او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده
او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!

خدایا ما را از منتظران حقیقی اش قرار ده

در محضر استاد 5

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام

مباحث زیر بیانات شاگرد اول استادِ استاد است در شب شام غریبان:

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در کلامی خطاب به کمیل بن زیاد می فرمایند:
مردم سه گروهند
:
عالم ربّانى،
دانشجوى بر راه نجات
،
و مگسانى ناتوان که به دنبال هر صدایى مى‏ روند، و با هر بادى حرکت مى‏ کنند، به نور دانش روشنى نیافته، و به رکنى محکم پناه نبرده‏اند. [1]

پشتوانه ی قرآنی این دسته بندی مولا علی آیه ی ذیل است:

وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ (18- سبأ)

و میان آنان و میان شهرهایى که آنها را برکت داده بودیم شهرهایى آشکار قرار داده بودیم و سیر و سفر را در میان آنها معیّن کرده بودیم شب‏ها و روزها در میان این شهرها با امنیت سیر کنید.

در بیان معنای حقیقی این آیه امام باقر علیه السلام فرموده اند:

منظور از (الْقُرَى الَّتی‏ بارَکْنا فیها) (شهرهایى که آنها را برکت داده بودیم) ما اهل بیت هستیم و منظور از (قُرىً ظاهِرَةً) (شهرهایى آشکار) ناقلین حدیث و فقها و علمای شیعه هستند که احادیث ما را برای شیعیان ما نقل می کنند و منظور از (قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ) (سیر و سفر را در میان آنها معیّن کرده بودیم) این است که در علوم ما و حلال و حرام و فرایض و احکام، دائماً سیر و بدان عمل می کنند و اینان در این حرکت خود در امامنند چون که آن علم را از معدن و جایگاه اصلی که به آن مأمور شده اند استنباط می کنند لذا از هر نوع شک و گمراهی یا نقل از حرام به حلال در امانند.[2]


خوب ما که جزو علمای ربّانی نیستیم حداقل جزو دسته ی دوم باشیم تا با دست گذاشتن بر دست ایشان اجازه دهیم تا آنها متناسب با ظرفیت ما، ما را در مراتب دهگانه ی[3] ایمان سیر دهند.


از عالمان ربّانی استفاده های متعددی می توان کرد:
شناخت احکام حلال و حرام دین،
تحصیل اعتقادات درست،
مشورت در امور زندگی و حتی استخاره گرفتن
و از اینها مهمتر یافتن سبک درست زندگی الهی،
امام مهمترین اثر علمای ربانی که می توانیم ما از ایشان ببریم هیچ یک از اینها نیست و البته هر یک از اینها در جای خود بسیار مهم هستند به خصوص موارد اول و دوم.

مهمترین اثر علمای ربانی این است که در صورتی که انسان بتواند آنها را بیابد و از آن مهمتر پس از یافتن آنها با آنها ربط پیدا کند، این علما دست انسان را می گیرند و انسان را در مراتب ایمان سیر می دهند! (آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند...آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟)


3 نکته ی اساسی برای راه یافتن به علمای ربّانی

1- اطاعت کردن از آنها و چون و چرا نکردن:
بسیار مهم است که انسان در مواجه با آنها اگر می خواهد از ایشان واقعاً بهره ببرد باید فهم خود را کنار بگذارد، مانند قصه ی خضر و موسی، اگر بخواهی در مقابل اولیای خدا چون چرا کنی نمی توانی از ایشان بهره ببری،
یک مثال ساده ی آن می شود این که زمانی که ما به پزشک مراجعه می کنیم،
مثلاً پزشک می گوید مشکل شما زخم معده است
شما به جای پذیرش و استفاده از نسخه ی درمانی پزشک، بگویی نه آقای دکتر به نظر من مشکل من آپاندیس است،
خوب نتیجه این می شود که شما از آثار شفابخش نسخه ی پزشک محروم می شوی.
پس زمانی که با تحقیق به یقین رسیدی که آن شخص یک عالم ربانی است همان تحقیق از روی عقل می گوید که باید از او اطاعت کرد.

نقل قولی از استادِ استاد در این زمینه:
"یکى از طلاب متدین که اندکى ناتوانى جسمى داشت و با شخص سابق الذکر رفت و آمد مى‏ کرد با حقیر آشنا شده، ارادتى پیدا نمود.
او گاهى در باره‏ ى مسائل معنوى سؤالاتى مى‏ کرد و بنده جواب‏هایى به او مى‏ دادم،
ولى چون احساس مى‏ کردم استعداد و ظرفیت لازم را ندارد احتیاط کرده، توجهى به او نداشتم و او را به عالم خود راه نمى‏ دادم.
تا اینکه در سفرى که به همدان رفتم آقاى انصارى - رضوان اللّه‏ علیه - را از وضعیت او مطلع ساختم.
ایشان فرمود: چون خداوند متعال به این‏گونه افراد به خاطر نقص عضوشان رأفت و توجه خاصى دارد شما از او دستگیرى نمایید.
از آن پس بنا به فرموده‏ ى ایشان بیشتر به او توجه مى‏ کردم.
او نیز نسبت به ما گرم شد، ولى گاهى به برخى از مطالبى که مى‏ گفتم اشکال مى‏ کرد و پس از آنکه جواب او را مى‏ دادم اشکال دیگرى مطرح مى‏ نمود و بیش از آنکه در مقام فهم مطلب و استفاده باشد در صدد طرح اشکال بود.
بنده دیدم چنین کسى نمى‏ تواند به‏ خوبى بهره‏ ى معنوى ببرد؛
از این رو به او گفتم: اینجا کلاس درس نیست که بخواهم افکار و گفته‏ هاى این و آن را نقل کرده و براى هر مطلبى جداگانه دلیل و برهان اقامه کنم، بلکه غرض از این جلسات، موعظه و تنبه و به دست آوردن بهره‏ ى معنوى است؛
لذا اگر در مقام مباحثه و اشکال کردن باشى نمى‏ توانى بهره‏ اى ببرى.
مدتى که گذشت روزى گفت:
بنده تا وقتى حضور شما هستم مطالبى را که مى‏ گویید درست و حق مى‏بینم و به آن اطمینان پیدا مى‏کنم،
امّا از نزد شما که مى‏ روم گویا کسى از درون به من مى‏ گوید: تو نیز خودت با سواد هستى و فهم دارى و بلافاصله در ذهنم اشکال‏هایى پدید مى‏ آید و در گفته‏ هاى شما تردید پیدا مى‏کنم.
البته در اینکه انسان گاهى در حال اطمینان و یقین قرار مى‏ گیرد و در بعضى حالات شک و تردید براى او رخ مى‏ دهد عللى نهفته است که آشنایى و تأمل در آن بسیار نافع است، لکن فعلاً مجال شرح و بسط آن نیست، ولى در مورد او دیدم مشکل اصلى‏ اش این است که نسبت به حقیر اطمینان پیدا نکرده، و معلوم است که هر کس اعتقاد و اعتماد نداشته باشد نمى‏ تواند استفاده ببرد."


یک نکته ی بسیار مهم دیگر در خصوص اطاعت از استاد به نقل از کلام استادِ استاد بگویم، در این خصوص دوستان حتماً به این تاپیک نظری هم بیافکنند: داستان مهمی در باب سحر و جادو و عرفان حقیقی و عرفان های دروغین!!!

" حقایق در ضمن عمل کردن به وظایف شرعیه به دست مى‏ آید. آنها که طریقت را در عرض شریعت قرار داده و خیال کرده‏ اند طریقت راهى است و شریعت راهى دیگر، در مسیرى گام برداشته‏ اند که دیر یا زود نشانه‏ هاى بطلان راه آنان ظاهر خواهد شد.

البته ممکن است اولیاى خدا بر خلاف فهم یا سلیقه‏ ى افراد دستورى بدهند و یا احیانا مانند طبیبى که بیمار خود را از خوردن یک غذاى مقوى پرهیز مى‏ دهد به خاطر رعایت مصالحى یک عمل مستحب را بگویند موقتا ترک کنید، امّا هرگز خلاف واجبات و محرمات از آنها شنیده نخواهد شد، چرا که :
((حلال محمد حلال ابدا الى یوم القیامة و حرامه حرام ابدا الى یوم القیامة.))
حلال محمد صلوات الله علیه، حلال است تا روز قیامت و حرامش هم حرام است تا روز قیامت.
اصول کافى، ج 1، ص 58، کتاب فضل العلم، باب البدع و الرأى و المقائیس، ح 19
و این حکم براى هیچ مقامى استثنا نشده است."
در اینجا بد ینست که به برخی آثاری که عالم ربانی حقیقی بر انسان می گذراند اشاره ای کنم:
در اینجا 5 مورد از آنها را ذکر می کنم:
در اثر ارتباط با یک عالم ربانی حقیقی باید
دنیا در نظر انسان کوچک و بی ارزش شود،
آخرت و خداوند در نظر انسان عظمت پیدا کند،
میل به عبادت و بندگی خدا در اثر ارتباط با آنها باید در انسان بیشتر شود،
میل به ترک گناه و معصیت باید افزایش پیدا کند،
محبت انسان نسبت به اهل بیت که دوستان خدا هستند زیادتر شود و دشمنی و بغض آنها نسبت به دشمنان اهل بیت و دین خدا باید بیشتر شود.
و از دیگر نشانه های علمای ربانی این است که:
بسیار متواضعند
و بسیار وفای به عهد دارند و خوش قولند
و بسیار خوش خلقند.


2- تضرع به درگاه خدا و توسل به اهل بیت به ویژه امام حسین علیه السلام:
بدیهی است که بسیار مهم است که انسان بتواند یک عالم ربانی را بیابد اما از آن مهمتر راه پیدا کردن و ربط پیدا کردن با آن عالم ربانی است، یکی از مهمترین راه هایی که می تواند باعث شود تا ما با یک عالم ربانی ربط پیدا کنیم تضرع به درگاه خدا و توسل به اهل بیت و به ویژه حضرت امام حسین علیه السلام است که مظهر رحمت واسعه ی خداوند هستند، [b]آنقدر باید درِ خانه ی خداوند را کوبید و تضرع کردن و دست به دامان اهل بیت شد تا ایشان حواله ای بدهند
تا عالم ربانی ما را از نظر معنوی به خود راه دهد، اگر کسی موفق شود و حواله ای از این طریق دریافت کند می تواند ره صد ساله را یک شبه طی نماید و عالم ربانی او را در مراتب ایمان سیر می دهد.

یک نکته در خصوص توسل به حضرت سید الشهدا:
شخصی به استادِ استاد گفته بود که سفارش ما رو به امام حسین بکنید
ایشان گفتند: من سفارش شما رو به امام حسین بکنم؟؟!!
امام حسین مظهر رحمت واسعه ی خداست، سفارش و واسطه نمی خواهد!

یک نکته هم در مورد آثار و برکات مجالس عزای حضرت امام حسین از قول استادِ استاد:
" مى‏ توانم بگویم آنچه نیز تا کنون نصیبم شده و مى‏ توان گفت واقعا «چیز» بوده، همه در مجالس عزاى امام حسین علیه السلام به من تفضل گردیده است."


3- خدمت کردن و محبت کردن به عالم ربانی:

قرآن کریم می فرماید:

وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسیباً (86-نساء)


و چون شما را به درودى نواختند به درودى بهتر از آن یا همانند آن پاسخ گویید. هر آینه خدا حسابگر هر چیزى است. (86)

همانطور که سیره و سنت معصومین این چنین بوده که اگر کسی به ایشان لطفی کرد بهتر از آن را پاسخ دهند اولیای خدا و علمای ربانی هم همینگونه اند و اگر کسی به ایشان محبتی کرد یا خدمتی کرد مقیدند که بهتر از آن را جبران کنند، حال ما که می خواهیم از وجود ایشان بهره ی معنوی ببریم اگر به ایشان خدمتی کنیم و محبتی کنیم متقابلاً بهترش را پاسخ خواهیم گرفت.

یک نکته ی بسیار مهم در این خصوص این است که در بین موارد دوم و سوم، مسئله ی حواله گرفتن از خدا و اهل بیت از طریق توسل و تضرع ماندگاری بسیار بیشتری دارد تا راه محبت کردن و خدمت کردن و البته راه محبت کردن و خدمت کردن از جهاتی ساده تر است و اثرش ملموس تر و سریع تر است.
شاگردان بزرگ علمای ربانی معمولاً هر سه نکته را به نحو احسن رعایت می کنند و می توانند حداکثر بهره را از ایشان ببرند.


پی نوشت ها:
[1]: النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ‏ رَعَاعٌ‏ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیق.‏
حکمت 147 نهج البلاغه شریف

[2]: عن الباقر علیه السلام فی حدیث الحسن البصری فی هذه الآیة قال علیه السلام بل فینا ضرب اللَّه الأمثال فی القرآن فنحن القرى الّتی بارک اللَّه فیها و ذلک قول اللَّه عزّ و جلّ فیمن اقرّ بفضلنا حیث أمرهم ان یأتونا فقال وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بارَکْنا فِیها ای جعلنا بینهم و بین شیعتهم الْقُرَى الَّتِی بارَکْنا فِیها قُرىً ظاهِرَةً و القرى الظاهرة الرسل و النقلة عنّا الى شیعتنا و فقهاء شیعتنا و قوله سبحانه وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ و السیر مثل للعلم سیر به فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً مثل لما یسیر من العلم فی اللّیالی و الایّام عنّا الیهم فی الحلال و الحرام و الفرائض و الأحکام آمِنِینَ فیها اذاً أخذوا عن معدنها الذی أمروا ان یأخذوا منه آمِنِینَ من الشکَ و الضلال و النقلة من الحرام إلى الحلال.
تفسیر الصافی، ج‏4، ص: 218

[3]: امام صادق علیه السلام: الْإِیمَانُ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ‏ فَالْمِقْدَادُ فِی الثَّامِنَةِ وَ أَبُو ذَرٍّ فِی التَّاسِعَةِ وَ سَلْمَانُ فِی الْعَاشِرَةِ
امام صادق علیه السلام: ایمان ده مرتبه دارد و مقداد در مرتبه هشتم بود و ابوذر در مرتبه نهم و سلمان در مرتبه دهم بود.
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏2، ص: 281
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد