او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

#حق_با_علیست (قسمت دوم، بخش پنجم)

#حق_با_علیست (قسمت دوم، بخش چهارم)

 

آیا در تورات و انجیل کنونی (با وجود این همه تحریف) اثر مشهود و مشخصی از پیامبر و امیرالمؤمنین باقی‌مانده است؟!
(قسمت دوم: طاب طاب در تورات سریانی)

قبل از ادامه‌ی بحث ذکر این نکته خالی از لطف نیست که:
همچنان که در منابع اهل سنت مطالب فراوانی وجود دارد که با استناد به آن، حقانیت تشیع اثبات می‌شود، خداوند که هادی است، در تمام ادیان و مذاهبی که ریشه‌ی الهی دارند، رد‌پایی از حقیقتِ تحریف نشده قرار داده، که اگر کسی جویای حقیقت باشد، بتواند با مشاهده‌ی آن به سوی حق رهنمون شود و مطلب ذیل یکی از جالب‌ترینِ این نمونه‌ها است که از دیرباز[1] تا کنون[2] عامل هدایت و اسبتصار بسیاری از مسیحیان و یهودیان شده است.
معادل‌ واژۀ (مئود مئود) که در تورات عِبری آمده، در نسخه‌‌ی سریانیِ تورات می‌شود این عبارت: (
ܛܳܒ ܛܳܒ)

از لینک ذیل می‌توانید کتاب سِفر پیدایش، به زبان سریانی و انگلیسی را دانلود کنید:
https://pdfrock.com/compress-pdf-free.html#google_vignette
در فصل 17 از این سِفر، آیه 20 (که می‌شود معادل ص296و268 از فایل پی‌دی‌اف، و معادل شماره‌ صفحاتِ 84و85 کتاب) به وضوح کلمه (
ܛܳܒ ܛܳܒ) آمده است.

در این لینک:
https://en.wikipedia.org/wiki/Syriac_alphabet
می‌توانید مشاهده کنید که این طبق حروف سریانی استفاده شده در این کلمه، تلفّظ این اسم عَلَم چگونه است.
حرف: (
ܛ) به معنای (ṭ (also T or ţ) - یا معادل ت یا ط در فارسی)
حرف: (
ܳ ) به معنای (ā or â or å - یا معادل آ در فارسی)
حرف: (
ܒ) به معنای (hard: b soft: ḇ - یا معادل ب در فارس)
بر این اساس ما در این آیه، شاهد وجود کلمه (طاب طاب) هستیم!
بر این اساس ترجمه‌ی صحیح این آیه چنین است:
«و اما در خصوص ‌اسماعیل‌، تو را اجابت‌ فرمودم‌. اینک‌ او را برکت‌ داده‌، بارور گردانم‌، و از او به واسطه‌ی طاب طاب، دوازده‌ پیشوا پدید آیند، و امتی‌ عظیم‌ از وی‌ به وجود آورم‌.»
حال ببینیم (طاب طاب) کیست که از نسل حضرت اسماعیل است و ۱۲ پیشوا از نسل او پدید آیند!
ابن حمزه‌ طوسی از علمای بزرگ قرن پنج و شش ه.ق، در کتاب الثاقب فی المناقب (ج۱، ص۲۶۹) نقل می‌کند که:
مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌‌السلام در خلال گفتگوی طولانی با یکی از علمای یهود، بعد از آنکه حضرت به پرسش‌های عالم یهودی پاسخ می‌دهند، در اواخر گفتگو  که یهودی احتمال می‌دهد که مولی با این مرتبه از علم، همان وصی پیامبر آخرالزمان باشد از ایشان می‌پرسد:
نام پسر عموی تو محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در تورات چیست؟
همچنین نام خودت و نام فرزندانت در تورات چیست؟
در این هنگام امیرالمؤمنین علی علیه‌‌السلام می‌فرماید:
برای هدایت شدن بپرس، نه برای امتحان کردن!
بر تو باد رجوع به کتاب تورات که نام محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در آن «طاب طاب» است
و نام من در آن «ایلیا» است و نام فرزندانم «شُبِّر و شَبِیر».
و در این هنگام یهودی ایمان می‌آورد و ضمن شهادت به یگانگی خدا و رسالت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، به وصایت حضرت امیر صلوات الله علیه و حقانیتش اقرار می‌کند[3].
خوب این‌جا سخن از ایلیا به میان آمد و حضرت امیر صلوات‌الله‌علیه فرمودند که در کتاب مقدّس نام مبارکشان ایلیا است!
در ادامه بررسی خواهیم کرد که آیا در کتاب مقدّس فعلی اثری از نام ایلیا هست؟ و اگر هست آیا می‌شود آن را بر امیر مؤمنان علی علیه السلام تطبیق داد؟

 

 

 



[1] شماری از دانشمندان اهل کتاب در قرون متقدم متأثر از این آیه به اسلام گرویده‌اند از جمله شخصیت‌هایی نظیر: کعب الاحبار، سرج الیرموکی، عثوا ابن أوسوا، عمران بن خاقان، الحسین بن سلیمان، ابن ربّن طبری، سموئل مغربی، سعید بن حسن اسکندری...

[2] جالب آن که این امر مختص زمان‌های گذشته نبوده و در عصر حاضر نیز برخی از مبشرین مسیحی نیز به ارتباط این بشارت با دین اسلام اعتراف کرده‌اند. به عنوان نمونه، جاناتان کالور، مبلغ مسیحی دارنده‌ی مدرک دکترا از دانشکده‌ی تبشیر جهانی (School of World Mission) زیرمجموعه حوزه‌ی علمیه‌ی مسیحی فولر (Fuller Theological Seminary)، که بزرگ‌ترین حوزه‌ی علمیه‌ی مسیحی آمریکاست، در مقاله‌ی خود درباره‌ی بشارت سفر پیدایش: ۱۷، این آیه را بشارتی درباره‌ی امت اسلام تلقی می‌کند. ر.ک: Jonathan Culver, The Ishmael Promise and Contextualization Among Muslims

[3] ...مَا اِسْمُ مُحَمَّدٍ اِبْنِ عَمِّکَ فِی اَلتَّوْرَاةِ؟ وَ مَا اِسْمُکَ فِیهَا؟ وَ مَا اِسْمُ وَلَدَیْکَ؟... «سَلْ اِسْتِرْشَاداً وَ لاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً، عَلَیْکَ بِکِتَابِ اَلتَّوْرَاةِ، اِسْمُ مُحَمَّدٍ فِیهَا طَابَ طَابَ، وَ اِسْمِی إِیلِیَا، وَ اِسْمُ وَلَدَیَّ شَبَّرُ وَ شَبِیرٌ». (الثاقب فی المناقب (ابن حمزه طوسی): ج۱، ص۲۶۹)

#حق_با_علیست (قسمت دوم، بخش چهارم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

#حق_با_علیست (قسمت دوم، بخش سوم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

#حق_با_علیست (قسمت دوم، بخش دوم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

#حق‌_با‌_علیست (قسمت دوم - بخش اول)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

#حق_با_علیست (قسمت اول)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

غذای روح...؟!

آیا موسیقی غذای روح است؟!

گفت: موسیقی غذای روح است!
پاسخ داد: غذا یعنی چیزی که عامل حیات است، با این تعبیر شما، یعنی چیزی در حد غذا، برای روح مفید و لازم بوده، اما در یک فراموشی کلی، خدا و انبیا و ائمه علیهم السلام، که همگی به دنبال حیات و تعالی روح انسان بودند، فراموش کردند که کمترین توصیه‌ای به آن بکنند؟!


آیا حدیثی در مورد منفعت موسیقی موجود هست؟
⬅ پاسخ اسلام کوئست: در مورد آواز خوش، روایاتی وجود دارد که صدای زیبا را تحسین کرده است... اما در مورد نواختن با آلات موسیقی، باید اذعان کرد در روایات، منفعتی که از این ناحیه باشد ذکر نشده است.
لینک منبع: https://www.islamquest.net/fa/archive/fa4168
اما تا دلتان بخواهد در مذمّت گوش دادن به نوای ساز و نهی از نواختنش در روایات مطلب وجود دارد!


استفتا از فقیه عارف، عالم عامل، آیت الله بهجت رضوان الله علیه:
اگر شنیدن موسیقى و یا غنا انسان را به یاد خداوند متوجه کند، آیا شنیدن آن مانعى دارد؟
⬅ ج. انسان با عملى که مورد رضاى خداوند نیست، نمى‌تواند به یاد خداوند باشد و چنین امورى نمى‌تواند موجب تغییر حکم شرعى موسیقى و غنا باشد.

لینک منبع: https://nan.kowsarblog.ir/%D9%85%D9%88%D...8%B1%D9%87


مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه:
«... از جمله چیزهایى که باز مغزهاى جوان‌ها را مخدر است و تخدیر مى‌کند موسیقى است. ...دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو که آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوان‌هاى ما، جوان‌هاى ما را نیرومند کند، نباید دستگاه تلویزیون جورى باشد که ده ساعت موسیقى بخوانند. جوانى که نیرومند هست از نیرومندى برگردانند به یک حال خمار و به یک حال خلسه، مثل همان تریاک مى‏‌ماند. این هم این‌قدر با او فرق ندارد، این یک جور خلسه مى‏‌آورد، آن یک جور خلسه مى‏‌آورد. اینها باید تبدیل بشود. اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد، یک مملکت آزاد باشد، یک مملکت مستقل باشد، مسائل را از این به بعد جدى بگیرید. رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده، موسیقى را حذف کنید. نترسید از اینکه به شما بگویند که ما موسیقى را که حذف کردیم کهنه‌پرست شدیم! باشد ما کهنه‌پرستیم! از این نترسید. همین کلمات نقشه است براى اینکه شماها را از کار جدى عقب بزنند ... اینکه مى‏‌گویند که اگر چنانچه موسیقى در رادیو نباشد آنها مى‏‌روند از جاى دیگر مى‌گیرند موسیقى را، بگذار بگیرند از جاى دیگر، شما عجالتا آلوده نباشید؛ آنها هم کم کم برمى‌گردند به اینجا. ? این عذر نیست که اگر موسیقى در رادیو نباشد، آنها مى‏‌روند از جاى دیگر موسیقى مى‏‌گیرند. حالا اگر از جاى دیگر موسیقى بگیرند، ما باید به آنها موسیقى بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتى، خیانت است به جوان‌هاى ما. این موسیقى را حذفش کنید به کلى، عوض این یک چیزى بگذارید آموزنده باشد. کم‌کم مردم را و جوان‌هاى ما را عادت به آموزندگى بدهید؛ از آن عادت خبیثى که داشتند برگردانید.

صحیفه نور (9 / 200- 205)؛ قم- 30 تیر 1358، سخنرانی در جمع کارکنان رادیو دریا)
لینک منبع: https://lib.eshia.ir/11150/9/199


رهبر معظّم انقلاب آیت الله خامنه‌ای حفظه الله: ...یک سؤال دیگری از ما پرسیدند، که این سؤال را هنرمندها هم زمانی که اینجا با من ملاقات داشتند پرسیدند که: چرا شما اجازه نمی‌دهید که در تلویزیون ابزارهای موسیقی نشان داده بشود؟ آنجا یک نفر بالاخره سنتور دارد می‌زند مثلاً، ویالون دارد می‌زند، صدایش به گوش می‌آید، امّا شما نمایش ابزارش را اجازه نمی دهید، این را ما از سالها پیش ممنوع کردیم. چرا؟ علتش همین است. این تَهَتُّک است نفس نشان‌ دادن این آلات در سیمای عمومی کشور که همه می‌بینند، خود این، نزدیک کردن مردم به این فضای رواج و غلبۀ این اشیاء در جامعه است. این را ما از مذاق شرع به کلّی دور می‌بینیم. لذاست که آن را اجازه ندادیم. هر آن چیزی که ترویج کند موسیقی را در کشور، لااقل در شرایط کنونی اشکال دارد. حال اگر یک روزی به یک جایی رسیدیم که مطلقاً موسیقی حرام در جامعه وجود نداشت؛ یعنی موسیقی‌دان‌های مسلمان متعبّد متدیّنی پرورش پیدا کردند که آنچه پخش می‌کنند، موسیقی غیر حرام است، موسیقی غیر لهوی است، بلکه مقرّب الی الله است، اگر به آنجا رسیدیم، آن وقت بگوییم: آموزشگاه هم تشکیل بدهند، نمایشگاه هم تشکیل بدهند. امروز آن‌طورها نیست، امروز وضع موسیقی در کشور، وضع مطلوبی نیست. همچنان موسیقی لهوی مضلّ بر موسیقی غیر لهوی غلبه دارد. بنابراین، در این شرایط هر چیزی که ترویج کند این موسیقی را، به نظر ما جایز نیست.»

درس خارج فقه (جلسه ۳۲۰) در مبحث غنا و کتاب غنا و موسیقی انتشارات انقلاب اسلامی صفحه ۴۸۹
لینک منبع: https://www.leader.ir/fa/book/173?sn=30445


دو استفتا هم از رهبر معظّم انقلاب در باب موسیقی:

آیا می‌توان مصرف موسیقی حرام را برای امری مهم‌‌تر، همچون مقابله با هجوم فرهنگی و سیاسی غرب برای مدّتی یا برای مردم منطقه‌ای جایز دانست؟
جواب: این تشخیص، تشخیص غلطی است؛ اینکه تصوّر کنیم حرامی را مدتی در جامعه رواج دهیم، به خیال اینکه بعد از مدتی، آن را جمع می‌کنیم و آن تهاجم فرهنگی هم انجام نمی‌گیرد، **از خطاهای فاحش است.** متأسفانه گاهی بین اهل فرهنگ نیز چنین تدبیرهای غلطی دیده می‌‌شود. (مکاسب محرمه، ج۳۲۳، ص۴)

اجرای موسیقی حلال یا پخش آن از صدا و سیما در روزهای سوگواری چه حکمی دارد؟
جواب: اگر عرفاً از این عمل، هتک فهمیده شود، مسلّماً حرام است؛ مثلاً اگر شب عاشورا آهنگی پخش شود که در فرهنگ عمومی مردم، هتک حرمت تلقّی شود، این موسیقی حرام است. امّا اگر هتک حرمت تلقّی نشود، فی نفسه امر محرّمی نیست. اگرچه بهتر است تا جایی‌‌که امکان دارد، این چیزها را از ساحت مراسم دینی دور کنند. (مکاسب محرمه، ج۳۲۳، ص۵)

لینک منبع: https://www.leader.ir/fa/book/173?sn=30446

حکمت ناب (26)

مولی امیرالمؤمنین علی‌ علیه السلام:

مَنْ نَقَلَ إِلَیْکَ نَقَلَ عَنْکَ.

 هر کس از دیگران نزد تو چیزی نقل کند (و بدگویی ایشان را نزد تو بکند)، از تو نیز نزد دیگران چیز‌هایی نقل خواهد کرد (و بدگویی تو را هم نزد دیگران خواهد کرد).

 غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۶۶۳  



 حضرت امام سجاد علیه السلام:

مَنْ رَمَى اَلنَّاسَ بِمَا فِیهِمْ، رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ.

 کسی که به دیگران عیبی را که دارند نسبت دهد، دیگران به او عیبی را نسبت خواهند داد که در او نیست!

نزهة الناظر (حلوانی): ج۱، ص۹۱ 

حکمت ناب (25)

مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

 إنّکم إن أطَعتُم سَورَةَ الغَضَبِ أورَدَتکُم نِهایَةَ العَطَبِ.
عُقوبَةُ الغَضُوبِ و الحَقُودِ و الحَسُودِ تَبدَأُ بأنفُسِهِم.
مِن طَبائعِ الجُهّالِ التَّسَرُّعُ إلَى الغَضَبِ فی کُلِّ حالٍ.

 اگر از تندىِ خشم فرمان ببرید، شما را به نقطه پایان هلاکت می‌برد.
کیفر افراد عصبانى و کینه‌توز و حسود، نخست به خودشان مى‌رسد.
از خوى مردمان نادان این است که در هر حالى زود خشم مى‌گیرند.

 غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۲۷۱ - ج۱، ص۴۶۶ - ج۱، ص۶۷۷


 حضرت امام هادی علیه السلام:

 اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِکُ لُؤمٌ.

 بر زیردستان خشمگین‌شدن نشانه پَستى است.

نزهة الناظر (حلوانی):  ج۱،  ص۱۴۱

حکمت ناب (24)

مولی امیرالمومنین علی علیه السلام:

قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ.

کار اندک، که بر آن مداومت ورزی، از کار بسیار که از آن به ستوه آیی، امیدوار کننده‌تر است.

 نهج‌البلاغه (سید رضی): حکمت۲۷۸، ص۵۲۵


حضرت امام محمد باقر علیه السلام:

 أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ اَلْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ.

محبوب‌ترین کارها در نظر خد،ا کاری است که بر آن مداومت شود، اگر چه اندک باشد.

الکافی (ثقة الاسلام کلینی):  ج۲، ص۸۲