی عبادت به معنای عرفی آن، یعنی اعمال عبادی مانند قرآن خواندن و زیارت خواندن و نماز خواندن و ... هم نیست و نه حتی به معنای دعا کردن های عرفی ما، این که لحظه ای و دمی انسان با خالق خویش خلوتی کند و سخن بگوید و خدایش را حاضر و ناظر و شنوا و بینا بداند و با او انسی بگیرد و راز و نیازی بکند و شاید مهمترین نکته اش این است که قلب انسان حقیقتاً در آن خلوت متوجه خدا باشد.

(استادِ ما توصیه می فرمودند که سعی کنید از میان ادعیه، به خصوص صحیفه ی سجادیه آن را که با حال شما همخوانی دارد و گویای حال شما است بخوانید، خودشان مثال میزدند که یک بار شدیداً شاکی بودند از مسائلی و شروع کردند به خواندن مناجات الشاکّین (از مناجات های پانزدهگانه معروف به خمس العشر که در مفاتیح هست و از امام سجاد علیه السلام نقل شده)).

خلاصه ی کلام اینکه حضرت امیر می فرمایند که یک بنده ی واقعی خدا در سبک زندگی الهی، بهترین اوقات خودش را باید صرف خلوت کردن با خدای خویش کند؛

و بر اساس آیات و روایات هم بهترین اوقات عمر انسان سحر است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! که چقدر خواب در آن زمان می چسبد!!!!SmileCoolSadSadSadSadSad

و ما معمولاً خواب هستیم در بهترین زمان عمر زندگی ما


به قول یکی از بزرگان کَرِه ی عمر آدم سحر است و مابقی به درد دوغ می خورد و رمقی ندارد و هر کس به جایی رسید از سحر رسید.

به قول حافظ علیه الرحمه

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و ورد سحری بود (2)



یک نکته ی دیگر هم بسیار مهم است که می توان از این کلام مولا متوجه شد

و آن این است که وقتی حضرت می فرمایند بهترین زمان عمر شما باید برای خلوت با خدا باشد یعنی به طور پیش فرض لزوم رابطه ی دائم با خدا از طریق خلوت با خدا لحاظ شده است
حالا بهترین وقت که هیچ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

انصافاً آخرین باری که ما درست و حسابی با خدای خود خلوت کرده ایم کِی بوده است؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



إِلَهِی‏

...مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِک‏ (3)

خدایا

... ما را از لذت مناجاتت بهره مند فرما




(1) نهج البلاغه ی شریف، نامه ی 53

(2) غزل 216 از دیوان حافظ

(3) مفاتیح الجنان، باب اول در ادعیه، مناجات خمس العشر، ص241، مناجات السابع (مناجات المطیعین) مناجات هفتم از مناجاتهای 15 گانه امام سجاد(مناجات مطیعین)

در محضر استاد 5

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

مباحث زیر بیانات شاگرد اول استادِ استاد است در شب شام غریبان:

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در کلامی خطاب به کمیل بن زیاد می فرمایند:
مردم سه گروهند
:
عالم ربّانى،
دانشجوى بر راه نجات
،
و مگسانى ناتوان که به دنبال هر صدایى مى‏ روند، و با هر بادى حرکت مى‏ کنند، به نور دانش روشنى نیافته، و به رکنى محکم پناه نبرده‏اند. [1]

پشتوانه ی قرآنی این دسته بندی مولا علی آیه ی ذیل است:

وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ (18- سبأ)

و میان آنان و میان شهرهایى که آنها را برکت داده بودیم شهرهایى آشکار قرار داده بودیم و سیر و سفر را در میان آنها معیّن کرده بودیم شب‏ها و روزها در میان این شهرها با امنیت سیر کنید.

در بیان معنای حقیقی این آیه امام باقر علیه السلام فرموده اند:

منظور از (الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها) (شهرهایى که آنها را برکت داده بودیم) ما اهل بیت هستیم و منظور از (قُرىً ظاهِرَةً) (شهرهایى آشکار) ناقلین حدیث و فقها و علمای شیعه هستند که احادیث ما را برای شیعیان ما نقل می کنند و منظور از (قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ) (سیر و سفر را در میان آنها معیّن کرده بودیم) این است که در علوم ما و حلال و حرام و فرایض و احکام، دائماً سیر و بدان عمل می کنند و اینان در این حرکت خود در امامنند چون که آن علم را از معدن و جایگاه اصلی که به آن مأمور شده اند استنباط می کنند لذا از هر نوع شک و گمراهی یا نقل از حرام به حلال در امانند.[2]


خوب ما که جزو علمای ربّانی نیستیم حداقل جزو دسته ی دوم باشیم تا با دست گذاشتن بر دست ایشان اجازه دهیم تا آنها متناسب با ظرفیت ما، ما را در مراتب دهگانه ی[3] ایمان سیر دهند.


از عالمان ربّانی استفاده های متعددی می توان کرد:
شناخت احکام حلال و حرام دین،
تحصیل اعتقادات درست،
مشورت در امور زندگی و حتی استخاره گرفتن
و از اینها مهمتر یافتن سبک درست زندگی الهی،
امام مهمترین اثر علمای ربانی که می توانیم ما از ایشان ببریم هیچ یک از اینها نیست و البته هر یک از اینها در جای خود بسیار مهم هستند به خصوص موارد اول و دوم.

مهمترین اثر علمای ربانی این است که در صورتی که انسان بتواند آنها را بیابد و از آن مهمتر پس از یافتن آنها با آنها ربط پیدا کند، این علما دست انسان را می گیرند و انسان را در مراتب ایمان سیر می دهند! (آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند...آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟)


3 نکته ی اساسی برای راه یافتن به علمای ربّانی

1- اطاعت کردن از آنها و چون و چرا نکردن:
بسیار مهم است که انسان در مواجه با آنها اگر می خواهد از ایشان واقعاً بهره ببرد باید فهم خود را کنار بگذارد، مانند قصه ی خضر و موسی، اگر بخواهی در مقابل اولیای خدا چون چرا کنی نمی توانی از ایشان بهره ببری،
یک مثال ساده ی آن می شود این که زمانی که ما به پزشک مراجعه می کنیم،
مثلاً پزشک می گوید مشکل شما زخم معده است
شما به جای پذیرش و استفاده از نسخه ی درمانی پزشک، بگویی نه آقای دکتر به نظر من مشکل من آپاندیس است،
خوب نتیجه این می شود که شما از آثار شفابخش نسخه ی پزشک محروم می شوی.
پس زمانی که با تحقیق به یقین رسیدی که آن شخص یک عالم ربانی است همان تحقیق از روی عقل می گوید که باید از او اطاعت کرد.

نقل قولی از استادِ استاد در این زمینه:
"یکى از طلاب متدین که اندکى ناتوانى جسمى داشت و با شخص سابق الذکر رفت و آمد مى‏ کرد با حقیر آشنا شده، ارادتى پیدا نمود.
او گاهى در باره‏ ى مسائل معنوى سؤالاتى مى‏ کرد و بنده جواب‏هایى به او مى‏ دادم،
ولى چون احساس مى‏ کردم استعداد و ظرفیت لازم را ندارد احتیاط کرده، توجهى به او نداشتم و او را به عالم خود راه نمى‏ دادم.
تا اینکه در سفرى که به همدان رفتم آقاى انصارى - رضوان اللّه‏ علیه - را از وضعیت او مطلع ساختم.
ایشان فرمود: چون خداوند متعال به این‏گونه افراد به خاطر نقص عضوشان رأفت و توجه خاصى دارد شما از او دستگیرى نمایید.
از آن پس بنا به فرموده‏ ى ایشان بیشتر به او توجه مى‏ کردم.
او نیز نسبت به ما گرم شد، ولى گاهى به برخى از مطالبى که مى‏ گفتم اشکال مى‏ کرد و پس از آنکه جواب او را مى‏ دادم اشکال دیگرى مطرح مى‏ نمود و بیش از آنکه در مقام فهم مطلب و استفاده باشد در صدد طرح اشکال بود.
بنده دیدم چنین کسى نمى‏ تواند به‏ خوبى بهره‏ ى معنوى ببرد؛
از این رو به او گفتم: اینجا کلاس درس نیست که بخواهم افکار و گفته‏ هاى این و آن را نقل کرده و براى هر مطلبى جداگانه دلیل و برهان اقامه کنم، بلکه غرض از این جلسات، موعظه و تنبه و به دست آوردن بهره‏ ى معنوى است؛
لذا اگر در مقام مباحثه و اشکال کردن باشى نمى‏ توانى بهره‏ اى ببرى.
مدتى که گذشت روزى گفت:
بنده تا وقتى حضور شما هستم مطالبى را که مى‏ گویید درست و حق مى‏بینم و به آن اطمینان پیدا مى‏کنم،
امّا از نزد شما که مى‏ روم گویا کسى از درون به من مى‏ گوید: تو نیز خودت با سواد هستى و فهم دارى و بلافاصله در ذهنم اشکال‏هایى پدید مى‏ آید و در گفته‏ هاى شما تردید پیدا مى‏کنم.
البته در اینکه انسان گاهى در حال اطمینان و یقین قرار مى‏ گیرد و در بعضى حالات شک و تردید براى او رخ مى‏ دهد عللى نهفته است که آشنایى و تأمل در آن بسیار نافع است، لکن فعلاً مجال شرح و بسط آن نیست، ولى در مورد او دیدم مشکل اصلى‏ اش این است که نسبت به حقیر اطمینان پیدا نکرده، و معلوم است که هر کس اعتقاد و اعتماد نداشته باشد نمى‏ تواند استفاده ببرد."


یک نکته ی بسیار مهم دیگر در خصوص اطاعت از استاد به نقل از کلام استادِ استاد بگویم، در این خصوص دوستان حتماً به این تاپیک نظری هم بیافکنند: داستان مهمی در باب سحر و جادو و عرفان حقیقی و عرفان های دروغین!!!

" حقایق در ضمن عمل کردن به وظایف شرعیه به دست مى‏ آید. آنها که طریقت را در عرض شریعت قرار داده و خیال کرده‏ اند طریقت راهى است و شریعت راهى دیگر، در مسیرى گام برداشته‏ اند که دیر یا زود نشانه‏ هاى بطلان راه آنان ظاهر خواهد شد.

البته ممکن است اولیاى خدا بر خلاف فهم یا سلیقه‏ ى افراد دستورى بدهند و یا احیانا مانند طبیبى که بیمار خود را از خوردن یک غذاى مقوى پرهیز مى‏ دهد به خاطر رعایت مصالحى یک عمل مستحب را بگویند موقتا ترک کنید، امّا هرگز خلاف واجبات و محرمات از آنها شنیده نخواهد شد، چرا که :
((حلال محمد حلال ابدا الى یوم القیامة و حرامه حرام ابدا الى یوم القیامة.))
حلال محمد صلوات الله علیه، حلال است تا روز قیامت و حرامش هم حرام است تا روز قیامت.
اصول کافى، ج 1، ص 58، کتاب فضل العلم، باب البدع و الرأى و المقائیس، ح 19
و این حکم براى هیچ مقامى استثنا نشده است."
در اینجا بد ینست که به برخی آثاری که عالم ربانی حقیقی بر انسان می گذراند اشاره ای کنم:
در اینجا 5 مورد از آنها را ذکر می کنم:
در اثر ارتباط با یک عالم ربانی حقیقی باید
دنیا در نظر انسان کوچک و بی ارزش شود،
آخرت و خداوند در نظر انسان عظمت پیدا کند،
میل به عبادت و بندگی خدا در اثر ارتباط با آنها باید در انسان بیشتر شود،
میل به ترک گناه و معصیت باید افزایش پیدا کند،
محبت انسان نسبت به اهل بیت که دوستان خدا هستند زیادتر شود و دشمنی و بغض آنها نسبت به دشمنان اهل بیت و دین خدا باید بیشتر شود.
و از دیگر نشانه های علمای ربانی این است که:
بسیار متواضعند
و بسیار وفای به عهد دارند و خوش قولند
و بسیار خوش خلقند.


2- تضرع به درگاه خدا و توسل به اهل بیت به ویژه امام حسین علیه السلام:
بدیهی است که بسیار مهم است که انسان بتواند یک عالم ربانی را بیابد اما از آن مهمتر راه پیدا کردن و ربط پیدا کردن با آن عالم ربانی است، یکی از مهمترین راه هایی که می تواند باعث شود تا ما با یک عالم ربانی ربط پیدا کنیم تضرع به درگاه خدا و توسل به اهل بیت و به ویژه حضرت امام حسین علیه السلام است که مظهر رحمت واسعه ی خداوند هستند، [b]آنقدر باید درِ خانه ی خداوند را کوبید و تضرع کردن و دست به دامان اهل بیت شد تا ایشان حواله ای بدهند
تا عالم ربانی ما را از نظر معنوی به خود راه دهد، اگر کسی موفق شود و حواله ای از این طریق دریافت کند می تواند ره صد ساله را یک شبه طی نماید و عالم ربانی او را در مراتب ایمان سیر می دهد.

یک نکته در خصوص توسل به حضرت سید الشهدا:
شخصی به استادِ استاد گفته بود که سفارش ما رو به امام حسین بکنید
ایشان گفتند: من سفارش شما رو به امام حسین بکنم؟؟!!
امام حسین مظهر رحمت واسعه ی خداست، سفارش و واسطه نمی خواهد!

یک نکته هم در مورد آثار و برکات مجالس عزای حضرت امام حسین از قول استادِ استاد:
" مى‏ توانم بگویم آنچه نیز تا کنون نصیبم شده و مى‏ توان گفت واقعا «چیز» بوده، همه در مجالس عزاى امام حسین علیه السلام به من تفضل گردیده است."


3- خدمت کردن و محبت کردن به عالم ربانی:

قرآن کریم می فرماید:

وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسیباً (86-نساء)


و چون شما را به درودى نواختند به درودى بهتر از آن یا همانند آن پاسخ گویید. هر آینه خدا حسابگر هر چیزى است. (86)

همانطور که سیره و سنت معصومین این چنین بوده که اگر کسی به ایشان لطفی کرد بهتر از آن را پاسخ دهند اولیای خدا و علمای ربانی هم همینگونه اند و اگر کسی به ایشان محبتی کرد یا خدمتی کرد مقیدند که بهتر از آن را جبران کنند، حال ما که می خواهیم از وجود ایشان بهره ی معنوی ببریم اگر به ایشان خدمتی کنیم و محبتی کنیم متقابلاً بهترش را پاسخ خواهیم گرفت.

یک نکته ی بسیار مهم در این خصوص این است که در بین موارد دوم و سوم، مسئله ی حواله گرفتن از خدا و اهل بیت از طریق توسل و تضرع ماندگاری بسیار بیشتری دارد تا راه محبت کردن و خدمت کردن و البته راه محبت کردن و خدمت کردن از جهاتی ساده تر است و اثرش ملموس تر و سریع تر است.
شاگردان بزرگ علمای ربانی معمولاً هر سه نکته را به نحو احسن رعایت می کنند و می توانند حداکثر بهره را از ایشان ببرند.


پی نوشت ها:
[1]: النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ‏ رَعَاعٌ‏ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیق.‏
حکمت 147 نهج البلاغه شریف

[2]: عن الباقر علیه السلام فی حدیث الحسن البصری فی هذه الآیة قال علیه السلام بل فینا ضرب اللَّه الأمثال فی القرآن فنحن القرى الّتی بارک اللَّه فیها و ذلک قول اللَّه عزّ و جلّ فیمن اقرّ بفضلنا حیث أمرهم ان یأتونا فقال وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بارَکْنا فِیها ای جعلنا بینهم و بین شیعتهم الْقُرَى الَّتِی بارَکْنا فِیها قُرىً ظاهِرَةً و القرى الظاهرة الرسل و النقلة عنّا الى شیعتنا و فقهاء شیعتنا و قوله سبحانه وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ و السیر مثل للعلم سیر به فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً مثل لما یسیر من العلم فی اللّیالی و الایّام عنّا الیهم فی الحلال و الحرام و الفرائض و الأحکام آمِنِینَ فیها اذاً أخذوا عن معدنها الذی أمروا ان یأخذوا منه آمِنِینَ من الشکَ و الضلال و النقلة من الحرام إلى الحلال.
تفسیر الصافی، ج‏4، ص: 218

[3]: امام صادق علیه السلام: الْإِیمَانُ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ‏ فَالْمِقْدَادُ فِی الثَّامِنَةِ وَ أَبُو ذَرٍّ فِی التَّاسِعَةِ وَ سَلْمَانُ فِی الْعَاشِرَةِ
امام صادق علیه السلام: ایمان ده مرتبه دارد و مقداد در مرتبه هشتم بود و ابوذر در مرتبه نهم و سلمان در مرتبه دهم بود.
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏2، ص: 281

من اهل کوفه هستم و علی زمانم تنها و در چاه غیبت است!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

مدتهاست تاپیکی نزدم

قصد هم نداشتم بزنم

منتها ایام محرم است

و برای حسینِ 1400 سال قبل به زودی همه عزادار می شویم (و البته باید هم بشویم!) و بر سر و سینه می زنیم (و البته باید هم بزنیم!!)

و غافل از حسین زمان خویش هستیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و همچنان تنهایش گذاشته ایم:

(A+)چرا و چگونه سیّدالشّهدا (علیه السلام) تنها شد (مقاله ویژه!!!)

(B+)علل باز ماندن افراد، از یاری رساندن و بودن در رکاب امامِ زمانشان

بلکه عامل زندان غیبت ایشان هستیم و عین خیالمان هم نیست!

سخنی کوتاه با زندان بانان امام زمان علیه السلام

قبل از شروع بگویم روی سخنم تنها با کسانی است که فکر می کنند دغدغه ی آنها تلاش برای ظهور حضرت حجت است

مدتی بود که شروع کردم به خوندن نهج البلاغه

بعد توجهم جلب شد به خطبه هایی که در اون حضرت امیر مردم کوفه را مخاطب قرار داده اند: فقط یک نمونه را ذکر کنم:

أَیُّهَا النَّاسُ، الْمجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، الُمخْتَلِفَةُ أهْوَاؤُهُمْ کَلامُکُم یُوهِی الصُّمَّ الصِّلابَ وَفِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الاْعْدَاءَ! تَقُولُونَ فِی الَمجَالِسِ: کَیْتَ وَکَیْتَ…ِ، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِیدِی حَیَادِ!مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَلاَ اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ، أَعَالِیلُ بِأَضَالِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ المَطُولِ لاَ یَمنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ! وَلاَ یُدْرَکُالْحَقُّ إِلاَ بِالْجِدِّ!أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ، وَمَعَ أَىی إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ؟ المَغْرُورُ وَاللهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ، وَمْنْ فَازَبِکُمْ فَازَ بَالسَّهْمِ الاْخْیَبِ وَمَنْ رَمَى بِکُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَنَاصِلٍ أَصْبَحْتُ وَاللهِ لا أُصَدِّقُ قَوْلَکُمْ، وَلاَ أَطْمَعُ فِی نَصْرِکُمْ، وَلاَ أُوعِدُ العَدُوَّبِکُم. مَا بَالُکُم؟ مَا دَوَاؤُکُمْ؟ مَا طِبُّکُمْ؟ القَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ، أَقَوْلاً بَغَیْرِ عِلْمٍ! وَغَفْلَةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ! وَطَمَعاً فی غَیْرِ حَقٍّ؟!

فرازی از خطبه 29 نهج البلاغه شریف

 

اى مردمى که پیکرهایتان با هم است ولی خواسته‏هایتان گوناگون است!

سخنان‏داغ شما سنگهاى سخت را در هم مى‏شکند، ولى اعمال سست‏شما دشمنانتان را به طمع مى‏اندازد،

در مجالس و محافل مى‏گویید چنین و چنان خواهیم کرد.اما هنگام جنگ فریاد مى‏زنید:

اى جنگ! از ما دور شو!

آنکس که شما را (به یاری) بخواند عزت نیابد! و کسى که شما را رها کند قلب او از آزار شما در امان نخواهد بود،

بهانه های نابخردانه می آورید همچون بدهکار خواهان مهلت از من مهلت می خواهید.

انسان خوار و ترسو هرگز ستم را از خود دور نتواند کرد و حق جز با تلاش به دست نمی آید.

شما که از خانه خود دفاع نمى‏کنید چگونه مى‏توانید از خانه دیگران دفاع کنید؟...

به‏خدا سوگند فریب خورده واقعى آن کس است که به گفتار شما مغرور شود!

...و کسى که بخواهد بوسیله شما تیراندازى کند همچون کسى‏ است که با تیرهاى بى پیکان تیر انداخته است!

سوگند بخدا به آنجا رسیده‏ام که گفتارتان را تصدیق نمى‏کنم و به یارى شما امید ندارم ‏و دشمنان را به وسیله شما تهدید نمى‏کنم!

شما را چه می شود؟ دوای دردتان چیست؟ راه مداوایتان چیست؟

آنها هم مردانى همچون شما هستند!(چرا آنها این همه پایدارند و شما این قدرسست؟!)

آیا سزاوار است ‏بگوئید و عمل نکنید؟

و در غفلت بمانید و پرهیز نکنید؟

و در امید و طمع به چیزی داشته باشید که حق نیست؟...

 

 

ویژگیهای مردم کوفه را که در خطبه های مختلف حضرت امیر برشمردند با خودم مقایسه کردم

دیدم خیلی از آنها را در هنگام عمل که فرا می رسد دارم

دقت کردم و دیدم که حاضر نیستم برای یاری حجت زمان خود مانند بلال حبشی ها و عمار یاسر ها شکنجه شوم و تجمل کنم

یاد این کلام خدا در قرآن در مورد خودم افتادم:

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ ﴿۱۱- حج﴾

و از میان مردم کسى است که خدا را فقط به حرف[و بدون عمل] مى‏پرستد پس اگر خیرى به او برسد بدان اطمینان یابد و چون بلایى بدو رسد روى برتابد در دنیا و آخرت زیان دیده است این است همان زیان آشکار

(۱۱)

یک هشدار بسیار جدی به همه ی کسانی که فکر میکنند بنده هستند!!

حاضر نیستم در شعب ابیطالب مدتی زندگی کنم برای یاری حجت زمان خود

اندک فشار اقتصادی و اندک فشارهای دنیوی باعث می شود یادم برود آرمانهایم (به قول استادم که می گفتند: ما فقط تا وقتی خدا را بنده ایم که یخچالمان پر از مرغ است!)

همسرم به حضرت سید الشهدا علاقه ی زیادی دارد

درمورد کوتاه آمدن و مذاکره با آمریکا یک روز به من گفت:

آخه تا کی؟ مردم پدرشون داره در میاد

(البته بمان که اعتقاد شخصی من این است که ریشه ی بسیاری از مشکلات ما عدم توکل حقیقی و سوء مدیریت و سوء تدبیر و بی کفایتی و رشوه خواری و بسیاری مفاسد کوچک و بزرگ داخل است و نه تحریم خارج ...)

بهش گفتم دقیقاً این همون بهانه ای هست که مردم کوفه گرفتند در دعوت حضرت امیر برای مبارزه با معاویه

با همین بهانه امام حسن تنها شد و تن به صلحنامه دادند

و نتیجه ی این جمله ی تا کی که شما در مبارزه با دشمن مسلم خدا می گویی می شود سر امام حسین علیه  السلام بالای نیزه در ظهر عاشورا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

می شود تنها شدن ولی خدا

و یاد این کلام امام حسین علیه السلام افتادم که می فرمایند:

اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛

به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.

تحف العقول، ص 245 .
 
 
دیدم حاضرم برای خوردن یک فلافل سالادی در یک شب در قم بیش از 4 مغازه در چندین جای شهر را بگردم اما ...
 
دیدم ها بسیار است...
 
 
خدمت استاد بودم
گفتند:
ما اهداف اولیای خدا را در نظر می گیریم اما سلوک و روش آنان را نداریم
بهتر است اهدافی متناسب با وضع خودمان در نظر بگیریم
 
مثلاً نماز اول وقت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
معنی ندارد که نماز صبح انسان قضا بشود
و فاجعه است  که قضا بشود و خیلی راحت صبح بلند شویم و تنها بگوییم  اِاِ چرا قضا شد؟ و حیلی راحت بدون تأثر و تأسف آنچنانی تنها قضایش را بخوانیم
می گفتند پدر من زمانی که نماز صبحش قضا می شد از شدت ناراحتی آن روز نمی توانست برود سر کار
 
 
لازم است که انسان خودش را بشناسد
بفهمد چه موجود لجن و کثیفی است
و بعد آن را در مقابل خدای خود اعتراف کند
و بخواهد که خدا به حق 14 معصوم از این لجنیت و کثافت او را خلاص کند
و اندکی تکانی به خود بدهیم!
اندکی مخالفت با هوای نفس خود کنیم برای رضای خدا و بندگی خدا
 
 
 
ما باید بفهمیم چه موجودات آشغال و دروغگویی هستیم
مشتی دروغگوی لاف زنِ خاک برسر که در موقع امتخان که می شود می فهمیم که دغدغه ها و آنچیزی که ما را مضطرب می سازد نه خداست و نه محبوبان خداست
مشتی بنده ی دنیا هستیم
 
اقرار به لجنیت خود کنیم در پیشگاه الهی شاید به حق 14 معصوم ما را نجات دادند! 
 
 
 
 
 
خطاب به علی 110:
 
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ (2- صف)
 
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! چرا سخنى مى‌گوئید که عمل نمى‌کنید؟
 
 
امام زمان علیه السلام:
ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان (شیعیان) سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.
 
 

ولی شما انجام ندادید و مخالفت کردید!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعی از شیعیان خدمت حضرت صادق شرفیاب شده و سخن از مشکلات زمان خود کردند، حرفشان به امر فرج رسید و گفتند ای پسر رسول خدا چه زمان فرج و گشایش حاصل می شود؟
حضرت صادق علیه السلام فرمود: خوشحال می شوید اگر به این آرزویتان برسید و فرج فرا رسد؟
عرض کردند آری به خدا سوگند!
فرمود: حاضر هستید از اهل و عیال و دوستان و عزیزان خود بگذرید و بر مرکب سوار شوید و لباس رزم بپوشید؟!
عرض کردند: آری
فرمود: حاضر هستید در مقام جنگ و جهاد با دشمنان برآیید؟
گفتند: آری
پس از اینکه حضرت این امور را از آنان اقرار گرفت و با سوگند و قسم آمادگی خود را نسبت به همه ی این امور اعلام داشتند،
آنگاه فرمود:
همانا ما از شما چیزی آسانتر از همه ی این امور خواستیم ولی شما انجام ندادید!
همگان ساکت شدند
یکی از میان جمع پرسید:
فدای شما شوم آن امر سهل تر که شما از ما خواستید و ما امتثال ننمودیم چه بود؟
حضرت فرمودند:
قُلنا لَکُم: اُسکُتُوا؛ فَإنَّکُم إذا کَفَفتُم رَضینا و إِن خالَفتُم اوذینا. فَلَم تَفعَلوُا
به شما گفتیم ساکت باشید! اگر دست (از گفتارهای نابجایتان) باز میداشتید باعث رضایت ما می شدید و اگر مخالفت (با این دستور) می نمودید موجب اذیت (و رنجش) ما می شدید(با این حال) شما مخالفت کردید و امر ما را انجام ندادید (و ساکت نشدید!)
دعائم السلام 1/6
التماس دعای فراوان برای پدر و مادرم
یا علی
خدا حافظ و هادی نگهدار همه ی ما
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج و جلعنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنت علی اعدائهم اجمعین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا لثارات الحسین

خدایا ما را بنده ی خود گردان به حق محمد و آل محمد
یا مهدی ادرکنا

در چه حالیم؟

گفتند: 

اگر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب در آید صورتش می شود قرآن کریم 

همانگونه که امیرالمومنین قرآن ناطق بودند 

حال اگر این قرآن قرائتش و تفکر در آیاتش قلوب ما را متحول نمی کند 

شک نکنید که زیارت انسان کامل حضرت حجت هم قلوب ما را متحول نخواهد کرد 

اگر می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت بدانید ببینید الان در ملاقات با قرآن چه حالی دارید 

اگر مشتاق قرآنید می توانید امیدوار باشید که مشتاق حضرت حجت حقیقی هم هستید و گرنه اگر قرآن نزد شما مهجور است و با آن انسی ندارید و فکر می کنید که مشتاق حضرت حجت هستید آن شخص امام زمان زاده وهم و خیال خودتان است. که ثقلین ریسمانی هستند که از هم جدا نمی شوند! 

و محال است با یکی بیگانه بود و انسی نداشت و مشتاقش نبود و اما مشتاق دیگری بود!

سیر مطالعاتی جامع مهدویت!

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (5- قصص)
و ما مى‏خواهیم که بر کسانى که در روى زمین به استضعاف کشیده شده‏اند، منت نهیم و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم‏ (5)
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه:
من ‌نمی‌توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است، نمی‌توانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومی در کار نیست، ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که «مهدی موعود» است.

حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته:
سید ما، مولای ما
دعا کن برای ما
صاحب ما تویی
صاحب این کشور تویی
صاحب این انقلاب تویی
پشتیبان ما شما هستید
ما این راه رو ادامه خواهیم داد
با قدرت هم ادامه خواهیم داد
در این راه ما رو با دعای خود
با حمایت خود، با توجه خود
پشتیبانی بفرما

مقدمه:
از دیر باز یکی از مهترین و پایدارترین آموزه هایی که مورد توجه ادیان الهی بخصوص اسلام بوده بحث متوجه ساختن انسانها به منجی موعود است. مهدویت در حقیقت تحقق هدف خلقت است که همانا تجلی تام و تمام توحید، یعنی توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت است که برنامه ی تمام انبیا و اوصیای الهی از هبوط آدم تا قیام قیامت است و در سایه ی استقرار این توحید به معنای تام و تمام در هنگامه ی ظهور است که بشر به تمام ظرفیت بی نظیر خود در عرصه ی کمال دست خواهد یافت و به حیات طیبه نائل خواهد گشت و با توجه به شرایط کنونی جهان (بیداری اسلامی و جنبش تسخیر وال استریت، اوضاع خاور میانه وضعیت اسفبار اروپا و...) به فرموده¬ی رهبر عظیم شأن انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه¬ای تاریخ بشریت بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی و در آستانه ی تحول عظیم قرار دارد لذا ضرورت بازگشت به آموزه های توحیدیِ دین اسلام و مکتب حقه ی تشیع برای اهل تفکر کاملاً مشهود است و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است و در دعای عهد هم به این معنا تصریح و تأکید شده است و در شرایطی که بشر با فساد مادی و معنوی بی سابقه ای دست به گریبان شده است که نتیجه انتخاب های خود محورانه ی خود در عرصه ی ربوبیت و قانونگذاری در عالم است اندک اندک به پوچی و بن بست بودن تمام گزینه هایی که برای خود آن را راه سعادت می دانست نزدیک می شود.
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ(روم، آیه41))
فساد، در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام داده‏اند (و به دست خود کسب کرده اند)، آشکار شده است. خدا می‏خواهد نتیجه بعضی اعمالشان را به آنان بچشاند، [b]شاید (به سوی حق) بازگردند
.
و این کدام حق است که مردم پس از چشیدن رنج¬هایی که از کنار گذاشتن قانون الهی و مجری قانون الهی چشیده اند به آن رجوع خواهند کرد؟ جز منجی موعود؟
با توجه به شدت اهمیت تعریف جامع دکترین مهدویت به عنوان کلیدی ترین آموزه اسلامی که عصاره تمام ارزشهای الهی و فلسفه ی خلقت و بعثت انبیا و اوصیا را در خود جمع کرده است نیاز به تبیین شاخصه های معرفتی و رفتاری بحث مهدویت امری مسلم است و این مجموعه تلاش داشته تا در حد بضاعت به این نیاز پاسخی داده باشد.
با توجه به این که دستیابی به مختصات دکترین مهدویت از رهگذر تعمق و تدبر در آیات و روایات و تعالیم اولیای الهی و عملکرد بر طبق آن حاصل می شود، همواره یکی از دغدغه های اصلی برای رسیدن به قله معرفت و شناخت آموزه مهدویت، داشتن نقشه راه بوده تا با شناساندن مسیر، انسان منتظر را از فروغلتیدن در دام رهزنان حفظ نماید. در جهت پاسخگویی به این مطالبه سیر مطالعاتی حوزه مهدویت در 7 زیر موضوع از پایه تا سطوح عالی برای ساختن بنای معرفت مهدوی معرفی می گردد. امید است این وجیزه مقبول درگاه حضرت احدیت و پیشگاه حضرت حجت قرار گرفته و سیراب کننده عطش وجودی منتظران باشد.
در این مجموعه سیر مطالعاتی مباحث مهدویت را در این 7 زیر موضوع ارائه می نماید:
1- معرفت مهدوی (مبانی اعتقادی مهدویت)
2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)
3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)
4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)
5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)
6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)
7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت)

*** توجه داشته باشید که این مجموعه در سه سطح جامع، متوسط و مجمل ارائه شده است و در هر بخش پس از ارائه ی سیر جامع در انتهای همان بخش سیرهای متوسط و مجمل برای کسانی که به هر دلیل امکان مطالعه ی تفصیلی را ندارند و می خواهند با کمترین زمان بیشترین بهره را از مطالعه ی خود در موضوع مورد نظر خود داشته باشند ارائه شده است.


سیر مطالعاتی

1- سیر مطالعاتی در بخش [b]معرفت مهدوی
(مبانی اعتقادی مهدویت):

این بحث، مهمترین بحث از موضوعات مربوط به مهدویت است که متأسفانه غالباً حتی در بین دوستداران مطالعه در عرصه ی مهدویت مورد غفلت فراوان واقع می شود و تا این رُکن رکین از مباحث مطالعاتی مهدویت را یک شخص علاقه­مند به مباحث مهدوی با دقت و به طور کامل به انجام نرساند رفتن به سایر حوزه های مطالعاتی اثر چندانی ندارد.

اساساً منتظران و محبان حضرت باید بدانند که اگر امیدوارند تا بتوانند در مسیری قرار بگیرند تا إن شاء الله و به توفیق الهی جزو شیعیان حضرت قلمداد شوند باید متولی به ولایت حضرت حجت بشوند؛ ولایت ترکیب 3 مفهوم است، اول معرفت، دوم محبت و سوم تبعیت و اطاعت، ترتیب آن هم به همین شکل است، یعنی اطاعت که مهمترین رکن ولایتمداری است زمانی به شکل پایدار و حقیقی تحقق می یابد که بر مبنای محبت باشد و زمانی محبت حقیقی نسبت به یک چیز در قلب حاصل می شود که ریشه ی آن محبت، معرفت باشد و آن محبت بر مبنای معرفت شکل گرفته باشد.

آنچنان که در قرآن مجید آمده است که اگر کسی مدعی است که خداوند را دوست دارد باید از رسول و حجت خدا تبعیت کند:

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۳۱- آل عمران﴾

بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است (۳۱)

و در تأیید این کلام که ریشه ی محبت حقیقی معرفت است به عنوان یک نمونه در حدیث قدسی از قول خداوند جلّ و علا آمده است که:

من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی...؛

هر کس مرا طلب کند می یابد و هر کس مرا یافت می شناسد و هر کس مرا بشناسد مرا دوست می دارد
(شرح اسماء الحسنی ملاهادی سبزواری، ج 1، ناشر مکتب بصیرتی.)

بنابر این مبنا مهمترین رکن در مباحث مهدویت مسئله ی شناخت و معرفت درست مبانی اعتقادی مهدویت است، بی شک بسیاری از انحرافات متعدد که در عرصه ی مهدویت شکل گرفته است و انحرافات و ادعاهای باطلی که از دیرباز تا به امروز و تا ظهور حضرت بوده و هست و خواهد بود ریشه در همین مبانی اعتقادی اشتباه دارد.

بر این اساس در این مجموعه یک بخش مهم از کتاب­های انتخاب شده ناظر بر موضوع اخیر است.

مباحثی مانند اینکه اساساً حقیقت ایمان و کفر چیست؟ یا رابطه ی حب اهل بیت و ایمان چه چیز است؟ شرط قبولی اعمال چه چیز است و به چه عواملی بستگی دارد؟ اینکه بنا به چه دلایل عقلی و نقلی در هر زمان خداوند باید حجتی بر خلقش داشته باشد؟ به چه علت امامت و بر چه مبانی عقل و نقلی تجلی و بالفعل شدن ولایت الله به عنوان باطن نبوت در آخرالزمان شکل می گیرد؟ این که چرا مردم خودشان نمی توانند برای خود امام برگزینند؟ حقیقت حیات و موت چه چیز است و چگونه حیات حقیقی شکل می گیرد؟ و... در این بخش از سیر مطالعاتی إن شاء الله حاصل خواهد شد.





1- کل کتاب آثار اعتقاد به امام زمان علیه السلام، تألیف محمد قندهاری (مهمترین کتاب سیرمطالعاتی مهدویت در این موضوع همین کتاب است) (86 صفحه)

2- بخش یکم، فصل یکم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی (کل فصل امامت عام) (30 صفحه)

3- کل فصل اول و 4 بخش نخست فصل دوم از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تألیف عباس استاد آقایی (390 صفحه)

4- کل کتاب آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان (80 صفحه)

5- کل کتاب رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، تالیف حسن طارمی، دفتر انتشارات اسلامی (75 صفحه)

6- بخش 24 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور (پیرامون بحث رجعت)، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (23 صفحه)

7- کل کتاب بداء یا محو و اثبات الهی، تألیف علامه سید مرتضی عسگری، ترجمه محمد جواد کرمی، انتشارات مجمع علمی اسلامی (42 صفحه)

8- برخی از فصول کتاب عقاید اسلام در قرآن کریم، تألیف علامه عسکری، (از جلد اول این مباحث: عهد و میثاق (الست بربکم)، مباحث الوهیت، مباحث ربوبیت؛ از جلد دوم این مباحث: مشیت، بداء یا محو و اثبات، جبر و تفویض و اختیار و معنای آن ها و هم چنین قضا و قدر و از جلد سوم این مباحث: مطالبی درباره سیره مبلغان الهی بر حسب ترتیب زمانی ایشان عصر فترت و آباء رسول خدا صلی الله علیه و آله می شود.)





*** سیر متوسط: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

** سیر مجمل: آثار شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 6 و 8)

تنها در این بخش که مبانی اعتقادی مهدویت است به علت اهمیت فراوان هر یک از مواردی که ذکر شده است تفاوتی بین سیر متوسط و مجمل وجود ندارد!

2- شناخت امام مهدی (مباحث مربوط به شخصیت و ویژگیهای حضرت حجت)

با توجه به حدیث شریفِ

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏. پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، در دین خود گمراه خواهم شد. اصول کافی، 1/337.

بر مبنای این حدیث شریف هر شخصی که بخواهد در خیل منتظران و شیعیان حضرت قرار گیرد باید ایشان را بشناسد، این شناخت ابعاد گسترده و متعدد دارد در گام دوم بعد آشنایی با مبانی اعتقادی مهدویت شخص منتظر باید با مباحث معرفت شناختی ویژه ی حضرت حجت آشنا شود مباحثی مانند چگونگی ولادت حضرت، علت نامگذاری حضرت به کنیه های مختلف مانند بقیة الله، مهدی، قائم و... وجوه شباهت حضرت حجت به سایر پیامبر و ائمه و دلایلی این وجوه شباهت یا مباحثی پیرامون امامت خاص ایشان، پاسخ به پرسشها و شبهاتی پیرامون حضرت مانند دلایل غیبت و طول عمر حضرت، مسئله ی اختیاری یا اجباری بودن غیبت، منجی باوری در سایر ادیان و مکاتب، امام زمان در منابع اهل سنت، و... که هر یک به وجهی از وجوه شناخت حضرت حجت خواهد پرداخت در این بخش از سیر مطالعاتی گنجانده شده است.



ما در این قسمت سیر را به دو بخش تقسیم میکنیم، بخشی پیرامون مسائلی در باب شناخت صورت و ظاهر و اطلاعاتی پیرامون چگونگی تولد و رشد و ویژگیهای ظاهری حضرت و... و در بخش دیگر شناخت سیرت و شناخت عمیقتر نسبت به حضرت و معارف ویژه ی ایشان. اختصاراً اگر مطالبی در سیر ارائه شده ناظر به ویژگیهای ظاهری ایشان بود با علامت (ظ) مشخص شده و اگر مسائل مربوط به معارف عمیقتر و شناخت سیرت حضرت بود با حرف (سلام الله علیها) مشخص شده است.





1- بخش اول کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (که خودش شامل 6 فصل است) (ظ) (108 صفحه)

2- باب های 41 تا 46 از جلد دوم کتاب کمال الدین و تمام النعمه، تألیف شیخ صدوق(شامل عناوین: روایاتی که درباره ی مادر قائم علیه السلام وارد شده است، روایات میلاد قائم علیه السلام، افرادی که حضرت قائم علیه السلام را دیده اند (به خصوص حدیث 21 این باب)، علت غیبت، توقیعات وارده از حضرت قائم و احادیثی درباره ی عمر طولانی حضرت) (ظ)(180 صفحه)

3- آینه ی دوم تا آینه ی هفتم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی (شامل عناوین: ولادت صاحب الزمان، نام مبارک حضرت، ویژگیهای فردی، پدران اجداد و شمایل، مسئله ی غیبت و فلسفه ی غیبت) (ظ) (32 صفحه)

4- گفتار اول و دوم کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، شامل مباحث نگاهی به سیمای حضرت ولی عصر و درباره ی غیبت (62 صفحه)

5- بخش های 2 و 6 و 7 و 8 و 13 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی، (ظ) (145 صفحه)



*** سیر متوسط: 1 و 3 و 4 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 5)

** سیر مجمل: 1 و 3 (موارد حذفی نسبت به سیر جامع 2 و 4 و 5)





1- بخش یکم فصل دوم (امامت خاص) و فصل سوم (مهدویت شخصی) از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی(سلام الله علیها) (72 صفحه)

2- بخش دوم کتاب معرفت امام زمان و تکالیف منتظران با عنوان معرفت امام زمان (شامل 3 فصل)، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی (سلام الله علیها) (98 صفحه)

3- بخش اول (با عنوان شناختن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف واجب است) و دوم (با عنوان اثبات امامت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سوم (با عنوان قسمتی از حقوق و مراحم آن حضرت نسبت به ما) و از بخش چهارم کتاب قسمت حرف ((ک)) کمالات آن حضرت فصل اول و دوم از جلد اول کتاب مکیال المکارم، تألیف مرحوم آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (سلام الله علیها)(150 صفحه)

4- گفتار سوم و چهارم و ششم از کتاب آب حیات تألیف آیت الله ناصری، (شامل مباحثی با عنوان خصوصیات و مراتب حضرت حجت، حضرت حجت در آینه ی وحی و شبهاتی پیرامون حضرت حجت) (سلام الله علیها)(190 صفحه)

5- کل کتاب دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی، تألیف اصغرطاهرزاده (سلام الله علیها)(182 صفحه)

6- بخش هفتم و هشتم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی با عنوان منجی در قرآن کریم و در سوره ی قدر (سلام الله علیها)(37 صفحه)



*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (مورد حذف شده 6)

** سیر مجمل 1 و 2 و 3 (موارد حذف شده 4 و 5 و 6)

بخش ویژه ی این مجموعه:

در این قسمت برای کسانی که می خواهند دیدگاه سایر فرق اسلامی پیرامون حضرت حجت و مباحث منجی باوری در میان سایر مکاتب و ادیان را بررس کنند 3 کتاب معرفی میشود:

1- کل کتاب پژوهه ی مهدوی، تألیف علی اکبر مهدی پور (اطلاعات این کتاب به شکل مبسوط در بخش معرفی منابع سیر مطالعاتی ذکر شده است، از نکات قوت این کتاب بررسی دقیق و مستند به ویژه در بخش منجی در ادیان ابراهیم و مکاتب اهل سنت است!) (295 صفحه)

2- کل کتاب بشارت به منجی موعود، تألیف علی سرائی، انتشارات موعود عصر است (86 صفحه)

3- بخش های چهارم و پنجم و ششم از کتاب خورشید مغرب، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما (با عناوینی چون منجی درکتابهای پیشین و منجی درکتب مسلمین) (62 صفحه)





*** سیر متوسط فقط شماره ی 1 (موارد حذف شده 2 و 3)

** سیر مجمل (اگر شخص سیر مجمل را انتخاب کرده نیازی نیست از این بخش مطالعه ای داشته باشد)

3- مهدی یاوران (مباحث مربوط به وظایف منتظران)



اساساً در مورد مسئله ی انتظار، حضرات معصومین فرموده اند که:

افضل الاعمال انتظار الفرج

با فضیلت ترین اعمال انتظار فرج است.

بحار الانوار ج 52 ص 122.

همانطور که مشاهده میکنید نگفته اند که افضل الحالات انتظار الفرج، یعنی انتظار یک حالت صرف نیست، حالتی قلبی است که اگر حقیقتاً شکل بگیرد، آثار آن در اعمال شخص ظاهر می شود و شخص منتظر وظایفی دارد که اگر حقیقتاً منتظر است باید ابتدا به دنبال شناخت آنها برود و در گام بعدی به آنها عمل نماید.

توقیعاتی که حضرت حجت به شیعیان خالص خود ارسال کرده اند حاوی نکات بسیار مهمی است که به نظر می رسد هر منتظری باید به آن­ها توجه ویژه نماید به عنوان نمونه بر طبق کلام نورانی خود حضرت حجت مهمترین عامل تأخیر در امر ظهور حضرت، اعمال شیعیان است:

ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد. "علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

همچنین وفای به عهد و انجام وظایفی که شیعیان در قبال حضرت دارند مهمترین عامل تحقق امر ظهور است:

اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.

برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که فرج خود شما هم در آن است.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

در این مجموعه با توجه به اهمیت بسیار بالای بحث وظایف منتظران در موضوع مهدویت، آثاری با همین محوریت برای سیر مطالعاتی در نظر گرفته شده است.



1- تمام بخش دوم از کتاب امام مهدی موجود موعود، تألیف آیت الله جوادی آملی با عنوان انتظار که شامل چهار فصلِ شعاع آفتاب، حقیقت انتظار، منتظر و انتظار ابعاد و تکالیف می شود. (100 صفحه)

2- بخش های اول و دوم و چهارم از کتاب آماده باشِ یاران امام زمان علیه السلام، تألیف استاد حسین گنجی با عناوین: معنای انتظار، ویژگیهای منتظران و وظایف شیعه در زمان غیبت (170 صفحه)

3- 2 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی: (شامل دو بخش با عناوین مبانی قرآنی انتظار موعود و تولی و تبری دو رکن انتظار) (28 صفحه)

4- گفتار پنجم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری با عنوان انتظار (15 صفحه)

5- کل کتاب امام زمان در کلام آیت الله بهجت، تألیف محمد تقی امیدیان (92 صفحه)

6- آینه ی هشتم و نهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی شامل مباحثی با عنوان انتظار و وظیفه ی شیعیان در عصر غیبت (18 صفحه)

7- کل جلد دوم کتاب مکیال المکارم، تألیف آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (490 صفحه)

8- کل کتاب سودای روی دوست، تألیف مرتضی آقا تهرانی (189 ص)

9- کل کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت، تألیف سیدرضی سیدنژاد (318 صفحه)

10-کل کتاب کیست مرا یاری کند، تألیف محمد یوسفی (109 صفحه)

11-3 فصل از بخش سوم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی: (شامل بخشهای انتظار در اندیشه شیعه، دیدگاه های گوناگون درباره ی انتظار، جایگاه انتظار در اندیشه سیاسی امام خمینی) (70 صفحه)

کتاب ویژه ی این مجموعه:

12-با توجه به اینکه یکی از مهمترین ارکان هر جامعه خانواده می باشد می توان گفت ساختن یک خانواده با رویکرد و فرهنگ مهدوی جزو مهمترین وظایف هر منتظری می باشد، لذا بسیار مناسب است تا کل کتاب ارزشمند خانواده و تربیت مهدوی، تألیف استاد دکتر مرتضی آقا تهرانی به طور کامل مطالعه شود تا إن شاء الله مقدمه ای باشد برای عملی کردن راهکارهای ارزشمندی که بر مبنای آیات و روایات برای ساختن جامعه مهدوی و منتظر در سطح خانواده در این کتاب ارائه شده است.



*** سیر مطالعاتی متوسط: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 8 و 9 و 12 (موارد حذف شده4 و 5 و 10 و 11)

** سیر مطالعاتی مجمل: 1 و 2 و 3 و 6 و 7 و 12 (موارد حذف شده 4 و 5 و 8 و 10 و 11)

4- مهدی ستیزان (مباحث مربوط به دشمن شناسی)

همانگونه که از مباحث گذشته بر طبق آیات قرآن و روایات مشخص شد به همان میزان که شناخت دوست اهمیت دارد به همان میزان شناخت دشمن هم اهمیت دارد، چرا که بی تردید تبری در همان اهمیتی قرار دارد که تولی دارد و برای تبری ابتدا باید دشمن را به خوبی شناخت و ویژگی­هایش را به درستی شناخت، بر همین اساس بخش عمده ای از آیات قرآن پیرامون دشمنان خدا و حزبِ الله است و اساساً برای رسیدن به الله ابتدا باید اله ها نفی شوند و در عرصه ی مهدویت دشمن شناسی از جایگاه بسیار ویژه برخوردار است.

به تصریح قرآن مجید مهمترین دشمنان مومنین، یهود هستند:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ ﴿۸۲- مائده﴾

محققاً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیده‏اند دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت (۸۲)

و بدون شک اولین مصداق مومن در بین تمام مومنان در عالم در حال حاضر حضرت حجت هستند.

از دیگر منظر بنابر صریح کلام ائمه ی معصومین شدیدترین دشمنان در بین مسلمین به اصطلاح مسلمانانی هستند که گرایش ناصبی دارند و پُر واضح است که اول مصداق ناصبی ها در عصر حاضر فرقه ی انحرافی وهابیت است که علاوه بر مکتب حقه ی شیعه ی 12 امامی با سایر فرق اسلامی مشکلات فراوان دارند و از مسلمات اعتقادی آنها دروغ شمردن اصل وجود مهدی موعود و منجی باوری در اعتقادات آنهاست و بر این اساس یکی دیگر از پایه های بحث دشمن شناسی را در بحث مهدویت به خود اختصاص داده اند و می توان به جرأت گفت ضد شیعی ترین فرقه ی انحرافی که در اسلام به وجود آمده است و تمام قد در برابر اعتقادات تشیع ایستاده است و از هیچ گونه دشمنی اعتقادی و عملی با تشیع روی گردان نیست فرقه ی وهابیت است.

از طرف دیگر ما با پدیده ای مواجه هستیم که تقریباً می توان گفت مهمترین حجاب و مانع برای درک چیستی و چگونگی جامعه ی مهدویست و تا از این حجاب عبور نکنیم نمی توانیم به درک درستی از جامعه ی مهدوی دست پیدا کنیم. این پدیده همان نظم نوین جهانی است که با ابزار مدرنیسم به شکل مدل زندگی غربی یا همان American life style تمام ابعاد زندگی ما را از باورها تا دغدغه ها تا اهداف تا چگونگی زندگی انسان مدرن در حال مدیریت کردن است و به همین خاطر شناخت این تمدنی که پس از رنسانس شروع به فعلیت پیدا کردن کرده است را یکی از ارکان بخش دشمن شناسی میدانیم.

بر این اساس بحث دشمن شناسی با توجه به اهمیت فراوان و گستردگی تحت سه محور 1- یهود شناسی و صهیونیسم جهانی 2- وهابیت 3- نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم در این مجموعه ارائه خواهد شد.



بخش اول یهود شناخت و صهیونیسم جهانی:

1- کل کتاب تبار انحراف، تألیف مهدی تائب (320 صفحه)

2- کل کتاب پیامبر و یهود مدینه، تألیف محمد حسین خوانین زاده (208 صفحه)

3- کل کتاب سیری در مکتب یهود، تألیف محمد علی حسین زاده (255 صفحه)

4- کل کتاب پروتکل های رهبران یهود برای تسخیر جهان، تألیف دکتر بهرام محسن پور (154 صفحه)

5- کل کتاب یهود در المیزان، تألیف حسین فعال عراقی (512 صفحه)



برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید از این کتابها هم بهره مند شوید

6- پروتکلهای دانشوارن صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، تألیف عجاج نویهض، انتشارات به نشر (796 صفحه)

7- شوالیه های معبد، تألیف هارون یحیی، انتشارات هلال (186 صفحه)

8- نیمه پنهان آمریکا: مروری کوتاه بر بنیان های نظری و ارکان تمدنی آمریکا، تألیف شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح (130 صفحه)

9- یوسرائیل و صهیوناکراسی، تألیف سید هاشم میرلوحی، انتشارات دفتر نشر معارف (520)



*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 7 (موارد حذف شده 6 و 8 و 9 )

** سیر مجمل: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 5 (موارد حذف شده 6 و 7 و 8 و 9)





بخش دوم وهابیت:

1- کل کتاب دین زاو (این اثر مهمترین و جامعترین و بدیعترین کتاب از سیر مطالعاتی در بخش دشمن شناسی در زیر بخش وهابیت است)

2- کل کتاب کتاب ماضی استمراری، تألیف سعید زاهدی، انتشارات عابد (168 صفحه)

3- جلدهای 4 و 5 از کتاب حق با کیست، تألیف ابوالفضل بهرامپور (115 صفحه)

4- بخش تاریخ سلفی گری از کتاب سلفی­گری (وهابیت و پاسخ به شبهات)، تألیف علی اصغر رضوائی (210 صفحه)

5- بخش های 1 تا 3 از کتاب وهابیت مبانی فکری و کارنامه ی عملی، تألیف آیت الله جعفر سبحانی (43 صفحه)

6- کل کتاب وهابیت سیاسی، تألیف موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، انتشارات اندیشه سازان نور (595 صفحه)



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابها 1 و 3 و 4 (موارد حذف شده 2 و5 و 6)





بخش سوم نظم نوین جهانی و سبک زندگی غربی بر مبنای مدرنیسم:

1- کل کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب، تألیف سید مرتضی آوینی (258 صفحه)

2- کل کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، تألیف اصغر طاهر زاده (195 صفحه)

3- کل کتاب علل تزلزل تمدن غرب، تألیف اصغر طاهرزاده (379 صفحه)

4- کل کتاب فرهنگ مدرنیته و تمدن، تألیف اصغر طاهرزاده (160 صفحه)

5- کل کتاب در شناخت غرب، تألیف سید محمد مهدی میرباقری (201 صفحه)

6- کل کتاب مبانی نظری غرب مدرن، تألیف شهریار زرشناس (184 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 5 (موارد حذف شده 4 و 6)

** سیر مجمل 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

5- نشانه شناسی ظهور (مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط و فتنه های آخرالزمان)

معمولاً یکی از جذابترین و پر مخاطب ترین بخش¬ها در بحث مهدویت مباحث مربوط به علائم ظهور و شرایط آخرالزمان است. به رغم جذابیت بالا اما شاید بتوان به جرأت گفت که در مقایسه با موضوعات دیگر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، البته در این بخش رویکردهای بعضاً انحرافی هم مشاهده می شود که علت آن مصداق یابی در شخصیتهای علائم ظهور است.
در بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه اشارات راه گشایی وجود دارد:
از جمله‌ى چیزهائى که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهاى عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکى به سند و مدرک در مسئله‌ى مربوط به امام زمان (عجّل‌اللَّه تعالى فرجه الشّریف) است، که همین زمینه را براى مدعیان دروغین فراهم میکند...
اینجور کارى مردم را از حالت انتظار حقیقى دور میکند، زمینه را براى مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستى بشدت پرهیز کرد.
بیانات در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت۱۳۹۰/۰۴/۱۸ به رغم این که مسائل بسیار مهمتری در حوزه ی وظایف منتظران وجود دارد اما به هر تقدیر در خود روایات هم لزوم آشنایی شیعیان به صورت کلی با علائم مطرح شده است، بر این اساس برای آشنایی با علائم ظهور (که به دو دسته ی حتمی و غیر حتمی تقسیم می شوند و تحقق آنها نشان از نزدیک شدن امر ظهور دارد) و شرایط آخرالزمان (که البته تفاوت بنیادین وجود دارد بین شرایط آخرالزمان و علائم ظهور و الزاماً ممکن است تمام شرایطی که برای آخرالزمان ذکر کرده اند مانند تبدیل شدن معروف به منکر و منکر به معروف، اطاعت کردن مرد از همسرش، خوردن علنی مال ربا و... تحقق پیدا کند اما تا مدت بسیار طولانی این شرایط پابرجا باشد اما علائم ظهور مانند خروج سفیانی یا صیحه ی آسمانی اگر رخ دهند نشانه ی نزدیک شدن امر ظهور خواهد بود)
یکی دیگر از مطالبی که در ای بحث اهمیت خاصی دارد بحث فتنه های آخرالزمان است که موجبات انحراف و گمراهی بسیاری از مومنین را فراهم می¬کند و در روایات هم به آنها اشاره ی فراوان شده و متأسفانه آثار فاخر در این زمینه هم کمتر یافت می شود.
لازم است که منتظران به رغم عدم وجود آثار فاخر که به طور ویژه روی ابعاد فتنه های آخرالزمان و چگونگی در امان ماندن از این فتنه ها کارکرده باشند، خودشان با مراجعه به منابع مرجع در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداخته و بعد شناختن ابعاد این فتنه ها به راه های چگونگی در امان ماندن از آن فتنه ها در کلام معصومین توجه فرمایند.
چند نمونه از بیانات معصومین علیه السلام در مورد فتنه های آخرالزمان به عنوان نمونه تقدیم می شود:
امام زمان علیه السلام: عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است (و حق خداست) از مال خود خارج کند، از فتنه‌¬ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد. منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمدولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."
امیرالمومنین علی علیه السلام:
سپس فتنه‏اى اضطراب آور، شکننده و نابود کننده، آغاز خواهد شد (در این موقع) قلبهائى پس از استوارى مى‏لغزند
و مردانى پس از درستى و سلامت گمراه مى‏گردند، ... و عقائد پس ازآشکار شدنش مشتبه مى‏شوند...
مظلوم برخداوند وارد شوید بهتر از آن است که ظالم‏بر او وارد شوید(نه تن به ستم بدهید و نه ستم کنید و اگر ناچار شوید ستم بکشید بهتر از آن است که‏ ستم کنید) از گام نهادن به راههاى شیطان و سرزمین‏هاى ستم بپرهیزید، و لقمه حرام‏ وارد شکم خویش نسازید.
خطبه ی 151 نهج البلاغه ی
امام صادق علیه السلام فرموداند: بخدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید، و شیشه را بعد از شکستن میتوان ذوب کرد و بصورت نخست برگرداند بخدا قسم شما مانند سفال شکسته میشوید. سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول بر نمی گردد. بخدا قسم شما امتحان میشوید و غربال خواهید شد تا نیکان در غربال مانده و غیر نیکان بیرون بریزند چنانکه دانه تلخ از میدان گندم جدا میشود. (بحارالانوار، ج 52، ص101)
از این سه تشبیه چنین استفاده می شود که شیعیان در زمان غیبت امام زمان، جمعی سخت گمراه می شوند و سپس توبه کرده و مثل شیشه شکسته بصورت نخست بر می گردند و دسته ای وقتی منحرف گشتند مانند سفال شکسته دیگر بصورت اول در نمی آیند و گروهی غربال شده خوبان و بدان از هم جدا می شوند.
یونس بن عبد الرحمن از عبد اللَّه بن سنان روایت کرده که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در این زودى براى شما شبهه‏اى پیش خواهد آمد که نه علم خروج از آن را دارید و نه امامى هست که شبهه را براى شما حل کند، و در سرگردانى خواهید ماند، افرادى که بخواهند از این گونه شبهات رهائى پیدا کنند باید دعاى غریق را بخوانند گوید: عرض کردم دعاى غریق کدام است؟ فرمود: میگوئى:
«یا اللَّه یا رحمان یا رحیم، یا مقلب القلوب ثبت قلبى على دینک» گفتم: «یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینک» فرمودند: خداوند مقلب قلوب و ابصار هست و لیکن همان طور که من دستور دادم قرائت کن و بگو: «یا مقلب القلوب ثبّت قلبى على دینک»
کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 353


بخش نخست شرایط و فتنه های آخرالزمان:
1- بخش سوم از کتاب آماده باش یاران امام زمان با عنوان سقوط دینی در عصر غیبت، تألیف استاد حسین گنجی (26 صفحه)
2- بخش 5 از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان جهان در آستانه ی ظهور (70 صفحه)
3- آینه دهم از کتاب شمیم گل نرگس با عنوان سختی های دوران غیبت، تألیف عباس رحیمی (6 صفحه)
4- کل کتاب جاهلیت مدرن، تألیف اسماعیل شفیعی سروستانی (314 صفحه)
5- کتاب اوضاع در آخرالزمان، تألیف رضا کوشاری از بخش اوضاع در آخرالزمان برعکس می شود تا پایان کتاب (150 صفحه)
6- کل کتاب مردان و زنان آخرالزمان، تألیف محمد امینی (124 صفحه)

*** سیر متوسط 1 و 2 و 3 و 4 و 6 (مورد حذف شده 5)
** سیر مجمل 1 و 2و 3 و 6 (موارد حذف شده 4 و 5)


بخش دوم علائم ظهور:
1- بخش چهارم از کتاب العبقری الحسان، تألیف حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، شامل مدح انتظار فرج وعلایم ظهور است. میراث انبیاو معصومینی که با آن حضرت است ذکر شده و شرح حال آن بیان شده است.
2- فصل سوم تا هفتم از بخش چهارم کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابرهیم شفیعی سروستانی (شامل مطالبی با عنوان: نشانه های ظهور، تعیین وقت برای ظهور، وفا به پیمان شرط تحقق ظهور، ظهور و سنت های الهی و یاران قائم) (80 صفحه)
3- بخش 1 از فصل سوم کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی با عنوان هنگام قیام پس از ظهور (90 صفحه)
4- آینه یازدهم تا پانزدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوینی مانند (نشانه های ظهور، وقت ظهور، ویژگیهای قیام، یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، رجعت) (50 صفحه)
5- بخش هفتم از کتاب آب حیات، تألیف آیت الله ناصری، با عنوان ظهور (41 صفحه)
6- بخش 18 و 19 از کتاب امام مهدی از ولادت تا ظهور، تألیف آیت الله سید محمد کاظم قزوینی (130 صفحه)
7- کل کتاب شش ماه پایانی، تألیف مجتبی الساده (280 صفحه)
نظر به اهمیت بسیار ویژه ی مسئله ی بازگشت و نزول حضرت مسیح و نقش بسیار کلیدی و منحصر به فرد ایشان در انقلاب جهانی حضرت حجت پیشنهاد می شود که این دو کتاب هم مطالعه شود:
8- نزول مسیح و ظهور موعود، تألیف مرتضی حسینی گرگانی، انتشارات بوستان کتاب قم
9- کتاب مقتدای مسیح، تألیف محمد باقر حیدری کاشانی انتشارات نسیم کوثر

*** سیر متوسط: موارد 1 و 2 و 3 و 4 و 7 و 8 (موارد حذف شده 5 و 6 و 9)
** سیر مجمل: موارد 2 و 3 و 4 و 7 (موارد حذف شده 1 و 5 و6 و 8 و 9)

6- شاخصه های نظام مهدوی (مباحث مربوط به جامعه مهدوی)

همانطور که قبلاً هم در بخش دشمن شناسی اشاره ای شد به همان تناسب که برای رسیدن به الله باید ابتدا اله ها نفی شوند برای داشتن درک صحیحی از جامعه مهدوی که همان جامعه ی الهی است باید ابتدا وجوه تمدنی جامعه ی غیر الهی شناخته شود وگرنه دیدگاهی التقاطی حاصل خواهد شد که از درون آن مدلهایی نظیر ژاپن اسلامی و یا... خارج خواهد شد. شناخت وجوه مختلف جامعه مهدوی و ویژگیهای جامعه ی مهدوی و جامعه پردازی بر مبنای حب ولی خدا از مواردی است که متأسفانه در بین آثار خلق شده در این زمینه چندان به خوبی تبیین نشده است. به این مثال ساده توجه فرماید:

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور دیگر کسی فقیر و مسکین نخواهد بود و همه در یک رفاه نسبی برخوردار خواهند بود. اما علت چیست؟

برخی ممکن است بگویند، علت این است که نظام توضیع ثروت عادلانه خواهد شد و منابع ثروت در اختیار افراد عادل قرار خواهد گرفت و نظام اقتصادی اسلام به طور کامل محقق خواهد شد، اما این جواب مطلقاً کامل نیست و نکته ی بسیار لطیفتر و دقیقتری در این تحول در عرصه ی اقتصاد عمومی در جامعه ی مهدوی وجود دارد.

