او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

در چه حالیم؟ (با عمر خود چه می کنیم؟)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر به عاقلى بگویند عمرت را به ملک دنیا بفروش، نخواهد پذیرفت.
بلکه هنگام حضور فرشته مرگ، حاضر است تمام اموالش را در برابر یک روز عمر اضافى بدهد.(1)
اما تو این عمر را به تدریج به چیزهاى پست و کم ارزشى مى فروشى که هیچ قیمت ندارند،

فکرت را بکار بینداز که بر فرض، عمر یک انسان معمولى صد سال باشد،
اگر به او بگویند این صد سال را در مقابل اندازه کره زمین طلا بفروش، او هرگز این معامله را انجام نخواهد داد.
بعد ببین هر یک سال، چقدر ارزش دارد (که برابر است با یک صدم طلا به اندازه زمین)
آنگاه با تقسیم بر دوازده، ارزش هر ماه و با تقسیم مجدد بر سى، ارزش هر روز را به یک درهم (سکه ای نقره) یا یک دینار (سکه ای طلا) یا نصف دینارى مى فروشى، چه ضررى عظیمتر از این است؟

ممکن است گفته شود:
انسان براى بقاى حیات، به غذا نیازمند است و آن هم فراهم نمى شود مگر با کار کردن و حاصل کار (با رعایت جهات شرعى و حقوق دیگران معمولا) در یک روز، یک درهم با یک دینار بیشتر نمى شود، پس خواهى نخواهى انسان ضرر کرده است.

مى گوییم: اگر مقصود بنده از کسب و کار، این باشد که قوتش را فراهم کند تا بتواند براى آخرتش عمل نماید، هرگز چنین فردى یک روز را به یک درهم یا یک دینار نفروخته بلکه آن روزش سراسر عبادت، ارزشش قابل قیاس با چند، برابر کل دنیا نخواهد بود؛ چون نعمت آخرت، دائمى و نعمت دنیا زوال پذیر است، پس چگونه مى توان چیز دائم را با چیز زایل شدنى ، سنجید؟

منبع: فرازی از کتاب ارزشمند آیین بندگی و نیایش (ترجمه عده الداعی)،(2) تألیف جمال السالکین ابن فهد حلی (3)



امیرالمومنین علی علیه السلام:



مَا بَالُکُمْ
تَفْرَحُونَ بِالْیَسِیرِ مِنَ اَلدُّنْیَا تُدْرِکُونَهُ
وَ لاَ یَحْزُنُکُمُ اَلْکَثِیرُ مِنَ اَلآْخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ(4)


شما را چه می شود؟!
اندکى از دنیا را که می یابید شادمان می شوید
ولى بسیارى از آخرت را (که از دست می دهید و) محروم می گردید، شما را اندوهگین نمی سازد؟



فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ(5)
پس به کجا می روید؟





(1): حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴿۹۹-مومنون﴾/ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰-مومنون﴾، آنگاه که یکى از ایشان را مرگ فرارسد، گوید پروردگارا، مرا باز گردانید.(99) شد که در آنچه فروگذار کرده‏ام، کارى شایسته پیش گیرم، حاشا (و کلا، هرگز) این سخنى است که او [ظاهرا] گوینده آن است، و پیشاپیش آنان [زندگى‏] برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.
(2) متن کامل کتاب آیین بندگی و نیایش (ترجمه عده الداعی)
(3) آشنایی با جمال السالکین جناب ابن فهد حلی
(4) فرازی از خطبه 113 نهج البلاغه
(5) سوره تکویر آیه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد