او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

رابطه شکر و ترک معصیت و سخنانی دیگر پیرامون شکر!

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم 



 لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ (ابراهیم-7)

 اگر شکر کنید حتماً و قطعاً و بدون شک بر نعمت شما مى‏افزایم (7)


در عبارت لأزیدنّکم، حرف لام، و حرف نون که تشدید دار شده است برای تأکید بر افزودن است یعنی حتماً و بدون شک خواهم افزود!

یعنی شکی نکنید که اگر توفیق پیدا کردید که شکر کنید حتماً خدا قصد کرده است که به شما نعمت را فزونی بخشد، آنچنان که مولا امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:

من أُعطِیَ الشُّکرَ لَم یُحَرمِ الزِّیادَةَ.
 به کسی که توفیق شکرگزاری داده شود از فزونی یافتن (نعمت) محروم نگردد.

«نهج البلاغه، حکمت 135»



و امام باقر علیه السلام هم در کلامی دیگر می فرمایند:

 لا یَنقَطِعُ المَزیدُ من الله حتّی یَنقَطِعَ الشُّکرُ مِنَ العِبادِ.

 افزایش نعمت از سوی خداوند قطع نگردد، مگر آن گاه که شکر گزاری بندگان قطع گردد.

«بحار الانوار، ج 71، ص 56»


و امام حسین علیه السلام می فرمایند:

قشُکرُکَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ یَقتَضى نِعمَةً آنِفَةً؛

شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر،ص80


پس بنابر این می رسیم به این حدیث شیرین از امام رضا علیه السلام:


طوبی لِمَن شَغَل قَلبَه بَشُکرِ النِّعمَةِ.

خوشا به حال کسی که قلبش مشغول است به شکر نعمت.

نزهة الناظر: 128


این قلب که دائم مشغول است، حال سوال این است که مشغول چه باشد بهتر است؟

یکی از بهترین چیزهایی که قلب خوب است به آن مشغول باشد یادآوری کردن نعمات خداوند است!


این مسئله حداقل 2 فایده عظیم دارد!

1- باعث می شود که نعمات الهی برایش فزونی یابد!

2- احساس محبتش نسبت به خدا زیادتر می شود که این آثار بسیار حیرت انگیزی دارد! (آثار ازدیاد محبت خدا در قلب انسان خودش یک مجموعه چندین جلدی شرح و بسط و توضیح می خواهد اما به همین اکتفا می کنیم که ریشه ی بسیاری از مشکلات ما این است که حقیقتاً خیلی خدا را دوست نداریم و حب خداوند در قلبمان نیست)


این مسئله آنقدر مهم است که مولا امیرالمومنین علی علیه السلام در مناجات شعبانیه می فرمایند:


إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ
خدایا برایم نیرویى نیست که خود را بوسیله آن از عرصه نافرمانى‏ات (و معصیتت)‏ بیرون برم، مگر آنگاه که به محبّتت بیدارم سازى

یعنی تا انسان محبت خدا در دلش جای نگیرد حقیقتاً توان ترک معصیت ندارد!

شما وقتی عاشق شدی هر چه محبوبت بخواهد برایش انجام می دهی و کاری نمی کنی که محبوبت را برنجاند بدون اینکه کمترین زحمتی برایت داشته باشد!

حال اگر محبت خدا هم در دل نشست دیگر اطاعت از فرمان خدا و دوری کردن از کاری که خدا نمی پسندد برای انسان سخت نخواهد بود!


و انسان فطرتاً از کسی که به او هدیه دهد و محبت کند و او را مورد احسانش قرار دهد و گره از مشکلاتش حل کند و... احساس محبت در قلبش پیدا  می کند!

حال اگر این بی نهایت محبت های خدا را انسان یادآور شود در قلبش چه احساسی نسبت به خدا پیدا  می کند؟

این که بدون مشکل می تواند قضای حاجت کند

اینکه چشمانش می بیند


روزی سوار اتوبوس بودم، پسر جوانی را دیدم که معلول حرکتی بود و کنترل حرکت دستانش و  سر و گردنش را نداشت، شاید نزدیک 3 ایستگاه طول کشید تا بتواند به چه مشقتی یک اس ام اس چند کلمه ای ارسال کند!

واقعاً با خود گفتم: خدایا شکرت که کنترل اعضای بدنم را در اختیار دارم


آنجا حس کردم که واقعاً بنده ی ناسپاس و ناشکری هستم

و حقیقتاً وقتی با خود صادقانه می اندیشم می بینم که از مصادیق بارز این آیه ی شریفه هستم:


وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿ابراهیم - ۳۴﴾

و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت‏خدا را شماره کنید نمى‏توانید آن را به شمار درآورید قطعا انسان ستم‏پیشه ناسپاس است (۳۴)

آنچنان که در آیه دیگر خداوند خطاب به حضرت آل داوود می فرماید:

 اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ ﴿سبأ - ۱۳﴾

 اى خاندان داوود شکرگزار باشید و از بندگان من اندکى سپاسگزارند (۱۳)

امام صادق علیه السلام در توضیح آیه بالا می فرمایند:

ال الصادق علیه السلام :

لَو کانَ عِندَ اللّه عِبادَةٌ تَعَبَّدَ بِها عِبادُهُ المُخلِصُونَ أفضَلَ مِنَ الشُّکرِ عَلى کُلِّ حالٍ لاَءطلَقَ لَفظَهُ فیهِم مِن جَمیعِ الخَلقِ بِها 

فَلمّا لَم یَکُن أفضَلَ مِنها خَصَّها مِن بَینِ العِباداتِ وخَصَّ أربابَها، فَقالَ تَعالى (وقَلیلٌ مِن عِبادىَ الشَّکُورُ

 اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شکرگزارى در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند، 

هر آینه آن کلمه را درباره همه خلقش به کار مى برد، 

اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود: 

«واندکى از بندگان من سپاسگزارند» .

کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472




و در پایان دعوت می کنم که به این حدیث شریف بیاندیشیم:


أوحَى اللّه  تَعالى إلى موسى علیه السلام یا موسى اُشکُرنى حَقَّ شُکرى فَقالَ : یا رَبِّ وَکَیفَ أشکُرُکَ حَقَّ شُکرِکَ، ولَیسَ مِن شُکرٍ أشکُرُکَ بِهِ إلاّ وأنتَ أنعَمتَ بِهِ عَلَىَّ؟! فَقالَ : یا موسى اَلنَ شَکَرتَنى حینَ عَلِمتَ أنَّ ذلِکَ مِنّى؛


خداى تعالى به موسى علیه السلام وحى فرمود که: 

اى موسى مرا چنان که باید شکر کن. 

موسى عرض کرد: 

پروردگارا چگونه تو را چنان که باید شکر گویم حال آن که هر شکرى که تو را مى گویم خود نعمتى است که تو به من ارزانى داشته اى؟ 

فرمود: اى موسى حال که دانستى توفیق آن شکر را هم من به تو داده ام، شکر مرا ادا کرده اى.


نهج البلاغه، خطبه 91


همواره باید شاکر باشیم و همواره بدانیم که همین توفیق شکر هم شکر می خواهد و کسی را توان آن نیست که حق شکر را بجای آورد و همواره معترف باشیم که تقصیر داریم و عاجزیم از شکر خداوند کریم.



 وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ ﴿تغابن - ۱۷﴾

و خداوند بسیار قدردان (و شکور) و بردبار (و حلیم) است.