در روایات ذکر شده است که پس از ظهور، عقول مردم کامل می شود. از آثار کامل شدن عقول این است که انسان ها برای تمام تلاش خود را برای ساختن ابدیت و خانه ی آخرت خود انجام می دهند و مانند امروز که حرص به دنیا می ورزند زندگی نخواهند کرد، نتیجه ی چنین بینشی این خواهد شد که بر خلاف جامعه ی امروز که انسان ها غالباً به دنبال جمع کردن بیشتر مال و اموال برای خودشان به هر طریقی هستند، پس از ظهور و در سایه ی تکمیل عقل دعوا بر سر این است که بتوانند مستحقی پیدا کنند و از مال خود انفاقی انجام دهند تا برای خانه ی ابدی خود چیزی بیاندوزند.

آن چنان که مولا علی علیه السلام در نامه ی 31 نهج البلاغه ی شریف خطاب به فرزند برومندشان فرموده اند:

اگر مستمندى را دیدى که توشه ات را تا قیامت مى برد، و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز مى گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جستجوى چنین فردى باشى و او را نیابی، به هنگام بى نیازى، اگر کسى از تو وام خواهد، غنیمت بشمار،...

نکته ی بسیار بسیار مهم دیگری که معمولاً مغفول واقع می شود زمانی که از جامعه مهدوی بحث می شود این است که معمولاً بعد ذکر این روایت معروف که حضرت ظهور خواهند کرد در زمانی که عالم پر از ظلم و جور شده است و دنیا را پر از عدل و داد خواهند کرد، مهمترین مصداق ظلم مطرح نمی شود و مهمترین مصداق عدل هم مطرح نمی شود:

به تصریح قرآن بزرگترین مصداق ظلم، شرک است:

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13- لقمان)
همانا که شرک،ظلم عظیم است.

و حضرت مهمترین کاری که انجام میدهند برکندن ریشه ی این ظلم است، همانگونه که در دعای ندبه هم همین معنا تصریح شده است:

أین هادم ابنیة الشّرک و النّفاق

کجاست منهدم کننده بناهای شرک و نفاق

یعنی مهمترین برنامه ی حضرت در هنگام ظهور اقامه ی توحید و برچیدن بساط شرک است، مهمترین مراتب شرک و نقطه ی مقابل آن یعنی توحید، شرک در ربوبیت و شرک در عبودیت است و نقطه ی مقابل آن توحید در ربوبیت و توحید در عبودیت، متأسفانه حتی در بین بسیاری از به اصطلاح صاحب نظران این بحث مغفول است و زمانی که میخواهند مهمترین مصادیق ظلم را بر شمرند از مصادیق ظلم و ستم و زورگویی مستکبران عالم سخن می گویند و این ها در مقایسه با شرک، که به نابودی ابدیت انسان ها منجر می شود، مظاهر سطح پایین­تر ظلم را در نظر می­گیرند.
اما باید توجه داشت که ریشه تمام این بی عدالتی ها و ظلم ها در نبود استقرار توحید در عالم است!

حضرت، انسان ها را به عبد و بنده ی خدا تبدیل می­کنند و تمام آثار و برکاتی که برای ظهور در روایات ذکر شده است و دیگران هم به طرق مختلف نقل می­کنند همه از برکات اقامه ی توحید در عالم است.
از طرف دیگر بر مبنای کلام امیرالمومنین علیه السلام عدل یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد و مهمترین چیزیکه در تمام دوران­ها و به ویژه در این دوره ی آخرالزمان سر جای خود قرار ندارد در بین مردم، خدا و حکم خداست!

هر چند متأسفانه در این زمینه تا کنون کتاب جامعی تدوین نشده است که بتواند به خوبی حق مطلب را در باب جامعه ی مهدوی به صورت تام و تمام بیان کند اما به هر شکل در این مجموعه سعی شده به فراخور این موضوع نیز کتاب هایی برای مطالعه معرفی شوند.



1- آینه هفدهم و هجدهم از کتاب شمیم گل نرگس، تألیف عباس رحیمی با عناوین برکات عصر ظهور و پایگاه حکومت (14 صفحه)

2- بخش دوم و سوم از فصل سوم با عناوین برپایی عدالت در زمان ظهور و نتایج شگفت انگیز ظهور از کتاب از ظهور جهان تا جهان پس از ظهور، تألیف عباس استاد آقایی (106 صفحه)

3- بخش پنجم از کتاب معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی با عنوان جهان پس از ظهور (100 صفحه)

برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه می توانید به این کتاب ها هم مراجعه بفرماید:

4- جامعه سازی قرآنی، تألیف محمد رضا حکیمی، انتشارات دلیل ما

5- کتاب دولت کریمه، تألیف دکتر مرتضی آقا تهرانی، انتشارات کتاب یوسف

6- کتاب تمدن­زایی شیعه، تألیف اصغر طاهرزاده، انتشارات لب المیزان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 4 (موارد حذف شده 5 و 6)

** سیر مجمل کتابهای 1 و 2 (موارد حذف شده 3 و 4 و 5 و 6)

7- انحرافات (آسیب شناسی جریان مهدویت):

شاید یکی از مهمترین موضوعات در حوزه ی دین که گرفتار انحرافات بسیار و جریان های انحرافی متعدد شده است بحث مهدویت است. از مشغول شدن منتظران به یافتن پرسشهایی که نه تنها هیچ توصیه به پرداختن به آن­ها از طرف معصومین و بزرگان دین نشده گرفته (مانند تلاش برای یافتن محل زندگی حضرت یا کیفیت زندگی حضرت که به طور مثال آیا ازدواج کرده اند یا نه، بچه دارند یا نه، چه زمانی (به معنای تعیین وقت) ظهور خواهند کرد) تا ادعاهای باطل در این حوزه مانند ادعای ارتباط با امام زمان، ادعای منجی بودن و فتنه های متعددی مانند بابیت و بهائیت هم از دل همین انحرافات سر براورده و یا این تلقی باطل که اگر می خواهیم حضرت ظهور کند باید اجازه دهیم تا ظلم و جور زیاد شود و یا تعاریف غلطی از مفاهیمی چون انتظار و عالم پس از ظهور و...

در خصوص پرهیز دادن منتظران حضرت از رفتن به دنبال سوالاتی که هیچ کلام و توصیه ی صریحی از ناحیه معصومین در آن خصوص نشده است، به عنوان مثال در مورد زندگی خصوصی حضرت و مباحثی مانند محل زندگی و ازدواج کردن ایشان و ... به ذکر یک حدیث شریف از خود ایشان اکتفا می­کنیم:

درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.

منبع:"علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۰ ؛ ج ۲."

به فراخور همین انحرافات که نمونه هایی از آن ذکر شده است نیز در این مجموعه کتاب های معرفی شده است.



1- کل کتاب انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، تالیف حجت الاسلام علیرضا پناهیان (شاید به جرأت بتوان گفت که در موضوع انحرافات در عرصه ی مهدویت در حال حاضر و متناسب با شرایط فعلی این کتاب یکی از بهترین کتاب ها باشد)

2-کل کتاب پیچک انحراف، تألیف جواد اسحاقیان

3- کل کتاب دیدار با تاریکی: نقد و بررسی عقاید، احکام وتعالیم فرقه ضاله بهائیت، تألیف حمید فلاحتی؛مهدی فاطمی‌نیا؛ زیرنظر: محمد تقی فعالی

4- کل کتاب محاکمه و بررسی در عقاید واحکام وآداب و تاریخ باب و بهاء، تألیف حسن‌مصطفوی

5- کل کتاب مهدیان دروغین، تألیف رسول جعفریان



*** سیر متوسط کتابهای 1 و 2 و 3 و 5 (مورد حذف شده 4)

** سیر مجمل کتاب 1 (موارد حذف شده 2 و 3 و4 و 5)

إن شاء الله اگر عمری بود و توفیقی به طور مجزا تک تک کتابهای ذکر شده در این مجموعه ی سیر مطالعاتی هم معرفی خواهند شد.

اللهم عجل لولیک الفرج

و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه و لعنة علی اعدائهم اجمعین

نظرات انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان می تواند در هر چه بهتر شدن این مجموعه اثر گذار باشد! إن شاء الله...


تدوین‌گر: علی مصباحی
ایمیل: a.mesbahi.65@gmail.com

در چه حالیم؟!

این مدعیان در طلبش بی خبرانند... 

 

گفتند حق الله و حق الناس را پاک کنید 

گفتند اصرار بر گناه کردن نداشته باشید 

 

در این صورت جا میمانید 

 

تا کی حرف میزنید 

اندکی عمل! 

به قدر کافی خوانده شد و نوشته شد و سخن گفته شد 

چه قدرش عملی شد؟